کنگره ملى کرد ، پایانى که قابل انتظار بود

برگزارى کنگره ملى کرد براى سومین بار به تعویق افتاد ، جلسه کمیته مقدماتى کنگره روز نوزدهم آبانماه بدون نتیجه پایان یافت . این بار ضمن معذرت خواهى از ملت کرد ، ( که به بیشتر به خداحافظى شبیه است ) ، به غیر از دلائل فنى ، مشکل سیاسى را هم بعنوان دلیل ناکامى اخیر برشمرده اند . در مصاحبه هاى گوناگون با اعضاى این کمیته ، معلوم مى شود که کار اولیه کمیسیونها چند گانه هیچ پیشرفتى نکرده و در برخورد به مشکلات “فنى -سیاسى ” دچار فلج شده است .
در اثر تحولات چند سال اخیر در منطقه ، جنگ در سوریه و موقعیت احزاب ناسیونالیست کرد در آنجا ، مذاکرات پ . ک . ک با دولت ترکیه ووجود دولت اقلیم کردستان ، کلا شرایطى فرآهم آورد که احزاب ناسیونالیستى تحقق آرزو هاى دیرینه سازش با دولت ها و شریک شدن در قدرت را قابل دسترس تر از هر زمان دیگرى ببینند . اما اگر این اتفاق مى افتاد و احزاب منطقه در بند و بست با کشورهاى متبوعه به گوشه اى از قدرت لم مى دادند ، شر توهم ناسیونالیستى از سر مبارزه کارگر و زحمتکش کرد کم مى شد ، و این بطور واقع بنفع جنبش آزادیخواهى و برابرى طلبى مى بود تا بدور مزاحمتهاى این احزاب و جنبش شان ، مبارزه براى زندگى بهتر را پى بگیرند . اما تا جاییکه به کنگره ملى کرد مربوط مى شود، حتى رسیدن به این اهداف نازل ، از یک طرف بخاطر سرکوبگرى دولتهاى مرکزى و از طرف دیگر بدلیل به بازى گرفتن هر کدام از این احزاب از جانب یکى از دولتهاى منطقه ، وهمچنین رقابت در بین احزاب ناسیونالیست موجود ، در شرایط حاضر امرى غیر ممکن است . کنگره شکست خورده ملى کرد در دل رقابت وابستگى احزاب ناسیونالیست به دولتهاى سرکوبگر ، حتى نمى تواند این سازش و بند و بست را هم در دستور بگذارد . از همان روز اول جلسه مقدماتى و سخنرانى مسعود بارزرانى معلوم بود که دستور کار واقعى این کنگره نه جواب دادن به مسئله کرد بلکه تسلیم وسازش احزاب ناسیونالیسم کرد در مقابل دولتهاى منطقه است . وهر کدام از این احزاب براى رسیدن به بند وبست وسازش با دولتهاى مرکزى مربوطه شیوه خاص خود را دنبال مى کنند . ” پیام صلح و آشتى از طرف کنگره به خلقهاى منطقه ” که استراتژى مسعود بارزانى براى این کنگره بود ، در واقع پیام او به دولتهاى سرکوبگر براى تسلیم جریانات ناسیونالیستى، و از سر گذراندن انتخابات آن زمان در اقلیم کردستان بود که موقعیت بارزانى را براى انتخاب مجدد زیر سؤال برده بود . سرهم کردن کمسیونهاى کاغذى و اقدامات دیگر از این قبیل فقط اقداماتى فرمایشى و پا در هوا بود براى تعیین کردن نرخ بند و بست در وسط هیاهوى رقابت همیشگى احزاب ناسیونالیست در بخش هاى مختلف کردستان .

سعدى احمد پیره عضو دفتر سیاسى اتحادیه میهنى و عضو کمیته مقدماتى در همان اوایل صراحتا اعلام کرد که”نشست مقدماتى کنگره باهماهنگى واطلاع کشورهاى ، ایران و سوریه وترکیه ودفاتر حکومت اقلیم کردستان برگزار شده است “.
