خشونت علیه‌ زنان

در جامعه‌ کنونی زنان به‌ مراتب بیشتر از مردان در معرض تبعیض آزار خشونت ونابرابری هستند که‌ این دستخوش نظام مردسالار سرمایه‌ وطبقاتی است، که‌ تاکنون با به‌ دست گرفتن ارگانهای دولتی ارتجاعی و ابزارهایی مانند ،مذهب و قوانین برگرفته‌ از همین سنتها به‌ صوری کاملا محرز در حال پیشروی است.
در جوامع سرمایه‌داری که‌ دم از پیشرفت و حامی انسان و حقوق زنان این مسئله‌ میدهند به‌ صورتی بوششدار با ژست وپزهای دمکراتیک در حال تولیدو بازتولید و پشتیبانی است،که‌ نمونه‌های این نابرابری و خشونت را در محل کار اجتماع و خانواده‌ به‌ وضوح میتوان دید که‌ چگو‌نه‌ زنان در هه‌ر حال مورد آزار واذیت واقع میگردند.
در خاورمیانه‌ و کشورهای سنتی تحت سلطه‌ ارتجاعی سرمایه‌داری مذهبی این ویروس به‌ شیوه‌ای ارتجاعی و بدون پرده‌ گسترش یافته‌ است، که‌ زنان را ابزاری کالایی  برای پیشبرد اهداف مردسالارانه‌ تبدیل کرده‌ است. طبقه‌ حاکم خود جزوعی از این روند کاملا پیچیده‌ و بغرنج اجتماعی است که‌ با در دست داشتن قوانین دولتی وحکومتی، با سنتهای مذهبی و اسلامی همچنان به‌ این روند یاری میرساند .
 با فرا رسیدن ۲۵ نوامبر بیش از نیم قرن از قتل فجیع خواهران  میرابل پاتریا، مینروا، ماریاترزا در بخش شمالی جمهوری دومینیکن می گذرد. این سه زن انقلابی به عنوان سمبل مبارزه در راه آزادی با لقب پروانه‌های فراموش نشدنی برای همیشه نامشان در تاریخ جنبش مبارزه برای رهائی زن ثبت شده است. زنان و مردان ازادیخواه‌ و برابری طلب هر سال دراین روز انواع خشونت‌هایی را که از طرف جامعه‌ مردسالار سرمایه داری، در محیط ‌های کار، اجتماع و خانواده بر آن‌ها اعمال می‌شود، با اکسیونهای اعتراضی تظاهرات، گردهم‌آیی و بیانیه برای گرفتن حق مطالبات خویش و… این روند را درجامعه‌ انسانی محکوم می‌کنند..
برابر با این وضعیت، مبارزاتی تاریخی برای رفع خشونت علیه‌ زنان همیشه‌ در جامعه‌ بوده‌ است و تاکنون توانسته‌ این روند را به‌ گونه‌ای پیشگیری یا کاهش ببخشد، مبارزه پیگیر سازمان های مدافع حقوق زنان و فشار افکار بشریت عدالتخواه جهان بود که در ۱۷ دسامبر ۱۹۹۹، مجمع عمومی سازمان ملل با صدور قطع‌نامه‌ای، ۲۵ نوامبر برابر با (۴ آذر) را به عنوان «روز جهانی محو خشونت علیه زنان» اعلام کرد.
که‌ نهایتا در سال ۲۰۰۰ به‌ بعد دولتهایی که‌ مفاد  اعلامیه‌ را بذیرفته‌اند در این مناسبت مراسمهایی برگذار میکنند..
این در حالیست که‌ خشونت علیه‌ زنان کماکان ادامه‌ دارد که‌ هر روزه‌ شاهد این نوع برخورد از طرف حکومتها و ارگانهای دولتی، جامعه‌ مردسالاری و خانواده‌هایی که‌ برگرفته‌ از همین سنتها و نوع افکار زن ستیزی هستند میباشیم.
روزانه‌ شاهد میلیونها زن در گوشه‌ کنار جهان هستیم که‌ تحت نفوز همین سیستم در کارخانه‌ها،کارگاههای بهره‌کشی،در صنعت بهرکشی جنسی و سکسی به‌ عنوان کالا از انها سود میجویند و مورد ازار اذیت، خشونت… میشوند در جامعه‌ طبقاتی که‌ انسانها محصول شرایت اجتماعی هستند جامعه‌ ،خانواده‌ و افراد هم  تحت تاثیر همین مناسبات این روند را پیش میگیرند، که‌ حتی در اجتماع و خانواده‌ هم این ویروس به‌ صورتی سعودی رو به‌ افراد جامعه‌ اعم از مردان و زنان متحمل میشود که‌ این روند بستری نا سالم از اجتماعی را بارور کرده‌ است که‌ زنان هم  به‌ دور از این وضعیت خشونت امیز نیستند،در واقع زنان هم در شرایتی نرمال به‌ سر نمیبرند، و برخوردار با شرایت مطلوب اجتماعی نیستند که‌ این کمکی بر افزایش خشونت مرداها بر زنهاست.
