مروری دیگر بر تقلاهای فعالین احزاب موجود کمونیست کارگری برای “دفاع از عدم تغییر برنامه دنیای بهتر”

مروری دیگر بر تقلاهای فعالین احزاب موجود کمونیست کارگری برای “دفاع از عدم تغییر برنامه دنیای بهتر”

بخش بیستم از سری نقد برنامه دنیای بهتر

از: سعید صالحی نیا

Salehinia@aol.com

۲۷ نوامبر ۲۰۱۳

مقدمه:

یکی از راههائی که می شود فهمید یک جریان یا گروه یا فرد چقدر دینامیک به خودش و محیطش نگاه می کند و چقدر جدیست در پیشرفت اینست که ببینیم به انتقاد چگونه برخورد می کند. برخورد منطقی به انتقاد لزوما پذیرش انتقاد نیست. می شود انتقاد را بخشا پذیرفت می شود خود انتقاد را نقد کرد می شود انتقاد را نپذیرفت اما انکار انتقاد ، سکوت در مقابل انتقاد، هیاهو راه انداختن ضد منتقد شخصی کردن انتقاد و برگداندن موضوع انتقاد به جاده خاکی بحثهای حاشیه ای ،فحاشی و اتهام زنی به منتقد از علائم اینست که فرد یا گروه ، انتقاد گریز است. انتقاد گریزی از علائم فرقه ایزم است.

علامت دیگر فرقه ایزم و شاید علامت اصلیش اینست که حوزه مقدسی دارد. فرد یا افراد مقدسی ، نظریه مقدسی به شکل مذهب یا ایدئولوژی که حول ان ، هویت گروه ساخته می شود.هویتی که نباید تغییر کند چون هویت گروه بخطر می افتد. لذا انتقاد به اون نظریه یا فرد ، گناهی نابخشودنی است، کفر است .

تابوها در گروههای فرقه ای شده رشد می کنند.تابوها حوزه های ممنوعه هستند.نمی شود نقد بشوند. هر فرقه با تابوهایش با حوزه ممنوعه اش با متدهای دفاع از تابوهایش مشخص می شود. روانشناسی اجتماعی فرقه ایزم را باید در هر شکلش شناخت و شناساند.

در جوامع عقب افتاده شرق زده تابوها و فرقه ها هنوز قدرت بازسازی دارند.در سیاست ایران شاخص ترین فرقه ایزم را می شود فرقه مجاهد دانست اما در چپ ایران هم فرقه ایزم سابقه طولانی دارد و اکثر شاخه های چپ در سطوحی دچار فرقه ایزم بوده اند. کمونیزم کارگری و احزابش هم دچار فرقه ایزم شده اند. در زمان حیات منصور حکمت هم این فرقه ایزم بود اما با مرگش تشدید شد و الان این روند کامل تر شده و کمتر احتمال دارد این احزاب موجود بتوانند به فضای بیرون فرقه ایزم برسند البته این امید در مورد اعضای انها که در ولایت فرقه ایزم ذوب نشده اند هست که این فضا را بشکنند و بیرون بزنند و برای احیای کمونیزم کارگری بکوشند.

آنچه بعد از شروع مقالات من در نقد برنامه دنیای بهتر شاهد بودم ، خودش اثبات دیگری بود برای اینکه احزاب موجود واقعا دچار فرقه ایزم هستند. فضای فیسبوک این امکان را فراهم ساخت که عکس العملهای فعالین و کادرهای احزاب موجود کمونیست کارگری را نسبت به این نقدها بررسی کنم. متاسفانه این حکم که این احزاب در کالیبری نیستند که بتوانند دست به تابوی منصور حکمت بزنند و حتی برنامه ۳۰ سالشانرا تغییر دهند دارد بیشتر و بیشتر در مناظره ها و دیالوگها خودش را ثابت می کند.

در بخش هفتم از نقد برنامه دنیای بهتر (۱) من به گوشه ای از این “دفاعیات” برای حفظ تابوی برنامه دنیای بهتر پرداختم و در این بخش به برخی دیگر از استدلالات این حامیان حفظ عتیقه ۳۰ ساله بنام برنامه دنیای بهتر خواهم پرداخت:

(۱)هر فردی به برنامه دنیای  بهتر نقد کند، ورشکسته سیاسی است!

 

یک متد شناخته شده “پاسخ” به مخالف در فرقه ها همین تغییر دادن نظرات مخالف به یک کمدی و بعد اعلام کفر اون منتقد است.حبیب بکتاش که متاسفانه به عنوان کادر حزب کمونیست کارگری و مشاور کمیته مرکزی(مشاوره برای چی؟) انتخاب شده قبلا اعلام جنگ ضد سعید صالحی نیا کرده بود و فراخوان اخراج داده بود چون سعید صالحی نیا کافر است! ملی مذهبی است لیبرال است! حالا ایشان در پاسخ به نقد برنامه حزبش می گوید:

 

“…. اینکه کسی سن بلوغ شانزده سالگی را الم و پرچم حمله به حزب کمونیست کارگری و منصور حکمت بکند و اصطلاحاتی نظیر تجاوز به کودکان و غیره را از آن استخراج کند نهایت ورشکستگی سیاسی فرد را نشان میدهد.”

