دولت “اعتدال” و ضمانت اعتدال در جامعه!

چند ماهی‏ست که دولت “تدبیر و امید” بر سر کار آمد و اگر به برنامه، و به عمل‏کرد چند وقته‏ی دولت روحانی از یک‏سو، و هم‏چنین به زندگی و معیشت میلیون‏ها انسان دردمند و جوانان از سوی‏دیگر نگاهی بی‏اندازیم، آن‏وقت و به راحتی، در خواهیم یافت که دولت “اعتدال”، زبان گویا و مدافع‏ی کدام طبقه در درون جامعه‏ی ایران می‏باشد.
پروسه و ورود روحانی به منصب ریاست جمهوری ایران مشخص است و کمتر کسی‏ست که بر این عقیده نه‏باشد، روحانی از فیلتر نظامی رد و تأئید شده است‏که پایه‏ی‏های‏اش، بر فقر و استثمار میلیون‏ها انسان رنج‏دیده و با دستگیری و شکنجه‏ و اعدام مخالفین ریخته شده است. در این چند دهه و از سر خیر این نظام، جامعه به میدان غارت اموال عمومی و به میادین ترس و رعب وحشت توده‏های ستم‏دیده تبدیل گردیده است و لحظه‏ای از حیات سردمداران رژیم جمهوری اسلامی، خالی از خانه‏خرابی زنده‏گانی مردم و تشدید خفقاق و بگیر و به بندها نیست. در حقیقت سیاست‏های نظام را این‏گونه نوشته‏اند و همه‏ی دولت‏ها، و از جمله از دولت “سازنده‏گی” رفسنجانی و “اصلاحات” خاتمی و “مردمی” احمدی‏نژاد گرفته، تا دولت “تدبیر و امید” روحانی، وظیفه‏ای جز، تأمین منافع‏ی سرمایه‏داران بین‏المللی و بالا کشیدن دست‏رنج کارگران و زحمت‏کشان بر عهده – نه‏داشته – نه‏دارند.

به واقع و علی‏رغم تبلیغات مسموم کننده‏ی نظام و دنباله‏روان و روشن‏فکران درونی و بیرونی آن، مبنی بر این‏که دولت کنونی تافته‏ای جدا بافته از دولت‏های قبلی‏ست، باید بر این‏موضوع تاکید ورزید که مسیر تحریبی جامعه و دامنه‏ی سرکوب و فقر توده‏ای، نه تنها کاسته نه شده است، بلکه در ابعادی گسترده‏تر هم ادامه دارد. دولت “تدبیر و امید”، قصد و خواسته‏اش برقراری عدالت اجتماعی و اعتدال در درون جامعه نبوده و نیست؟ چرا که دولت‏ها در چنین مناسیاتی فاقد ظرفیت و پتانسیل لازمه به‏منظور تغییر اوضاع به نفع مردم‏اند و کار و بارشان، فقط و فقط گسترده‏گی بی‏عدالتی‏ها‏، ناامنی‏های شغلی و افزودن بر صدها مصائب سیاسی – اجتماعی در درون جامعه – بوده – و می‏باشد.

با این اوصاف و بنابه وجود هزاران فاکتور روشن و مستدل، چنین انتظاری از نظام جمهوری اسلامی و دولت‏های رنگارنگ‏اش – و آن‏هم با هر عناوینی -، پوچ و در خلاف آرمان‏های توده‏های محروم است. به بیانی فراتر و روشن‏تر در چنین نظام‏هایی، خلاقیت‏های عناصر و به تبع‏ی آن ظرفیت دولت‏ها، پیشاپیش تعیین و نوشته شده است و کسان و یا دولت‏هایی بر سر کار گمارده خواهند شد که قدرت گردش روان‏تر سیاست‏ها و اجرائی عملی بهتر برنامه‏های نظام را از یک‏طرف دارا، و از طرف‏دیگر کمترین نرمشی در قبال مطالبات بدیهی کارگران و زحمت‏کشان، جوانان و زنان از خود به‏خرج نه‏دهند.

سر در آوردن و فعالیت‏های چند ماهه‏ی دولت “اعتدال”، در خلاف حکم فوق نیست و جامعه‏ی سرمایه‏داری، ذاتاً و نفساً، طالب تداوم تحقیر انسانیت و زنده نگه‏داشتن میادین اعدام می‏باشد. روحانی هم برای انجام چنین کاری اعلام آماده‏گی نموده و بدون کمترین تردیدی، مدافع و مجری بی‏چون و چرای نظام کنونی‏ست.
اگر چه وی و بعضاً هواداران درونی و بیرونی‏اش بر این ادعا بوده و می‏باشند که دولت “تدبیر و امید” آمده است تا به معیشیت و به نداری میلیون‏ها انسان رنج‏دیده که چند دهه‏ای‏ست کمرشان، زیر چرخ‏دنده‏های استثمار و برده‏گی خُرد شده است، پاسخ گوید!! اگر چه روشن‏فکران درونی و بیرونی وابسته به سرمایه، بر این باور بوده و هستند که دولت روحانی آمده است تا فضای سرکوب، ترس و وحشت و اعدام‏ها را بر گرداند و به‏جای آن‏ها، “یک‏دلی”، “یگانه‏گی”، “آزادی”، “دمکراسی” و “آرامش” را جای‏گزین نماید!! امّا و در عوض روحانی، همان راهی را پیشه‏ی خود ساخته است که مابقی دولت‏ها در پی آن بودند.
آری، این‏ها شعار روحانی حول برقراری “اعتدال” بود که جامعه‏ی ایران – و آن‏هم در کوتاه مدت – دارد، مابه ازای عملی آنرا، در عدم پرداخت دست‏مزد ناچیز کارگران، در تداوم سیاست‏ها و قوانین دست پا گیر در درون دانشگاه‏ها، در گسترش اعتیاد و در بگیر و به بندها و بالاخره در اعدام مخالفین و آن‏هم در ابعادی گسترده‏تر به‏عینه مشاهده می‏کند.

این سیمای حقیقی دولت ” تدبیر و امید” می‏باشد و پُر واضح است که طرح موضوعات و مقولاتی هم‏چون اعتدال و دمکراسی و محترم شمردن به حقوق پایه‏ای میلیون‏ها توده‏ی ستم‏دیده، در زیر سلطه‏ی نظام سراسر خشن و عریان، فاقد پشتوانه‏های عملی‏ست و زمانی می‏توان، تصویری از برقراری عدالت در درون جامعه ارائه داد که نظامی بر سر کار آید، تا از حقوق پایه‏ای توده‏های ستم‏دیده دفاع نماید؛ نظامی که امید دهنده و نویدبخش زنده‏گی بهتر کارگران و زحمت‏کشان، و هم‏چنین زیر بنای‏اش، با رد عملی تفاوت‏های طبقاتی در درون جامعه ریخته شده باشد. تنها در چنین نظامی‏ست که مقوله‏هایی هم‏چون عدالت و دمکراسی و اعتدال، ضمانت اجرائی داشته و نظام، دستان سرمایه‏داران و منفعت‏خواران را از جان و مال کارگران و زحمت‏کشان قطع خواهد نمود. این آن خواسته‏ی باطنی‏ست که میلیون‏ها انسان محروم به‏همراه فرزندان‏شان به دنبال آنند.

شهریور ۱۳۹۲
نوامبر ۲۰۱۳

بر گرفته از نشریه شماره نوزده پیام سیاهکل