حکومت خودگردان کردستان، سوسیالیستها کجا ایستادەاید؟

حکومت خودگردان کردستان، سوسیالیستها کجا ایستادەاید؟

–          پس از گذشت ١٠ روز از اعلام دولت موقت کردستان در کردستان غربی کە قبلا تحت کنترل و اشغال رژیمهای عرب زبان منطقە و ترکهای عثمانی بود، هنوز هیچ جریان و سازمان چپ و سوسیالیست و مدعی کمونیست بودن زبان در نقد یا رد یا بە پشتبانی این اقدام جسورانە و انقلابی مردم انقلابی کورد و ملل دیگر در این منطقە جنگ زد نگشودە است. چرا؟ راستها کە بماند!

احزاب و افراد منتسب بە چپ (کمونیستها و سوسیالیستها و خلاصە کل خانوادە چپگرا) خود را همیشە در تقابل با ستمگری و استثمار و قدرقدرتی و چپاولگری سرمایەداری و نیروهای راست و لیبرال جامعە دیدە، و مبارزە و طرفداری از برای حقوق و پیکار و خوشبختی طبقە کارگر و رنجبران  را جزای اساسی از اهداف و استراتژی خود تعریف کردە و می کنند.

بخشی از این نیرو سخت درگیر خطکشی کردن بین خود و دیگران و طبقەبندی افکار و نیروهای درگیر در صحنە مبارزە است و همە را متوهم، راست، ناسیونالیست و نهایتا چپ سنتی و منفعل می داند. بخش دیگر این نیرو بسیار محتاط و حساب شدە و بعضا بسیار محافظەکار و دیر عمل می کند. بخش اول همە چیز و همە کار در برنامە و اهدافش دیدە می شود بە جز عمل و گام راسخ و زمینی برای تغییر واقعی و عملی وضع موجود از طریق تصرف قدرت سیاسی و اقتصادی و بە زیر کشیدن طبقە سرمایەدار و استثمارگر. این جریان متشکل از گروها و سازمانهای فرقەای، غیرە تودەای و نامنسجم آنارشستی است کە گاها موازی با مبارزە و تلاش کارگران و زحمتکشان و در دورەهای هم ناخواستە در مقابل منافع این طبقە و جامعە  برای بەزیر کشیدن حاکمان سرمایە ، قرار می گیرد. کار هر روز این جریان همە را بە این صف فرا خواندن است. اگر از این فرمان و “درخواست” پیروی نکنید، راست و سنتی و فرقەای هستید.

بخش دوم تا اندازە زیادی درخودش هست و بیشتر بعد از اتفاقات و حوادث روز بە سخن می آید و اگر لازم دانست اقدامی حال نوشتاری یا عملی میکند. این بخش چپ در این نقطە کە برخورد و نظر در مورد هر پدیدە و رویداد و ایدە تازەای را با مراجعت بە دست آوردها و آثار کلاسیک کمونیسم و عمدتا با یاداوری آثار کارل مارکس و ولادمیر لنین توضیح و جواب می دهد. در بعضی موارد در این زمینە با بخش اول جریان چپ اشتراک نظر دارد. اما این بە معنای این نیست کە در همە موارد یکسان عمل میکنند. اگر موقع عملی کردن مثلا نظریە و نقشە “حق تعین سرونوشت ملل” کە از نظریەها و کارهای با ارزش لنین است، برسد، معمولا  هر دو بخش این نیروهای مارکسیست گیج می شوند و توازن فکری و اعتماد بە نفس خود را از دست می دهند و وارد تفسیر و قضاوتهای فرقەای راست گرایانە و گاها سفسطەگری می شوند. بخصوص چپ ایران در مورد مسئلە رفع ستم ملی و استثمار از ملت کرد در کشورهای خاورمیانە، فورا هزارو یک تبصرە و تعریف و اما واگر نامسئولانە و کودکانە را پیش میکشد و هر کار و اقدامی را در راستا برداشتن یا کاهش دادن این ستمها و بی حقوقیها را مادام کە با خط کشیها و ذهنیت و معیارهای او جور درنیاید، بە راست روی و ناسیونالیستی  بودن و ارتجاعی بودن ترجمە میکند.  بە همین خاطر است کە من احساس می کنم کل نیروهای مارکسیست و سوسیالیست نیاز ضروری و حتمی بە، بە روز شدن سریع  و بیداری و هوشیاری بیشتر بە شناخت جامعە و پدیدەها و تجزیە و تحلیل مسائل پیرامون و اتفاقات روز جامعە جهانی  دارند. در غیر این صورت بین آنها و جامعە فاصلەها عمیق تر و شناخت و تحلیل آنها از جامعە غیرە واقعی، سطحی و ذهنیگرایی خواهد بود. ادامە رفتار و زندگی سیاسی جنبش چپ بە صورت امروز آن، او را از روند قضایا و مسیر حرکت جنبشهای انقلابی و رادیکال سیاسی و اجتماعی جهان عقب خواهد انداخت و بە ناچار باید بە زندگی کسل کنندەء”اپوزسیون” افشاگر و منتقد و آکسیونیست کە  تا اکنونش هم  بعضی از این احزاب را بە شدت فرقەای و غیرە اجتماعی گرداندە است، ادامە بدهند.

