تحریفها، قیقاجها و “انتقادهای” یک مشاور کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری!

تحریفها، قیقاجها و “انتقادهای” یک مشاور کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری!

نگاهی به ” جمع بندی” حبیب بکتاش از تاریخ حزب کمونیست کارگری

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۲۹ نوامبر ۲۰۱۳

مقدمه:

وقتی حزبی و سازمانی به دره فرقه ایزم و قشری گری سقوط می کند، علائمی دارد. مهمترینش اینست که بحای هدف سیاسی ، هویتش را از یک فرد و تابوی ساخته شده از آن می گیرد. رابطه اش با واقعیت دیگر مستقیم نیست. برای تثبیت هویتش مجبور می شود مرتب دنیای واقعی را بیشتر انکار کند و دنیائی ذهنی ، واقعیتی خودساخته را سازمان دهد. بتدریج شخصیتهایش عوض می شوند. ادمهائی که تاریخ ندارند.قشریون معرکه گیر می شوند.امر مخالفت با اتهام زنی ، فحاشی و کفر ستیزی پاسخ می گیرد. شکستها زیر فرش می روند و اگر هم بیان می شوند با خاک پاشی سعی می شود که کوچ جلوه داده شوند یا علتهاشان پوشیده شود.

تحزب کمونیزم کارگری موجود تمامی خصلتهای بالا را دارد. سه حزب سیاسی با یک برنامه ۳۰ ساله خود را تداعی می کنند. و سکوت در مقابل نقد برنامه اینها، تلاش برای توجیه حفظ این برنامه از علتهای دیگریست که دوران این دوره از تحزب کمونیزم کارگری تمامست.نیاز به احیای تمام و کمال کمونیزم کارگری و حزب سیاسیش فرا رسیده است.

حبیب بکتاش را مدتهاست من بعنوان یک معیار، یک علامت فرقه ایزم و قشریگری در حزب کمونیزم کارگری دانسته ام و مقالات متعددی در نقد نظراتش نوشته ام (۳).ایشان با اصل آزادی بدون قید و شرط بیان مخالفت کرد، مسلمانان را کمتر از انسان دانست، به برچسب زنی به مخالف پرداخت، فراخوان انقلاب ساعت ۱۱ صادر کرد و اعلام نمود که برنامه حزبش را باید شوراها در زمانهای نامعلوم آبنده تجدید نظر کنند! اینها بخشی از کارنامه این “مشاور کمیته مرکزی” و من مطمئن هستم معجزات بیشتری از ایشان خواهیم دید.

در این مقاله من نگاهی می اندازم به دست پخت احیر ایشان (۱) که تلاشی است برای تحریف تاریخ حزب کمونیست کارگری و فرمولسازی عجیبی برای توجیه انشعابات این حزب، اشاره ای مبهم به “ضعفها” برای خالی نبودن عریضه و سرانجام تکرار فراخوانش برای “انقلاب ضربتی”:

(۱)تحریف تاریخ در موضوع انشعابات حزب کمونیست کارگری:

حبیب بکتاش اینگونه از روند تجزیه و انشعابات حزب کمونیست کارگری سخن می گوید:

الف: (جدا شدن گروه صد نفره در دوران منصور حکمت) نتیجه

:” تعرض “اصلاح طلبی” و دوم خرداد به حزب کمونیست کارگری بوده.” یعنی حزب کمونیست کارگری بار اول نزدیک به ۱۰۰ نفر از دست داد چون؟ دوم خردادیها به حزب حمله کردند!

ب:(توجیه انشعاب کوروش مدرسی و هوادرانش):

“تقریبا نصف کادرها و اعضای حزب پشت تزها و سیاستهای راست کورش مدرسی قرار گرفتند که میخواست بر سر سفره امثال حجاریان بنشیند و سهم خود را از میوه دولت نوش جان کند.”

. این هم رتوریک مضحکی است که مدتها قبل رهبری حزب حمید تقوائی تکرار می کرد اما الان تکرار نمی کند! الان حمید تقوائی حاضر است با همانها که نشسته بودند تا سهم خود را از دولت حجاریان بگیرند ، قرار دارد یکی شود! از صفر شروع کند! یکجای این رتوریک ملال آور باید ایراد داشته باشد یا حبیب بکتاش هنوز توی رتوریک قبلی حزبش گیر کرده!