 

همانطور که می بینید ایشان ناشیانه ادعا می کند که نقد من به فراخوان به قانونی کردن سن قانونی منجمله ازدواح به ۱۶ سال، “اصلاحاتی نظیر تجاوز به کودک”؟ است که “نهایتا”(معلوم نیست چرا نهایتا؟!) ورشکستی سیاسی فرد است!

نقد برنامه دنیای بهتر تا همینجا سطوح مختلف و موارد بسیار زیادی را شامل شده است(۳) که برخی برای تکمیل این برنامه و بهبود آن و برخی برای حذف موارد نادرست ارائه می شود.هدف این نقدها هم اینست که جنبش کمونیزم کارگری بتواند با نقد درونی خودش در چهارچوبه جدیدی احیا شود. این هدف کاملا اصولی است. بارها توضیح داده ام که نقد احزاب موجود و نقد منصور حکمت باید بعنوان اصلی کاملا علمی توسط خود این اجزاب انجام می شد اگر این اجزاب نه حول منصور حکمت بلکه حول برنامه سوسیالیزم سازمان می یافتند. علمی بودن کمونیزم دقیقا از نقد مداوم خودش و بهبود خودش معنی می یابد.این درک که نقد به سیاستها و برنامه یعنی حمله به حزب و منصور حکمت درکی کاملا فرقه ای است.

چرا حبیب بکتاش، نقد به برنامه دنیای بهتر را “ورشکستگی سیاسی” می داند؟ ذهنیت فرقه ای او اینست که حقیقت در برنامه دنیای بهتر خلاصه شده و قرآنیست که یکبار برای همیشه از آسمان نزول کرده و این قرآن قرار است محک شود برای آدمها! کسی که آنرا زیر سوال ببرد خودش ورشکسته است!

(۲) تغییر برنامه دنیای بهتر موکول است به فردای سوسیالیزم و شوراها!

حبیب بکتاش می فرماید:

“. تعیین سن بلوغ میتواند در فردای حاکمیت سوسیالیستی توسط شوراهای مردمی و منابع متخصص و آگاه به مسائل اجتماعی حل و فصل شود.”

خواننده توجه بفرماید! حزبی یک برنامه ارائه داده. اون برنامه نقد می شود.کادر این حزب بما قول می دهد وقتی سوسیالیزم شد و شوراها تشکیل شدند باید بروند اون برنامه را تغییر دهند!

آیا شوراها وظیفه تغییر برنامه حزب را دارند؟ آیا حزبی باید برنامه ای بدهد و سن بلوغ را ۱۶ سال اعلام کند و شوراها را باید مسئول تغییر آن دانست؟! حتیب بکتاش بجای اینکه بما بگوید که برنامه حزب او از دیدش تغییر نکردنیست روی سنگ نوشته شده از اسمان نازل شده ما را به وعده سر خرمن عودت می دهد!

حزب کمونیست حتی در زمان حاکمیت شوراها سازمانی مستقل است. اتفاقا باید برنامه اش پیشروتر از جامعه بماند حتی از شوراها! وضعیت اپوزسیونی و مخالف جریان داشته باشد و همواره دنبال تغییر و بهبود باشد.به جهت سیاسی و فرهنگی یک قدم باید از جامعه و شوراها جلوتر حرکت کند. برنامه حزب کمونیست باید مستقل از اینکه شوراها چه تصمیمی برای قانون اساسی جامعه می گیرند نوشته شود و مرتب بازنگری شود. حبیب بکتاش به چنین دینامیکی معتقد نیست! شوراها را مامور تغییر و تصحیح برنامه حزبش می داند در حالیکه این برنامه ۳۰ ساله است و همین الان دچار خطاها و صعفهای زیادیست! این هم مدل دیگر فرار برای پذیرش نیاز به بازنگری برنامه دنیای بهتر!

(۳)”اگر بخواهیم در برنامه دست ببریم اون یکی احزاب ما را محکوم می کنند که از منصور حکمت فاصله گرفتیم!”

فردی بنام آران بهروزی از فعالین حزب کمونیست کارگری اینطور از برنامه حزبش دفاع می کند:

” خود من شخصا یک بار که با رفیق حبیب بکتاش حرف می زدم گفتم که پیشنهادات مشخصی برای تغییر موارد مشخصی از برنامه ی یک دنیای بهتر را به رفقای کمیته مرکزی داده ام. به نظر من اگر بعضی رهبران حزب کمونیست کارگری در این باره مقاومت می کنند، یکی از دلایلش این است که حزب بعداز منصور حکمت دچار انشعاب شده و هر تغییری در برنامه از جانب یکی از انشعابات، ممکن است توسط جناح مقابل به عنوان انحراف از نظریات منصور حکمت دستاویز حمله قرار گیرد که این می تواند یک سم برای هرحزبی باشد. ما اگر طرفدار برنامه ی لایتغیر و متافیزیکی بودیم خوب می رفتیم سلفی می شدیم موکول کردن تغییرات در برنامه به شوراهای کارگری در آینده ای نامعلوم اشتباه است و مکانیسم این تغییر، در شریط حاضر، اعضای حزب کمونیست کارگری هستند. باید برنامه بازهم توسط اعضا مطالعه شده و هر عضوی، پیشنهاد خود را برای گسترش، تعمیق و بهبود آن بدهد و نظرات به رای گذاشته شود تا هر جا کثریت به لزوم تغییر رای دادند، تغییر مورد نظر صورت گیرد و اعمال شود و برنامه آپدیت شود.”