در رابطە با پدیدە و مسئلە جنبش آزادیخواهی و رفع ستم ملی در کردستان از مردم کورد، دیدگاە و برخورد نیروهای چپی کە زیر لوای کمونیسم و سوسیالیسم معرفی می شوند یا خود بە آن اذعان میکنند، بیشتر بە نظر و سیاستهای جریانات راست افراطی و شئونیست پان ترکیست، پان ایرانیست و پان عربیست شباهت داشتە تا با رفتار و عملکرد یک جریان واقعا مارکسیست و عدالتخواە. وحشت از اینکە “تجزیە طلب” یا “ناسیونالیست” معرفی نشوند، بخش مسئول این بلوک کومونیستی را هم دچار تزلز و بی ثباتی فکری و لرزش دست کردە است. این بخش نیروهای مارکسیست هم اینقد دیر می جنبد و در کوچهای نامطمئینی پرسە می زند، وقتی می خواهد دست بەکار شود، دیگر آفتاب غروب کردە و تاریکی سر رسیدە است.

پس از گذشت ١٠ روز از اعلام دولت موقت کردستان در کردستان غربی کە قبلا تحت کنترل و اشغال رژیمهای عرب زبان منطقە و ترکهای عثمانی بود، هنوز هیچ جریان و سازمان چپ و سوسیالیست و مدعی کمونیست بودن زبان در نقد یا رد یا بە پشتبانی این اقدام جسورانە و انقلابی مردم انقلابی کورد و عرب، چچن، مسیحی و ملل دیگر در این منطقە جنگ زد نگشودە است. چرا؟

(NNS ROJ: (پس از سه روز گفتگو و مذاکره در شهر قامشلو، “حکومت موقت” غرب کُردستان اعلام شد.

 امروز سه شنبه ۱۲ نوامبر/۲۱ آبان، پس از جلسه ای سه ساعته با حضور نماینده اقلیت های ملی و دینی، پروژه “حکومت موقت” غرب کُردستان رسما اعلام شد.

 بر این اساس غرب کُردستان به سه منطقه خودمختار یا “کانتون” به نام های “عفرین، کوبانی و جزیره” تقسیم شده و هر یک از این مناطق سه گانه دارای پارلمان مستقل خود بوده و همزمان نیز هر منطقه نمایندگانی را در “مجلس کل غرب کُردستان” خواهند داشت.

