درس های مبارزه زنجان ( نشریه دانشجویی بذر )

مقاومت و مبارزه اخیر دانشجویان در زنجان که سریعا به یک حرکت اعتراضی گسترده فرادانشگاهی تبدیل شد و به عقب نشینی (هر چند قسمی) ولی سراسیمه مقامات و نهادهای مختلف آموزش و حکومتی انجامید، دستاوردها و درس های مهمی در بر دارد.

موضوع این مبارزه یعنی تجاوز و آزار جنسی در محیط های آموزشی، مساله ای اتفاقی یا نادر نیست. بسیاری از دختران دانشجو در شهرهای مختلف به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با این پدیده آشنایند و مواردی از آن را خود یا دوستان نزدیکشان تجربه کرده اند. این اولین بار نیست که یک مقام مسئول با استفاده از موقعیت خود در یک واحد آموزشی یا در یک خوابگاه دانشجویی، می کوشد دست به چنین جنایتی بزند. معمولا این قبیل افراد تلاش می کنند با تهدید دختر مورد نظر خود به پرونده سازی منکراتی و تنبیهات و ”بی آبرویی“ هایی که در پی دارد، افکار کثیف شان را عملی کنند. این تلاش ها، مکتبی و غیر مکتبی هم ندارد. این ها نتیجه و برخاسته از طرز فکر و تمایلات و فرصت طلبی های مردسالارانه و زن ستیزانه ای است که نظام حاکم به آن پا می دهد و تحکیمش می کند. هستند استادان به اصطلاح ”غیر مکتبی“ که با استفاده از اهرم امتحان و نمره قبولی می کوشند این یا آن دختر دانشجو را تحت فشار قرار دهند و به هدف خود برسند. بنابراین ما با یک پدیده رایج، در سطوح مختلف و در میان تیپ های مختلف، روبرو هستیم. مساله اینجاست که عرف اسارت بار و ارزش ها و قیود اجتماعی دست و پا گیر، تحت عنوان آبرو، زبان قربانیان آزار و تجاوز جنسی و حتی دخترانی که در برابرش مقاومت کرده اند را می بندد و این گونه جنایات ممکنست هرگز برای کسی بازگو نشود.
اما این بار در زنجان، دختری که قرار بود قربانی باشد نه فقط در برابر این تجاوز مقاومت کرد، بلکه ماجرا را با دوستانش در میان گذاشت تا دستجمعی چاره ای پیدا کنند. آنان فکرهایشان را روی هم ریختند، جرات کردند و نقشه ریختند. تصمیم گرفتند مچ متجاوز را هنگام جنایت بگیرند و بر سر این موضوع فورا و وسیعا اطلاع رسانی کنند. آنان خوشبختانه به مقاماتی که خود نماینده این نظام و مناسبات مردسالار اند توهم نداشتند. آنان از آنچه بر زهرا بنی یعقوب رفت، و پیش از او بر چند دختر دانشجوی دیگر رفته بود، و از تجاوز و آزاری که بر بسیاری زنان دیگر در کل جامعه روا می شود، آگاه بودند. پس شکایت به دفتر این یا آن مقام نبردند. می دانستند که اگر چنین کنند، ماجرا ماستمالی می شود و مسکوت می ماند و خود احتمالا محکوم و تنبیه خواهند شد و در معرض انتقام و تهدید قرار خواهند گرفت. تصمیم گرفتند ماجرا را مستند کنند و دست به افشاگری وسیع بزنند. تصمیم گرفتند ماجرا را با دانشجویان و با مردم در میان بگذارند.
واکنش خشمگینانه دانشجویان و مردم پشتیبان آنان، گسترده و قدرتمند بود. آن چنان قدرتمند که قلدری ها و تهدیدهای اولیه نهادهای سرکوبگر و مقامات فریبکار را خنثی کرد و آنان را ابتدا به سکوت و سپس عقب نشینی واداشت. کسانی که می خواستند این مقاومت و مبارزه را یک توطئه خارجی از پیش طراحی شده معرفی کنند، در مقابل همبستگی و عزم دانشجویان به وحشت افتادند و دیگر حرفی نزدند. جریان بسیج دانشجویی برای راست و ریس کردن قضیه، تصمیم گرفت همرنگ جماعت شود و نسبت به این واقعه لحن انتقادی به