ج: (در مورد علت یابی جدائی فرقه علی جوادی):

” در سال ۲۰۰۷ هم عده ای دیگر، اگر چه کوچک و کم تاثیر، صفوف حزب را ترک کردند. این ها هم به دنبال کورش مدرسی و حزب حکمتیست روان بودند.”

خط سیاسی “حزب اتحاد کمونیزم کارگری” کاملا بموازات حزب کمونیست کارگری بود.این حزب هم شبیه حزب کمونیست کارگری “انقلاب ۸۸” را حمایت کرد اما مرزبندی دقیتری با “جنبش سبز” داشت. انحلال بی پرنسیب این حزب به حزب رحمان حسین زاده در این اواخر ربطی به “دنباله روی از کوروش مدرسی” نداشت. جالبتر اینکه حزب حبیب بکتاش هم مدتهاست دارد دنبال همان حزب رحمان حسین زاده می دود تا درش منحل شود!

نمونه های بالا بخشی از مقاله حبیب بکتاش بود که باید تحریف تاریخ کمونیزم کارگری نامیدش! حبیب بکتاش فرصت طلبانه از ادبیات و رتوریکهای قدیم حزب کمونیست کارگری استفاده کرده در حالیکه خود این حزب الان بسیاری از اون رتوریکها را پس گرفته و حتی اجازه انتشار نمی دهد! می گویند “رتوریکها سازنده نیست”! “سیاستشان عوض شده”!

(۲)قیقاجهای مضحک حبیب بکتاش:

حبیب بکتاش می پذیرد که تاریخ حزب کمونیست کارگری تاریخ تجزیه تاریح جدائیها وانشعابات است. او می پذیرد که حزبش دائم مورد حمله “اصلاح طلبان دو خردادی، آنها که می خواستند سر سفره دولت حجاریان بنشینند و اون یکی ها که می خواستند دنبال اون دومیها بدوند بوده! اینها را رسما می نویسد! سوال اینست که حزب منثور حکمت چگونه از درون دچار چنین “حملاتی” بوده؟ مکانیزم ورود این خیل دوخردادی و سر سفره نشین حجاریان به درون حزب کمونیست کارگری چیست؟ بد نبود حبیب بکتاش اینرا توضیح دهد!

در “فاز بعدی” داستان حبیب بکتاش ادامه می یابد .حزبش در مقابل انقلاب ۸۸ “تنها حزبی می شود که اون واقعه را انقلاب نامیده”(در حالیکه دیدیم فرقه جوادی هم همین را گفته)! و بقول بکتاش حزبش داشت مردمی و جهانی می شد که ناگهان “کانال جدید را رژیم قطع کرد” و …..حزب کمونیست کارگری متاسفانه دچار ضعف بزرگی شد:

“. ..فعالیت چند هفته ای تلویزیون کانال جدید داشت تاثیر لازم را بر سمت و سو و سازماندهی تحولات میگذاشت که مورد حمله رژیم قرار گرفت و متوقف شد…. این هم روشن است که حزب نتوانست انقلاب ۸۸ را رهبری کند. یک تحول عظیم اجتماعی پیش چشم تمام اعضا و کادرها و رهبری حزب اتفاق افتاد و حزب نتوانست موقعیت رهبری این تحول را بدست آورد. یک ضعف اساسی حزب هم این است که هنوز این ناتوانی در رهبری انقلاب ۸۸ را بطور سر راست و روشن مورد کنکاش و مطالعه قرار نداده و درسهای لازم از آن را نگرفته است.”

کمدی عجیبی اتفاق افتاد! چند هفته کانال جدید متوقف شد و ….حزب نتوانست انقلاب ۸۸ را رهبری کند! گرایشی توی حزب بکتاش بود که مرتب مدعی بود با کانال جدید قرار است انقلاب بشود و حزب برود ایران! اینها را در پالتاکهای کادرها به خورد کادرها می دادند تا پول برای تلویزیون جمع کنند! اون زمانها حبیب بکتاش اصلا در کار نبود! بعدها البته پیداش شد تا تاریخ نگار حزب بشود!