 تعداد نمایندگان این مجلس که متشکل از اعراب، کُردها، مسیحیان و دیگر اقلیت های ملی و دینی می باشد، ۸۲ نفر پیشبینی شده است.)

http://www.nnsroj.com/fa/detiles.aspx?id=6161&ID_map=20

این منطقە آزاد و خارج شدە از زیر سلطە رژیم بعث سوری، گروهای بە شدت جنایتکار و تروریستی اسلامی و نیروهای مرتجع و فاشیست تحت نام اپوزیسیون رژیم فاشیستی بشار اسد و اکنون همچنان کە در اعلامیە تاسیس آن آمدە است، از سوی نیروهای انقلابی سوریە و کردستان در راس آنها حزب اتحاد دموکراتیک کوردستان ( پ ی د) ادارە می شود. این منطقە آزاد شدە و مردم و دولت نوپای موقت آن، شدیدا تحت فشارهای سیاسی و امنیتی، تحریم خوراکی، دارویی و مهمات و تجهیزات لجستیکی و اقتصادی و همچنین یورشهای بغایت بربر منشانەء همە جانبە از سوی آمریکایها، دول غربی و عربی، ترکیە، ایران، عراق، خاندان بارزانی از کردستان عراق و شرکتها و بازرگانان مرگ و سرمایە و تمام نیروهای آدمکش اسلامی است. این فشارها و سیاست جنایتکارانە هم اکنون ادامە دارد و توان و مقاومت نیروهای انقلابی و عدالتخواە مسلط بر کردستان را بە چالش میکشد. بە وضوع دیدە می شود کە همکاریها و نقشهای طمعکارانە و ارتجاعی مشترک بین این قدرتهای منطقەای و غربی و اقدامات وحشیانە و ددمنشانە تروریستهای اسلامی وتهدیدهای ارتش “آزاد” مخالفان اسد، نە تنها دوست و دلسوز مردم کرد نیستند، بلکە از رژیم دیکتاتور بعث اسد وحشیانەتر علیە مردم سوریە عمل می کنند.

پس در چنین شرایطی، وقتی همەء بازیگران سلطەگر و ظالم و عدالت ستیز علیە استفادە از ابتدایی حق در کردستان غربی بسیج شدەاند، کدام نیروها و انسانهایی قرار است از حقوق طبیعی زیست  و آزادی این مردم حمایت کنند؟ نیروهای چپ و سوسیالیست و عدالتخواە کجای این قضیە قرار دارند؟ دلسوزی و صداقت و دوستی این نیروهای مدافع عدالت و برابری حقوق انسانها  نسبت بە این ملت درکجا بە چە شکلی باید خود را نمایان کند؟ کمونیستها و عدالتخواهان کدام وظیفەای را در این رابطە برای خود تعریف کردە و می کنند؟ چرا همە حق دارند در استقلال و آزاد و امنیت زندگی کنند، اما اگر ملت کرد خواست از این حق بنیادین و طبیعی خود استفادە بکند، “ارتجاعی و جدایی طلبی و جنگ فرقەای راە انداختن” است؟  واقعییت این است کە در هیچ کدام از بخشهای شرقی(ایران)، شمالی(ترکیە)و غربی (سوریە)کردستان دولت و نظام سیاسی و اداری تاسیس نخواهد شد کە از حکومت اقلیم کردستان عراق، زن ستیزتر، ضدیتش با طبقە زحمتکش و کارگر عریان تر و رفتارش با عامە مردم ناعادلانەتر باشد. علارغم همە سیاستها سرگوبگرانە و قوانین بغایت ارتجاعی و فرهنگ  کهنە و عشایری  کە همین حکومت اقلیم کردستان عراق داشتە و دارد، در بسیاری از موارد از بیشتر کشورها و دولتهای خاورمیانە، دولت مرکزی عراق و از تمام دول عرب، تا اندازە بسیار زیاد از دولت ایران و ترکیە، هم دمکرات تر و عادلانەتر عمل کردە و میکند.