خود بگیرد. البته به دانشجویان هشدار داد که آلت دست گروهی غوغا سالار که هدفشان زیر سئوال بردن نظام است نشوند! و بالاخره، وزیر علوم مجبور شد قول پیگیری این قضیه را بدهد هر چند که در آخرین اظهار نظر خود گفت هنوز معلوم نیست که جرمی صورت گرفته باشد! البته نباید شک داشت که این اشک تمساح ریختن ها یعنی کشک! این حرف ها درست زمانی گفته می شود که نظام با تبرئه کردن سردار زارعی از اتهامات اخلاقی، بار دیگر اثبات کرد که چاقو دسته اش را نمی برد. بر سر ماجرای دانشگاه زنجان نیز اگر دانشجویان مبارز و مردم آزادیخواه آرام شوند و دست از پیگیری بکشند، نتیجه ای جز ماستمالی قضیه، خلاص شدن گریبان فرد متجاوز، و حتی تنبیه کسانی که مبتکر این مبارزه شدند حاصل نخواهد شد.
بویژه آنکه از همان ابتدا نیروهای حاضر به خدمتی مانند انجمنهای اسلامی وابسته به دفتر تحکیم وحدت تلاش کردند تا رادیکالیسم نهفته در مضمون و روش این مبارزه را محدود کنند. آنان با پیش کشیدن شعارهائی چون استعفای وزیر علوم (برای پیشبرد رقابتهای سیاسی جناحی با کابینه احمدی نژاد) موضوع اصلی مبارزه یعنی حمایت بی قید و شرط و همه جانبه از عمل شجاعانه این دختر دانشجو را مخدوش کرده و به سرعت قضیه را در همکاری مستقیم با نماینده زنجان در مجلس شورای اسلامی  فیصله دادند. 
خیلی ها با مشاهده گستردگی این مبارزه و عقب نشینی سریع حکومت به این نتیجه رسیده اند که از این به بعد، کمتر کسی لااقل در دانشگاه ها جرات آزار و تجاوز جنسی به خود خواهد داد. شاید برای مدتی، و در مورد افرادی، چنین باشد. ولی این نهایت خوشخیالی است که فکر کنیم اندیشه و ایدئولوژی متجاوز و زن ستیز، تحت این جامعه و این نظام مردسالار، از عمل باز ایستد و به عمل تبدیل نشود. بسیاری از مردان متجاوز فرصت طلب، آگاهانه این نظام را نهایتا حامی خود می دانند و روی قوانین و راه های قانونی فرار از اتهامات جنسی حساب باز کرده اند. به علاوه، مشکلی که بالاتر به آن اشاره شد نیز کماکان وجود دارد. یعنی بسیاری از قربانیان تجاوز خود تحت فشار روحی و بارهای اخلاقی جامعه ترجیح می دهند چیزی نگویند. این کار نتیجه ای جز راحتی خیال فلان مسئول یا استاد متجاوز، و تکرار ماجرا از جانب او و سپس دوستان دیگری که معمولا قربانی را به آنان پاس می دهند ندارد. بنابراین چاره کار، ادامه و تشدید مقاومت فردی و مبارزه جمعی، افشاگری شجاعانه و اطلاع رسانی گسترده است.
مبا
رزه زنجان و انعکاس گسترده آن در میان مردم، نشان داد که ظرفیت تبدیل اعتراضات و افشاگری های معین به حرکت های پر فشار و موثر اجتماعی و سیاسی در جامعه کاملا موجود است. آزار و تجاوز جنسی فقط یکی از هزاران جنبه ستم و جنایت است که بر سر هر کدامشان می توان و باید افشاگری کرد و دست به مقاومت و مبارزه زد. می توان و باید مردم را در مقاومت و مبارزه خود شریک کرد. می توان و باید در این مبارزه، متحد و متشکل شد. به طور دستجمعی فکر کرد و چاره اندیشید و نقشه کشید. ایجاد تشکل های مستقل دانشجویان در سطوح مختلف، یک اقدام اساسی در پیشبرد این مقاومت و مبارزه آگاهانه است. در این میان، دختران دانشجو می توانند و می باید تشکل های ویژه ای را برای دفاع از خود و حقوق خود، طرح خواسته های معین سیاسی و اجتماعی خود، و مقابله با ستم و تبعیض جنسیتی، سازمان دهند.

نشریه دانشجویی بذر ــ خرداد ۱۳۸۷