نکاتی چند در باره قطعنامه(فداییان اقلیت) در مورد لغو مجازات اعدام

“نظر به این‌که سازمان فدائیان (اقلیت) همانگونه که تاکنون مکرر اعلام کرده
است، معضلات اجتماعی محصول جامعه‌ طبقاتی‌ست، نظر به این‌که اعدام هیچ تاثیری در بر افتادن مسائل و معضلات اجتماعی و سیاسی جامعه طبقاتی نداشته و نخواهد داشت. لذا سازمان فدائیان (اقلیت) خواستار لغو مجازات اعدام و حذف آن از قوانین کشور می‌باشد.”

اینکه سازمان فداییان اقلیت تازه متوجه شده است که معضلات اجتماعی محصول جامعه طبقاتی است غلط نمی گوید اما اینکه اقلیت اشاره نمی کند کدام جامعه طبقاتی و کدام قانون ! صد البته غلط می گوید
اینکه اقلیت متوجه شده است اعدام راه حل نیست ، این گام ارزنده ای است اما هر گام ارزنده زمانی مفید و درست است که مشکلی از مشکلات همان جامعه طبقاتی حل کند که اقلیت از نام بردن اش سر باز می زند، اقلیت نمی گوید که در ایران قانونی بنام قانون که در سوئد یا چند کشور دیگر اروپایی وجود دارد در ایران وجود ندارد و نمی شود تا مادامیکه بورژوایی انگلی و رژیم سیاسی آن وجود دارد “نه به اعدام” در ایران به امری نزدیک به محال تبدیل می شود
اقلیت همان گونه که متوجه شده است که “معضلات اجتماعی محصول جامعه طبقاتی ست” اما توضیح نمی دهد که آن جوامع طبقاتی از درون انقلابات پیروز مند بورژوایی ، ساختار هایی را پایه گذاری کرده اند که تا جاهایی به آراء مردم خود تا جایی که خود سیستم به چالش جدی گرفته نشود اجازه می دهند که در بعضی از قوانین به دلیل همان مبارزه طبقاتی، تعدیل و یا در سطوحی این قوانین باز نگری و یا اصلاح شود، در صورتی که در ایران، بورژوایی آن تا به چنین سطحی ارتقاع نیافت ، تاریخ صد ساله اخیر ایران این را گواهی می دهد، هر جا که مردم برای تامین حد اقل های حقوق شهروندی خود یا همان حقوق بورژوایی خود وارد صحنه سیاسی شده اند ، بورژوایی ایران در کنار انگل ترین دستگاه های بجای مانده از قرون قبلی به مقابله با انقلابات بورژوا دومکراتیک آنها پرداختند ، یکی از دلائلی که اساسا حقوق شهروندی در جامعه ایران همانند سوئد و لاغیر بر خلاف میل “اقلیت” برسمیت شناخته نمی شود محصول همان مبارزه طبقاتی در جامعه است ، راه کارهای بورژوایی زمانی ممکن و تا حدودی مفید واقع می شود که با دو قرن مبارزه طبقاطی چه در فرانسه و یا چه در سوئد همراه باشد ، پشتوانه فرانسه انقلاب کبیر است ، پشتوانه ایران انقلابات ملا خور شده است
قانون در فرانسه تکلیفش در انقلاب کبیر روشن شد ،حقوق شهروندی هم از بطن آن برخاست ، منافع بورژوایی در اروپا در گرو قوانینی بود که در مرحله ای با منافع شهروندان جامعه هم خوانی پیدا کرده بود درست بر خلاف بورژوایی ایران که منافعش همیشه در گرو بخش هایی بوده که هیچ سنخیتی با حقوق شهر وندی نداشته اند
قطعنامه اقلیت در واقع فرار به عقب است بنام گام رو بجلو ، قطعنامه نه به اعدام بجای اینکه اعدام را در شرایط فعلی مبارزه طبقاطی ایران قرار دهد آن را از محتوایی سیاسی آن تهی می کند ، “کشتار ” که دارای بار سیاسی است و نوعی از رابطه حکومت و مردم را در شرایط ایران هدف قرار می دهد ، تهی ساخته و بجای آن مفهوم حقوقی را بجای آن قرار دهد ، این مفهوم علاقه ندارد به خود این رابطه اشاره کند رابطه ایی که رژیم بدون آن یک روز هم قادر به بقاء خود نخواهد بود
نه به کشتار مردم ایران در اساس نه به خود جمهوری اسلامی است نه به دیکتاتوری و استبداد در ایران است ، نه به ماشین جنگی جمهوری اسلامی بر علیه مردم است ، از آن طرف “نه به اعدام” نه به اعدام دست اندرکاران کشتار هم می تواند معنا بگیرد ، ساده گفته شود نه حقوقی است نهی است که ملزم به تغیر و تحولات انقلابی نیست ، راه دیگری است که اقلیت همان گونه که می گوید”ما بار ها اعلام کرده ایم”با راه حل انقلابی در پاسخ به همان مبارزه طبقاتی که” اقلیت” عنوان می کند متفاوت است ،قعطنامه به همان نتیجه ای رسیده است که هر جریان روشنفکری زمانی که از مبارزه طبقاطی فاصله می گیرد خواهد رسید.
جهان عزیزیان