در زندانهای حکومت اقلیم کردستان عراق حداقل بە صورت آشکار و قانونی هیچ زندانی سیاسی و هیچ حکم اعدام فعالان سیاسی و مدنی دیدە نشدە در ١٠ سال اخیر. اما دولتهای کە از سوی همە بە رسمیت شناختە شدەاند چی؟ حکومت ترکیە رهبر سیاسی حزب کارگران کردستان را نزدیک بە ١۵ سال است کە در جزیرەای دور افتادە در دریای سیاە زندانی کردە. صدها زندانی سیاسی و روزنامەنگار و فعال حقوق بشر را بە بند کشیدە است. بزرگترین حزب سیاسی و چریکی کردستان (پ کا کا) را تروریست می نامد و در کنار همە این رفتارهای غیرە دمکراتیک و نقض کنندە قوانین بین المللی حق آزادی بیان و فعالیت سیاسی و مدنی و زیر پا گذاشتن حقوق شهروندی ملت کرد و مخالفان سیاستهای تبعیض آمیز و ستمگرانەاش، علیە کردهای کردستان غربی، روز بە روز بە حمایتهای سیاسی و امنیتی و نظامی و مالی خود از تروریستهای اسلامی افزودە و پروژە ساخت دیوار “حائل” را کە کردها آنرا “دیوار شرم”نام نهادەاند، برای جدا کردن کوردهای دو سوی مرز کردستان شمالی و غربی مدتی است آغاز کردە است. علاوە بر اینها، زندانیان سیاسی و روزنامەنگارن بە ویژە کورد تبار را در زندانها مورد آزار و اشکنجە قرار می دهد، برای تثبیت فرهنگ اسلامی حجاب و پیروی از شئونات اسلامی خیز بر میدارد. اما در کنار همە این خشونتها و سرگوبگریها ادعای ناجی بودن صلح و دمکراسی و حل مسئلە کردها و رفع ستم ملی بر آنها را دارد! رژیم اسلامی ایران هم بە روش بسیار توتەگرانە و خطرناک برای باز کردن جای پا و نفوذ کردن در این بخش کردستان از هیچ تلاش و حقەای روی گردان نیست. این در حالی است کە وضعیت خود رژیم در داخل ایران کە برای همە روشن و آشکار است، از هر لحاظ کە بخواهیم مقایسە کنیم، بخصوص از نظر سیاسی و اداری و اقتصادی از کردستان عراق بدتر و عقب تر است. در کشتار و بە بند کشیدن مخالفان سیاسی و مدنی خود کە با هیچ کشوری ،تا برسد بە کوردستان عراق، قابل مقایسە نیست. شهروندان جیرەخوار و مزدور این دو کشور مدعی “مردم سالاری و دمکراسی” بە همراە ٨۴ کشور دیگر منطقەای، عربی و اسلامی و غربی ، از تونس و سومال در آفریقا گرفتە تا عربستان سعودی، شیخ نشینها، پاکستان، افغانستان، عراق، چچنستان در آسیا و سلامیهای افراطی و تروریست ساکن کشورهای اروپای غربی، وارد سوریە شدەاند تا در جبهەهای مختلف جنگ بە نفع این دولتها بجنگند. بنا بە گزارشات موجود تعداد این آدمکشا و تروریستهای ارتجاع اسلامی مرز دەها هزار نفر را طی کردەاند. این تروریستها و جاسوسان و قاتلان کرایە شدە کشورهای طرفدار رژیم دیکتاتور و جنایتکار بشار اسد و رژیمهای ضد رژیم اسد کە اکثرا  با اطلاع و بە شکل سازمان یافتە و برنامە ریزی شدە، بە همراە دەها میلیارد دلار و صدها هزار قبضە اسلحە و صدها هزار تن مهمات و تجهزات جنگی  برای دخالت در جنگ سوریە روانە این کشور شدەاند. بنا بە گزارشات و شاهدان عینی و اسناد علنی بیشتر این دولتها و تروریستها و آدمکشان کرایە شدەاشان کە در گروهای کوچک و بزرگی در جوار شبکە القاعدە سازماندەهی و بە کار گماردە شدەاند، اسلامی  بیشترشان در کوردستان علیە مردم کرد و سازمانهای سیاسی آنها می جنگند. بر اساس همین گزارشها رژیم اسلامی ترکیە و رژیمهای عربی و اسلامی منطقە بیشترین نقش  جنگ و کشتار و ترور را علیە ملت کرد در این کشور بر عهدە دارند.