حلوتر ما به این “انتقاد ” حبیب بکتاش برخواهیم گشت!

(۳)”انتقاد حبیب بکتاش”:

حبیب بکتاش دچار شور حسینی می شود، اشک در چشم ضمن پذیرش شکست حزبش در بی اثر بودن در انقلاب ۸۸، به جامعه می گوید که حزبش نتوانست انقلاب ۸۸ را رهبری کند…ضعف اساسی حزبش اینست که “سر راست” نبوده و این شکست را “مطالعه” نکرده! این بود انتقاد شگرفت حبیب بکتاش! البته او فرصت طلبانه این انتقاد را منتشر کرده گذاشته رهبری جزبش اینرا بارها بگویند و “پا بخورد” تا مبادا این تازه وارد “مشاور” مغضوب واقع نشود و از بهش برین فرقه بیرون رانده نشود!

انتقاد حبیب بکتاش ابکی است.فرمالیته است.کسی جدیش نمی گیرد.او مسئول “دفاع” از حزبش بوده انهم به نازلترین شکل! اگر انتقادی را تکرار می کند برای اینست که جامعه نگوید که “فقط دفاع می کند”! می خواهد تعادل حفظ شود!

الف:انتقاد  را رهبری بکند!

تا همین امروز ما و جامعه حتی یک نقد جدی به سیاستهای حزب کمونیست کارگری را از قلم حبیب بکتاش ندیده بودیم الانهم ایشان از “رهبری حزب” می خواهد سر راست باشد و سهم خودش یا کادرها و اعضا را در شروع بحث جدی و علنی متنفی می داند!

حزب دینامیک از پائین رهبری می شود.جامعه و حزب را موظف می داند که ضعفهایش را برملا کند.راه نشان دهد.در احزاب لنینیستی استالینیستی این داستان برعکس است.”رهبری” باید تکلیف تعیین کند بقیه گوش بفرمان باشند.حزبش مدتها بود اعلام کرده بود که “حزب اختلاف نظر نیست” حزب اعمال نظر رهبریست! لذا انتقاد هم باید از بالا بشود و پائینیها باید انرا تکرار کنند! اینست یکی از معضلهای حزب بکتاش!

ب: حزب انقلاب که انقلاب انرا نمی پذیرد!

حبیب بکتاش اعلام کرد که حزبش تنها حزبی بود که انقلاب ۸۸ را قبول کرد اما ظاهرا انقلاب این حزب را قبول نکرد!این یک فاجعه است! سوال اینست که چرا حبیب بکتاش خودش هیچ دلیلی نمی یابد که چرا این عشق، یکطرفه است؟!

حزبی که بعد از حاشیه ای شدن دنبال برهنگی افتاد دنبال فمینیستهای چکسولواکی افتاد ، فراخوان انحلال و شروع از نقطه صفر داد و درخواست ساختن حزب بزرگ با حکمتیستها کرد، چپ را به سکوت در مقابل خطر حمله حکومت امریکا به سوریه کرد “چون هنوز ادم نکشته”! باید موضوعاتی برای انتقاد داشته باشد! اما اگر حبیب بکتاش مرتکب انتقاد شود ؟ نه این زیاد است برای ادمی که زندگی فرقه ای عادتش هست و شجاعت و جسارات نقد را ندارد!

(۴)صبر کنید! حبیب بکتاش راه حل پیدا کرد!

داشتیم کاملا از حبیب بکتاش نا امید می شدیم که ایشان راه حلش را برای “کسب هژمونی” داد:

ساده ترین، ممکن ترین، کم هزینه ترین، سریعترین، و عملی ترین راه پیش روی مردم یک خیزش همزمان (سر یک ساعت مشخص) و سراسری (تمام شهرها و حتی دهات) برای سرنگونی جمهوری اسلامی هست: یک انقلاب ضربتی. انقلاب ضربتی اما بدون یک حزبی که اعتراضات و تظاهراتها و اعتصابات و نبردها و مبارزه های طبقه کارگر و اقشار مختلف مردم را سازماندهی و رهبری بکند امری سخت و مشکل است.”

