آقای کار فرما،تولدت مبارک / علی رسولی

“آقای کار فرما،تولدت مبارک”

آقای کارفرما،تولدت مبارک
برای این مناسبت،چند روز مرخصی گرفته ای؟
اصلا نیازی به مرخصی هست؟
به جرم غیبت،اخراجت نمی کنند؟
برای کیک تولدت،چقدر پرداختی؟
دستمزد یک ماه ما،پول کیکت می شود؟
در کدام ویلا شمع ها را فوت می کنی؟

آقای کارفرما، اگر ما جان نکنیم
وخونمان در کار مرده ی شما نریزد
شما می توانید کارفرما باشید؟
می توانید استثمار کنید؟

آقای کار فرما
هیچوقت دست هایت سر کار یخ بسته اند؟
از داربست افتاده ای؟
هیچوقت پاهایت زیر واگن های زغال رفته اند؟
هیچوقت میان چنگال کار، ضجه ی مرگ را سرداده ای؟

آقای کار فرما، تولدت مبارک
بازهم کاری کنید که باور کنیم این سرنوشتی تعیین شده است
کاری کنید از مسلسل هایتان بترسیم
و هر روز تکرار این بردگی باشد.

آقای کارفرما
بازهم کشیش ها را بفرستید
وقتی می گویند تشکل گناه است
وقتی از دنیای زیبای بهشت حرف می زنند
و ما را از زمین به آسمان می برند
اشک هایشان می ریزد
دلمان برای حرف های قشنگشان تنگ است
دلمان برای امید بستن به آن دنیا تنگ است
که گویا دیگر کار نمی کنیم.
راستی آقای کار فرما
چه تضمینی هست
شاید در دنیایی که کشیش ها می گویند،بازهم کارگر باشیم
شاید هر روز از داربست های بهشت بیفتم
و هرشب کابوس بیکاری ببینیم.
کشیش ها با شما هم از آن دنیای خیالی گفته اند؟
یا باهم از خرید و فروش سهام حرف می زنید؟

آقای کار فرما
رنگ سرخ جشنت
عصاره ی مرگ ماست
هنگامی که میان اره های کار متلاشی می شویم
هنگامی که تیغ های کار،دست هایمان را می ربایند
لبان ترک خورده ی کودکان کار است
که سپیده دمان شبنمی سرخ از آن می چکد.

آقای کار فرما،تولدت مبارک
بازهم کاری کنید
که ما به اسم مذهب،نژاد و ملیتِ متفاوت
برده بودن خویش را فراموش کنیم
و جنگ با شما گناهی بیش نباشد.

راستی آقای کارفرما
کشیش های می گویند:
ما و شما انسان هایی برابریم
این واقعیت دارد آقای کارفرما؟
این واقیت دارد؟
ما و شما برابریم؟
برابریم آقای کار فرما؟

“علی رسولی”(اورست)

https://www.facebook.com/ali1917
http://alirasoli.blogspot.com/