بە نظر من احزاب و سازمانهای چپ و سوسیالیست دارند دچار یک اشتباە استراتژیک در معادلان سیاسی و بازی قدرت و تغییر نظامهای سیاسی و حقوقی در ترکیە و سوریە و ایران می شوند. پشتبانی نکردن از حکومت موقت در کردستان غربی از سوی کمونیستها و آزادیخواهان چپ ایرانی، جبهە ارتجاع و تروریسم و کارتلهای سرمایە و مرگ را تقویت میکند و ضربە مهلکی بە پرستیژ و موقعیت چپ کارگری و مارکسیسم وارد خواهد کرد. هر انتقاد و اشکالی بە این اقدام، برنامە و نقشە و شکل ادارەی این حکومت خودگردان در کردستان غربی داشتە باشیم، کە در جای خود مفید و ضروری است، دلیل منطقی و قابل قبولی برای عدم پشتبانی و بی توجهی بە آن نخواهد بود. مگر قرار است چون در این کار و تصمیم اصولی و قابل دفاعشان با ما مشورت نکردە و ما و همفکران مارا در این امر و ادارە مملکت دخالت ندادەاند، با آنها وارد جنگ یا تحریم شویم؟ مگر نیروهای کمونیست و چپ قرار است مانند حزب دمکرات کردستان عراق و خاندان مسعود بارزانی و دیگر احزاب راست بورژوایی کورد، در آنجا حزب خواهر یا برادر برای پیشبرد سیاستهای فرقەای و حفاظت از منافع حقیر حزبی و دخالت در امور این جامعە  داشتە باشند؟ و اگر در تقسیم قدرت یا ادارە کشور جایی پیدا نکردند بە دشمنی و سنگ اندازی بر سر راە پیشرفت مردم آزادیخواە و نیروهای دمکراتیک و انقلابی برخیزند؟ پراتیک کردن شعار “اتحاد و همبستگی بین المللی” ما مارکسیستها در این واقعە و رابطە چە بر سرش آمدە؟ چرا سکوت پیشە کردەاید؟  هراس و نگرانی شما از اینکە یک ملت و مردمی در جدال و جنگ قهرمانانە با سوپرارتجاع دینی و فاشیزم ناسیونالیستی و هارترین بخش نئولیبرالیزم بازار آزاد مالی جهان، توازن قوا را تغییر دادەاند ومنطقەای را آزاد نمودە و حکومت دمکراتیک و شورایی خود را اعلام کردەاند، برای چیست؟

بیش از ۴٠% نیروهای ارتش دولت موقت کردستان غربی، زنان انقلابی و یکسانی خواهی تشکیل می دهند کە دوشادوش مردان آزادیخواە و برابری طلب برای گرفتن هر سنگر و روستا و خیابانی جانانە می رزمند و جان خود را برای رهائی از بند اسلامیستهای انسان ستیز و نیروهای اشغالگر اقلیمی و بین المللی فدا می کنند. معلمان، پزشکان، پرستاران و خیاطان و داروسازان و خبازان و غیرە بدون حقوق برای بە پیروزی رساند انقلاب دمکراتیکشان و رفع ستم ملی و استثمار خشن نظام سرمایەداری، خدمت می کنند. حقوق برابر زنان و مردان در منشور حکومت موقت بە تصویب رسیدە است. ازدواج جوانان زیر ١٨ سال ممنوع اعلام شدە است. هیچ دینی رسمی وجود ندارد در ادارە این حکومت و جامعە. منطقە آزاد شدە اقلیم کردستان بر سە آیالات تقسیم شدە و بە شکل شورایی ادارە می شود. هر گونە تبعیض و ستم و استثمار ممنوع اعلام شدە است. مراکز اداری و تصمیم گیری و منابع مالی همانند ادارات و شرکتهای مالی، پستهای اداری/سیاسی، حوزەهای اجتماعی و حقوقی، بە شکل شورایی و شفاف مدیریت و ادارە می شوند. حکومت موقت کوردستان غربی را زنان و مردان عدالتخواە و دمکرات از طبقات و ملل مختلف رهبری و ادارە میکنند. آنها هرچە کە دارند از درارایی مالی و خوراک و پوشاک و مسکن قابل استفادە، بە شکل عادلانە و بە یکسان بین خود و بیش از یک میلیون مردم آوارە آمدە از شهرهای دیگر سوریە، تقسیم میکنند. دولتهای رجب طیب اردغان، علی خامنەای، بشار اسد و حزب دمکرات کردستان عراق(حزب خاندان بارزانی) و کشورهای عربی و اسلامی و غربی آنها را از هر سو مورد محاصرە قرار دادەاند و از وارد شدن هر مایحتاج و نیاز ابتدائی انسانی بە داخل این منطقە جلوگیری می کنند و بە جای این وسایل و امکانات ضروری دستە دستە جنایتکارهای حرفەای، تروریست اسلامی و  جاسوسان کرایە گرفتە خود وارد میکنند. و  در کنار این ستمگران و سرکوبگران سازمان یافتەای دولتی، شرکتهای زالو صفت و جانی اسلحەسازی، بدون وقفە مهمات و تجهیزات جنگی و کشتار بە منطقە جنگ زدە پمپاژ میکنند و جنایتکاران ارتش “آزاد”شان و آدمکشهای اسلامی را مجهز بە این سلاحهای مرگبار خود کردە و علیە این مردم آزادیخواە و دولت منطقەای آسیب پذیر، تشویق و بسیج کردەاند.

