چرا ماشین آدمکشی جمهوری اسلامی سرعت گرفته است!

با از صندوق در آوردن روحانی بعنوان رئیس جمهور، عده ای از طرفداران رژیم در اپوزیسیون به امید تغییر در اوضاع ایران به پایکوبی پرداختند. در این میان عده قلیلی از مردم از سر محاسبه دچار این توهم و امید شدند که دیگر گرسنگی نکشند و فرزندانشان بتوانند به مدرسه بروند و شاید دیگر تهدید حمله آمریکا با دور جدید مذاکره در باره انرژی هسته ای کمکی به اوضاع نابسامانشان کند. 

اما همه اینها خواب و خیال باطل بود. چرا که خامنه ای با شعار “مگر امریکا چه غلطی میتواند بکند” همه این خیالات را بر باد داد. طرفداران رژیم مایوس شدند. سهم مردم نیز گرانی بیشتر و فقر مزمن تر و اعدامهای دستجمعی شد. مردم ایران میبایستی یکبار دیگر مورد حمله قرار بگیرند تا دولت روحانی بتواند با آرامش کامل به مذاکره با آمریکا بنشیند. به همین جهت ماشین اعدامها در ایران سرعت بیشتری گرفته و در مدت کمی دهها نفر به دار آویخته شدند. اعدام های تلافی جویانه و دسته جمعی که به سرعت انجام می شود یادآور خاطرات تلخ سالهای نه چندان دور است. حربه اعدام برای سرکوب و به سکوت کشاندن مردم اصلا شیوه تازه ای نیست.

اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی در شرایط بسیار بدی قرار دارد. هم اکنون کارگران در بسیاری از شعبه های تولیدی بخاطر پرداخت نشدن دستمزدهایشان دست به اعتراض زده اند. کارگران و زحمتکشان به خودی خود دستمزد پائین دارند. عدم پرداخت دستمزد به آنها یعنی گرسنگی هرچه بیشتر خانوادهایشان، یعنی نمیتوانند کرایه خانه محقرشان را هم پرداخت کنند و فرزندانشان گرسنه به خواب می روند. همه اینها به غیر از تورمی است که مانند سرطان به جان قشر زحمتکش و محروم جامعه افتاده است. باید متذکر شد که بسیاری از کارگران بیمه های حداقل کار ندارند. آنجا که بیمه ای وجود دارد شامل بسیاری از اتفاقاتی که روزمره برای کارگران رخ میدهد نمیشود. این وضعیت در کارگاههای کوچک تولیدی بسیار بدتر است. بسیاری از کارگران که اغلب از نقاط مختلف ایران به شهرهای بزرگ بویژه تهران برای کار مهاجرت میکنند، شامل هیچگونه بیمه و خدماتی نمیشوند.

تصویب قانون ننگین ازدواج سرپرست با فرزند خوانده در دولت روحانی صورت گرفت. این قانون در شرایطی تصویب شد که همه آمار و مشاهدات اجتماعی نشان میدهد که جوانان علاقه کمتری به تشکیل خانواده دارند. در کنار این زنان جوانی که تنها زندگی میکنند هر روز بر تعدادشان افزوده میشود و در کنار آن آمار ازدواج کودکان افزایش می یابد. قانونی کردن ازدواج با فرزند خوانده تنها یک دلیل اصلی دارد و آن قانونی کردن تجاوز به کودکان و بدتر کردن موقعیت اجتماعی زنان در چامعه ایران است. هدف این سیاستها اینست که جنبش آزادی زن در جامعه را که روزمره در اعتراض و جنگ با حکومت است، به انزوا کشانده و بیشتر مورد سرکوب قرار دهند.

همه اینها در زیر سایه دولت روحانی که قرار بود “امید و اعتدال” را به مردم هدیه دهد صورت میگیرد. تشدید اعدام ها در ایران دو هدف دارد: اول اینکه به منتقدین و مخالفین خود این پیام را بدهد که جمهوری اسلامی چگونه با آنها رفتار خواهد کرد. دوم به آمریکا و متحدانش بگوید که جمهوری اسلامی میتواند اوضاع داخلی را کنترل کند.

تنها راه توقف اعدام ها در ایران مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی است. این ماشین کشتار باید متوقف شود. باید فضای رعب و وحشتی را که بر ایران بعد از اعدامها بوجود آمده است را شکست. باید همه اقشار مردم ایران برعلیه اعدام یکی شده و دست بدست هم به مبارزه برخیزند. هم اکنون خطر بالای سر تعدادی دیگر از زندانیان قرار دارد. باید با مبارزه ای متحد جلو قتل انسانهای دیگر را گرفت. “نه به اعدام و نه به جنایت” میتواند حلقه پیوند مبارزاتی مردم ازادیخواه ایران علیه جمهوری اسلامی شود. زنده باد آزادی و برابری!

۱۵ نوامبر ۲۰۱۳