اولا:

آران بهروزی ظاهرا صادق تر است.هم مشکلاتی را در برنامه دنیای بهتر دیده و هم رفته از بزرگترش پرسیده که چرا راستی برنامه تجدید نظر نمی شود؟ این خودش بسیار خوبست! اما “دلیل” عدم تغییرش را ببینید!

می گوید:

هر تغییری در برنامه از جانب یکی از انشعابات، ممکن است توسط جناح مقابل به عنوان انحراف از نظریات منصور حکمت دستاویز حمله قرار گیرد که این می تواند یک سم برای هرحزبی باشد.”

این جمله آران دقیقا اعتراف است به یک واقعیت! احزاب موجود هویتشانرا از یک فرد (منصور حکمت) می گیرند و هرگونه نقد او را به معنی پایان خودشان می دانند! آنرا “سم” می دانند! این دقیقا تایید نظر منست که این احزاب به فرقه تبدیل شده اند و “سم” می دانند به منصور حکمت و برنامه اش دست ببرند!

دوما: آران بهروزی نظر حبیب بکتاش را قیول نمی کند و رسما می گوید که وعده سر خرمن “شوراها” برای تغییر برنامه حزبش را قبول ندارد:

موکول کردن تغییرات در برنامه به شوراهای کارگری در آینده ای نامعلوم اشتباه است”

سوما: آران بهروزی بما نوید می دهد:

باید برنامه بازهم توسط اعضا مطالعه شده و هر عضوی، پیشنهاد خود را برای گسترش، تعمیق و بهبود آن بدهد و نظرات به رای گذاشته شود تا هر جا کثریت به لزوم تغییر رای دادند، تغییر مورد نظر صورت گیرد و اعمال شود و برنامه آپدیت شود.”

چند جمله بالاتر ایشان خبر داده بود که بعضی از رهبران حزب کمونیست کارگری در مقابل تغییر برنامه مقاومت می کنند. آنچه من شاهدش بودم البته بسیار بیشتر از “بعضی رهبران” است! اصلا کسی را از رهبران اجزاب موجود ندیدم جائی رسما اعلام کرده باشد که الان وقت تغییر برنامه ۳۰ ساله است! کادرها و اعضا را هم که دیده ایم! عموما فضای فرقه ای درونشانست و انها که می فهمند هم شهامت چندانی برای اعلام نظراتشان نداشته اند.مقاله ای در نقد برنامه حزبشان منتشر نشده!

خلاصه کنم:

دو نمونه بالا نظرات واقعی دو نفر عضو و کادر حزب کمونیست کارگری در مورد برنامه حزبشان بود. با هم در تضاد بود اما افقی راهگشا درش دیده نمی شود. بواقع تایید این حکم است که دقیقا به گفته آران بهروزی “اینها به گروهی سلفی” تقلیل یافته اند که توان تغییر برنامه شانرا ندارند هر قدر ایراد داشته باشد و ناقص باشد! دقیقا بخاطر اینکه فضای فرقه ای این اجزاب و فعاینش را حول تابوی منصور حکمت آچمز کرده!

نقد برنامه دنیای بهتر و ارائه پیشنهادات مشخص برای بهبود برنامه کمونیزم کارگری را من ادامه خواهم داد و امیدوارم با گسترش مناظره ها و دیالوگها افراد بیشتری مثل آران بهروزی پیدا شوند و بروند سراغ سوالهای مهمتر و سرنوشت احزاب موجود را تغییر دهند. بدن کمونیزم کارگری جنبش برای سوسیالیزم و آزادیخواهی بجائی نمی رسد.احزاب موجود فرقه ای شده اند باید تحزب کمونیزم کارگری را احیا نمود.

منابع بیشتر:

(۱)پاسخهائی به چند “دفاعیه ” از برنامه کنونی دنیای بهتر , بخش هفتم از سری نقد دنیای بهتر(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=43325

(۲)تابوئی بنام برنامه دنیای بهتر و ناتوانی احزاب کمونیست کارگری در بازنگری به آن , بخش نهم از نقد برنامه دنیای بهتر(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=43625#more-43625

(۳)آرشیو نقد برنامه دنیای بهتر از: سعید صالحی نیا

http://monazere-siasi.com/در-نقد-برنامه-دنیای-بهتر