  بە باور من بایستی این حرکت و تصمیم نیروهای عدالتخواە و آزادە در کردستان غربی یک دست آورد و نهادن گام مهمی در مسیر آزادی و عدالت اجتماعی و رهائی از ستم و بی دادی در این گوشە جهان بە حساب بیاید و مورد پشتبانی و یاری همەجانبە انسانها و سازمانهای عدالتخواە و بە ویژە سوسیالیستهای راستین قرار بگیرد. این نیرو اگر نقدی هم بر روند مبارزە، شکل گیری آن و شکل و نظام دولتی/اداری آن  دارد، کە طبیعتا باید داشتە باشد، نگذارد کە مانع یاری رسانی و بسیج افکار عمومی جهان و منطقە در حمایت از این اقدام مسئولانە و تصمیم درست نیروهای تشکیل دهندە این حکومت شود. معطل کردن اعلام پشتبانی و دفاع از این اقدام و رها کردن این حکومت انقلابی بە حال خودش، می تواند بە تضعیف جدی نیروهای عدالتخواە  از یک طرف وبە هژمونی تجددگرایان و جنایتکاران و دیکتاتورهای منطقە و همپیمانان بین المللی کودتاگرشان بر منطقە بانجامد، کە در چنین حالتی دود این شکست بە چشم تمام جامعە  بشری، نیروهای مترقی و بە ویژە زحمتکشان و طبقە کارگر این کشور و منطقە خواهد رفت. در صورت وقوع چنین اتفاقی جنبش چپ و جنبش کارگری و نیروهای صلح طلب و عدالتخواە بیشترین زیان می بینند. کە بە نظر من سوسیالیستها در آنصورت باید بار مسئولیت بخشی از این شکست و ناکامی را بە عهدە بگیرند و طبیعی خواهد بود کە شاهد ریزش در صفوف خود و سرزنشهای کشندە باشند. هر نیرو و سازمان و فردی کە مدعی آزادیخواهی، کومونیست بودن و انترناسیونالیست بودن دارد، سهم بەسزایی را در حمایت، بە رسمیت شناختن این دولت و کمک رسانی مادی و معنوی بە این مردم بر دوشش می افتد. امیدوار این سکوت خطرناک در حمایت از خواست و تصمیم مردم کردستان غربی در نبود اعتماد بە نفس مارکسیستها یا در هراس از “جدایی طلبی” این مردم و یا از ترس “ناسیونالیست” خواندن این نیروها و احزاب کومونیست و چپ کارگری نباشد.