قبلا این تئوری من در آوردی “انقلاب ضربتی” را که هیچ جائی در نظریه انقلاب ندارد نقد کردم(۳). خواننده اگر دقت کرده باشد این “تز انقلاب ضربتی” بعنوان قافیه همه شعرهای ایشان  همه جا آخر مقالاتش تکرار می شود! اینبار ایشان این قافیه را برای درمان “ضعفهای اساسی” حزبش هم تجویز می کند! به این می گویند فرار به جلو با زبان حبیب بکتاش!

حزبی که بقول خود حبیب بکتاش عشق یکطرفه به انقلاب ۸۸ داشته و از پس سازماندهی انقلاب بر نیامده قرار است با “ضربتی کردن” انقلاب سر یک ساعت(ثبلا ساعت ۱۱ بود!) ضعفش حل شود!

خلاصه:

حبیب بکتاش در آخر این مقاله کشافش جامعه را خطاب می دهد و می خواهد “با همه ضعفهای حزب کمونیست کارگری” به این حزب بپیوندند! سوال اینست چرا؟ چرا چامعه لاید همه ضعفهای این حزب را ببیند و به آن بپیوندد تا حبیب بکتاشها بشوند “مشوار کمیته مرکزیش”!؟

من می گویم جامعه باید بسیار دقت کند که ضعفها را ببیند و فعالین احزاب موجود را زمانی که می خواهند با ضعفها صادقانه مواجه شوند ملاقات کند! حزبی که نتواند ضعفهایش را رو به جامعه اعلام کند و در صدد درمان مداوم ضعفهایش باشد شایسته حمایت جامعه نیست.احزاب موجود کمونیست کارگری این کالیبر را که بتوانند از خودشان عبور کنند از تابوی منصور حکمت رها شوند نشان نداده اند.کمونیزم کارگری باید خود را بازسازی کند و از سطجی که فعالینی مثل حبیب بکتاش برایش تعیین می کنند فاصله بگیرد.این آغاز احیای جنبش کمونیزم کارگری و تحزبش می باشد!

منابع دیگر:

(۱)حزب کمونیست کارگری و سرنوشت طبقه کارگر ایران , بمناسبت بیست و دومین سالروز تشکیل حزب(حبیب بکتاش)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=45216

(۲) سخنی با فعالین جنبش کمونیزم کارگری(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۹۷-سخنی-با-فعالین-جنبش-کمونیزم-کارگری

(۳)آرشیو برخی نقدها به حبیب بکتاش (از: سعید صالحی نیا):

تناقضات درک راست از انقلاب در “تز انقلاب ضربتی”(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۲-تناقضات-درک-راست-از-انقلاب-در-تز-انقلاب-ضربتی

سعید صالحی نیا:”تکرار توهم فروغ جاویدان در “تز انقلاب ضربتی” http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=42662

سعید صالحی نیا: دو مقاله در موضوع : کمونیزم کارگری یا آته ایزم قشری؟ http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=35441

دفاع از آزادی بیان یا دفاع از اذان؟در حاشیه “انتقاد”حبیب بکتاش(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/۳۰۵-دفاع-از-آزادی-بیان-یا-دفاع-از-اذان؟در-حاشیه-انتقاد-حبیب-بکتاش

جنگیدن با آزادی بدون قید و شرط بیان از موضع “طبقاتی بودن آزادی .تکرار داستانی کهنه از سوی یک تازه وارد به کمونیزم کارگری(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/۲۸۴-جنگیدن-با-آزادی-بدون-قید-و-شرط-بیان-از-موضع-طبقاتی-بودن-آزادی-تکرار-داستانی-کهنه-از-سوی-یک-تازه-وارد-به-کمونیزم-کارگری

دیدگاه متضاد چپ سنتی و کمونیزم کارگری در نقد لیبرالیزم در حاشیه برچسب زنی حبیب بکتاش(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/۲۸۲-دیدگاه-متضاد-چپ-سنتی-و-کمونیزم-کارگری-در-نقد-لیبرالیزم-در-حاشیه-برچسب-زنی-حبیب-بکتاش

دردسر های دفاع از کمپین برهنگی:در حاشیه پاسخ حبیب بکتاش به زهره مهرجو(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/۲۵۹-دردسر-های-دفاع-از-کمپین-برهنگی-در-حاشیه-پاسخ-حبیب-بکتاش-به-زهره-مهرجو