در قوانین حکومتی و اسلامی اعم از شلاق،سنگسار،بنا به‌ قوانین ارتجاعی اسلامی که‌ زنها حق هیچ گونه‌ انتخاب ازادی را ندارند و رابطه‌ انها منجر به‌ شلاق ، سنگسارو اعدام میگردد یکی از نمونه‌های بارز خشونت و تبعیض علیه‌ زنان است که‌ مجریان اسلام این سنت را امر خدا و شرع دین و اسلام میداند و حق زن را به‌ این مبنا تعمیم میدهند که‌ شامل پوشش اجباری(حجاب) در اماکن عمومی مراکز اموزشی، خانواده‌….. صلب انتخاب زنان برای هر گونه‌ خواسته‌ای،برای انتخاب همسر باید به‌ رضایت پدر،برادر یا در صورت نبودن حیاط انها از پدربزرگ یاعمو یا دایی اجازه‌  داشت و این روند کمکی برای کشتن زنان زیر لوای ناموس در اختلافات خانوادگی میباشد که‌ مرتکب شدن به‌ این امر کماکان در مراکز قضایی بدون مجازات میماند.
در خانواده‌ها مرسدالاری که‌ به‌ زنها تملک دارند خشونتها نوعهایی متفاوت دارد از کتک کاری، ازار جنسی و سکسی، تا قوانین مذهبی که‌ زنها را به‌ عنوان جنس دوم میداند که‌ حتی برای بیرون رفتن از خانه‌ باید از مردها اجازه‌ بگیرند و حق هیچ گونه‌ ارتباط اجتماعی بدون اجازه‌ پدر،برادر، و یا شوهر را ندارند این خشونت و تبعیض اجتماعی به‌ مراتب بغرنجتر و شکنندتر از جوامع دیگر میباشد،خشونت‌های لفظی، خشونت فیزیکی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی و ممانعت از رشد فکری و معنوی زنان، ممانعت از رشد اجتماعی، و ایجاد محدودیت در امر تحصیل، کاریابی و اشتغال اشکال مختلفی از اعمال خشونت علیه زنان هستند..
اشکال خشونت بر زنان در جامعه‌ بورژوازی و مردسالاری یکی از معیارهای کلیدی این جامعه‌ است که‌ خود سیستم بر ان پرده‌ پوشی دارد که‌ با کانالیزه‌ کردان ابعاد خشونت در جوامع مختلف و راهکارهایی صلبی برای رفع ان  افکار عمومی و پتانسیل مبارزاتی را به‌ همین منوال سوق میدهد تا راه‌چاره‌ اصلی کماکان در این ظرف و ژست و پستهای دمکراتیک سازمان حقوق بشر وحقوق زنان بست یابد و الترناتیو اصلی رفع خشونت و مبنای اجتماعی و حقوقی برای رفع این ویروس  در لوای پوششها بماند.
 جامعه‌ با رفع خشونت و فقط با مبارزه‌ برای رفع خشونت بر زنان نمیتواند به‌ امالهای انسانی و شرایت خاص اجتماعی خود برسد،سیستم سرمایه‌داری با کانالیزه‌ کردن انواع توحش خود در اقصی فقاط جهان خشونت بر جامه‌ انسانی و زنان را هم کاملا فرموله‌ وکانالیزه‌ کرده‌ و با برنامه‌ ای از پیش تعیین شده‌، ابزارهای کلیدی ارتجاعی مانند دستگاههای حکومتی و قوانین  ،مذهب ،و سنتهای ارتجاعی را حاکم نموده‌ است.
 مضافا با این ساختار وهمزمان با شعارهایی که‌ از طرف انواع  سازمانهایی که‌ دست نشانده‌ این سیستم هستند،چیزی جز گمراه‌ کردن توده‌ها بر بستر اصلی مبارزاتی نیست،  باید ظرف اصلی مبارزاتی را با اتحاد طبقه‌ کارگر در چهارچوب مبارزات طبقاتی با در هم پیچیدن سیستم مردسالاری سرمایه‌داری،با لغو ارگانهای دولتی وقوانین ان اعم از تبعض، استثمار اقتصادی،اجتماعی،  فرهنگی میتوان در ظرف مطلوب مبارزاتی خود،با مطالبات فراگیرو مبارزه‌ پیگیر به‌ این خواسته‌ها دست یافت.