 ما در رابطە نزدیک و همکاری و همبستگی با این جامعە و نیروهای ادارە کنندە عدالتخواە آنجا هست کە می توانیم تاثیر بر قوانین و مقرارت وضح شدە برای ادارە کشور داشتە باشیم و انتقادات و پیشنهادها و توصیەهایمان گوش شنوا را پیدا بکند و جامعە و نظام اداری دولت را روز بە روز عادلانەتر و دمکراتیک تر پیش ببریم، نە از راە دور و بدون هیچ نوع همکاری و جلب همبستگی جهانی و منطقەای در حمایت از این مردم و تصمیم اصولی آنها. کمک رسانی بە ساخت و ساز و ادارە مدارس، خانەبهداشتها و بیمارستان، پیش بردن مبارزە برای آزادی بیشتر زنان و حمایت و پیکار عملی و جدی از حقوق بشر بدون تبعیض بایستی از وظایف هر آزادیخواە  و عدالت طلبی تعریف شود. اگر این میدان مبارزە واقعی ما کمونیستها است، درست تر اینست کە بدون هیچ تاخیر و بهانەای یاری رساندن بە کودکان، دانش آموزان، زنان و بیماران، در اولویت  کار این دورە قرار بگیرد.

از دید من، تا این لحظە همە نیروهای چپ و سوسیالیست با این سکوت نامسئولانە و بی عملیشان در قبال مردم کردستان غربی عملا در کنار نیروها و احزاب راست و ناسیونالیستی کورد و ایرانی و منطقەای قرار گرفتەاند. مگر قرار نیست ما بر اصل حق دخالت مستقیم  مردم در هر سیاست و تصمیمی  که به سرنوشت او مربوط میشود، تاکید و حمایت کنیم؟ اما آیا دلیل یا دلایل عدم ابراز نظر و نشکستن سکوت مطلق هر دو جبهە، راست و چپ، یکی است یا اگر نیست، کە بە نظر من تفاوتهای دارند، تفاوتشان در چیست؟

ناسیونالیستها و احزاب راست و بورژوایی کورد یک زرە صداقت دارند؟

بیش از نیم  قرن است کە در خماری اولین “دولت” کوردی بە رهبری قاضی محمد قاضی کە تنها بر مهاباد و بخش کوچکی از منطقە مکریان تسلط داشت، داستان و اشعار می سرایند، اما اکنون از دل یک جنگ خونین و بحران سخت جنگ داخلی و وضعیت بە شدت بد معیشتی و درمانی و امنیتی، با کوشش و شورش و جانبازی صدها و زن و مرد آزادیخواە کورد در بین کشورهای ترکیە و سوریە دولت موقتی بە شکل دمکراتیک شکل گرفتە ولی این احزاب نوستالوژیست و بی تدبیر و شغال صفت نە تنها حمایتی از این دستاورد با ارزش نکردەاند، بلکە بە عناوین مختلف بە مخالفت و مشکل تراشی برای آن برخواستەاند. آخر مگر این هم در راستای رفع ستم ملی از ملت کرد در بخشی از کردستان نیست، عالی جنابان سوپر راست و بی جسارت؟

ضروری است کە مردم کوردستان در داخل و خارج بە هر شکل کە برایشان مقدور است بە یاری و حمایت خواهران و برادرانشان در کردستان غربی بشتابند و نگذارند  کە این احزاب پوچ مایە و چشم بە انتظار سهمی از قدرت و ثروت این مردم را در زد و بندهایشان با قدرتهای منطقە و با بی خاصیتی و زبان بستە بودن خود، قربانی منافع پست  وحقیر حزبی و عشیرەای خود کنند.

بعد از تحریر

پس از اینکە  زیاد گشتم دنبال نیمچە حمایتی از سوی احزاب و نیروهای چپ و کمونیست، و همچنین نیروهای راست و بورژوایی کوردستانی و چیزی گیرم نیامد، نوشتەام را آغاز نمودم. اما در پایان آن متوجە شدم کە در سایت کومەلە و (سایت پیام )کە از سایتهای رسمی کومەلە و حزب کمونیست ایران هستند،  حزب کمونیست ایران و کومەلە اولین حمایت خود را رسما” از این حکومت خودگرادن کوردستان اعلام کردەاند. بسیار جای خوشحالی است. امیدوارم در همین راستا اقدامات و همبستگی عملی در یاری رساندن بە این تشکیلات خود گردان بە قول کومەلە، بە زودی انجام گیرد. http://www.payam.se/index.php/2012-07-04-11-35-03/12964-2013-11-21-07-00-51

 http://cpiran.org/sokhaneroz/page8.html

آریس زارعی

١٩ نوامبر ٢٠١٣