پرونده کهریزک همچنان باز است

احمدی مقدم فرمانده منفور و شناخته شده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، دو روز پیش مسئولیت جنایات کهریزک را به گردن سعید مرتضوی چهره منفورتر جمهوری اسلامی انداخت و تلاش کرد خودرا بیگناه جلوه دهد. او گفت که این سعید مرتضوی بود که اصرار داشت که دستیگر شدگان تظاهراتهای سال ٨٨ به کهریزک که “مکان خطرناکی است” و جای “اراذل و اوباش بود” گسیل شوند. و من مخالفت کردم. سعید مرتضوی نیز در پاسخ او گفته است که مقصر اصلی نیروی انتظامی است و “من گزارش نیروی انتظامی در مورد کهریزک را آن زمان خواندم اما در صحنه نبودم که ببینم آنها عملا چه میکنند”. خانواده های برخی جانباختگان کهریزک و برخی بازماندگان آن جنایت هولناک انزجار خودرا نسبت به سخنان هردوی اینها ابراز کرده اند و هردو را بعنوان دست اندرکاران جنایت کهریزک معرفی کرده اند.

آنچه با توضیحات احمدی مقدم و پاسخ مرتضوی در واقع یک بار دیگر مورد تاکید قرار میگیرد این است که شبح کهریزک گریبان جمهوری اسلامی را بهیچوجه رها نکرده است و هیچگاه رها نخواهد کرد. و این فشار انزجار مردم است جانیان حاکم را به جان هم انداخته است. البته کل سخنان این سرکرده اراذل جمهوری اسلامی اعترافات ارزشمندی را در بر دارد که باید جداگانه به جوانب آن پرداخت. او به شکنجه وحشیانه ستار بهشتی و قتل او، رد شدن خودروی نیروی انتظامی حکومت از روی بدن یکی از تظاهرکنندگان و له کردن سر او، و گوشه های دیگری از جنایات غیرقابل توصیف حکومتیان اعترافات مهمی مینماید.
پرونده کهریزک پرونده ای شناخته شده است که شواهد متعددی دارد. ما همان سال ٨٨ نوشتیم که “پرونده کهریزک تا سرنگونی جمهوری اسلامی بسته نخواهد شد”. و واقعیت دارد این را نشان میدهد که جمهوری اسلامی در اوج کشتارها و اعدامهایش نیز نمیتواند گریبان خودرا از شبح جنایات کهریزک و خشم مردم خلاص کند.
این در واقع تاکید دیگری بر این حقیقت است که گرچه انقلاب ٨٨ با توحش عقب رانده شد اما حاکمین نتوانستند مردم را منکوب و مرعوب و ساکت کنند. جوانان و زنان و کارگران و بخشهای مختلف مردم ایران در حال مبارزه ای مستمر در عرصه های مختلف با حاکمین هستند. حکومتی بر سر کار است که مدام با اثرات و تبعات ٨٨ دارد دست و پنجه نرم میکند. زیر فشار خشم مردم است و “خطر” انقلابی دیگر را آشکارا پیش چشم خویش می بیند. همین وحشت و فشارهاست که باعث شد که این حکومت ناچار شود مرتضوی منفور و سوگلی خامنه ای را ۵ سال به خاطر جنایات کهریزک انفصال خدمت کند، و احمدی مقدم را ناچار میکند که هر از چندگاه در قالب گفتگو، ترس و وحشتی که وجودش را گرفته است را تلاش کند پس بزند.
حقیقت اینست که تنها بازداشتگاه و شکنجه گاه و کشتارگاه جمهوری اسلامی کهریزک نبود و تنها قربانیانش نیز روح الامینی و جوادی فر و کیانی نبودند و تنها جنایکتارانش نیز مرتضوی و احمدی مقدم نیستند. سال ٨٨ تمام ماشین رهبری جمهوری نحس اسلامی خون جلوی چشمشان را گرفته بود و به رعشه مرگ افتاده بودند و می خواستند به هر قیمتی شده و با هرجنایت ممکن جلوی سقوط حکومتشان را بگیرند. دهها بازداشتگاه و کشتارگاه و شکنجه گاه نظیر کهریزک برپا کرده بودند و صدها نفر را شکنجه کردند و مورد تجاوز قرار دادند و به قتل رساندند. این را همه مردم میدانند.
وحوش خون آشام جمهوری اسلامی که اکنون اعتراف میکنند که کهریزک مکان خطرناکی بوده است و دستگیرشدگان سال ٨٨ نمیبایست میان “اراذل اوباش” نگهداری میشدند، فراموش کرده اند که سال ٨٨ خود احمدی مقدم و شخص خامنه ای و بقیه کرگدنهای حاکم کل تظاهر کنندگان را “اراذل و اوباش” مینامیدند. از نظر مردم ایران و بازماندگان جنایات سال ٨٨، نه فقط سعید مرتضوی و سران نیروی انتظامی نظیر رادان و احمدی مقدم و رجب زاده و امثالهم مقصر جنایاک کهریزک و امثالهم محسوب میشوند بلکه از شخص خبیث خامنه ای تا بقیه باید در دادگاه های مردم محاکمه شوند و پاسخگوی جنایات کهریزک و کل جنایات غیر قابل توصیفشان در سال ٨٨ و همه سالهای حکومتشان باشند.
مردم ایران از اعترافات جانیانی نظیر احمدی مقدم و مرتضوی تنها قدرت خودرا می بینند که این ها را بجان هم انداخته است. ما تردیدی نداریم که این ها به زودی یک دیگر را بر مساله اتمی و رابطه با غرب و امثالهم یک دیگر را خواهند درید. زیرا انقلاب دارد پشت درب بارگاه رهبرشان در میزند.*