از همان اول وبدون چنین اظهارات صریحى درمورد نقش کشورهاى سرکوبگر منطقه در این کنگره ، معلوم بود کنگره ملى کرد در دست بارزانى ابزارى بود براى محکم کردن موقعیت خود وحزبش در داخل کردستان و بازى دیپلوماتیک با این کارت با کشورهاى ایران و سوریه و ترکیه . جالب است که بعضى از احزابى که پاى این ذلت و سرگردانى رفته بودند ، خودشان به این سناریو حیله گر انه رئیس اقلیم کردستان واقف بودند، و آنرا با غر زدن هاى گاه وبیگاه ابراز مى کردند ، اما همچنان منتظر معجزه ملى ماندند . واماجالبتر از این کسانى بودند که رفته بودند در این معرکه گیرى نه تنها از حقوق مردم کرد بلکه از حق کارگر کرد در کردستان ایران هم دفاع کنند . واینها که به خودشان چپ و کمونیست هم مى گویند ، کارگر و زحمتکش کرد از رادیکالیسم شان درمقابل شاخ به شاخ شدن هاى بارزانى و پ.ک.ک وتوطته گرى دولتهاى منطقه فقط این تهدید” انقلابى” را شنید که”اگر نمایندگان جمهورى اسلامى در مراسم افتتاحیه کنگره شرکت کنند آنها در این مدت در بیرون سالن به هواخورى خواهند رفت” . واین در حالى بود که زمین وزمان براین واقعییت آگاه بود که دولتهاى جمهورى اسلامى و ترکیه در این کنگره نه مهمان بلکه صاحب خانه و سناریو پرداز بودند . بخاطر همین واقعیات إنکار ناپذیر بود که از زمان نشست کمیته مقدماتى ببعد برخى از احزاب شرکت کننده در کنگره ملى کرد در واقع امید واعتمادى به کنگره نداشتند و غیر رسمى خرج خود را از آن جدا کرده و مستقلا هر کدام با کشورهاى متبوعه، مستقیم و غیر مستقیم مشغول چانه زنى و تقاضاى سازش و آشتى شدند و در واقع کارى را که کنگره ملى کرد نتوانست پیش ببرد خود به تنهایی دنبال کردند . پ. ک.ک با دولت ترکیه ، احزاب سوریه با بشار اسد و پژاک و حزب دمکرات و دیگران با جمهورى اسلامى هر کدام دنبال کار خود رفتند. اما کنگره شکست خورده ملى کرد تنها بازنده نداشت . مسعود بارزانى وحزبش در ازاى کمک هاى بیدریغ مالى به آن درپرتو هیاهوى عوامفریبانه در مناطق کردنشین منطقه وإیجاد توهم در آنها وضع خود را در مقابل احزاب رقیب در درون اقلیم کردستان بهبود بخشید. و روابط خود رابا دولتهاى منطقه وبخصوص ترکیه براى مقابله با هر مخالف کرد وغیر کردى مستحکم کرد . اینها امروز هم همسنگر ترکیه در مقابل پ. ک.ک و احزاب خواهر آن در سوریه هستند ، و هم حافظ منافع جمهورى اسلامى درمقابله با جوانان کردى هستند که علیه اعدام جوانان درایران وکردستان درپایتخت اقلیم کردستان دست به اعتراض بزنند . اکنون شهر أربیل که قرار بود میزبان برگزارى کنگره کذایی ملى براى دفاع از حق مردم کرد باشد ، زندان هایش مهمان دار جوانان کرد معترض به ماشین کشتار جمهورى اسلامى است . این طنز تلخ و ریاکارى آشکار چند ماهه طرآحان این کنگره که ریشه تاریخى دربى ربطى ناسیونالیسم کرد به منافع مردم ستم دیده در کردستان دارد ، انگار براى نشستن عرق شرم بر پیشانى احزاب به بازیچه گرفته کافى نیست . تا زبان باز کنند وچیزى بگویند . معذرت خواستن از مردم کردستان که براى پرده پوشى دلائل واقعى به هیچ رسیدن این کنگره به بمیدان پر تاب شده است ، به چه درد مرم کردستان مى خورد ؟ مردم کردستان باید بجاى قبول عذر خواهى ا ز اینها ، عذر خود اینها را بعنوان مانع در سر راه مبارزه خودشان بخواهند . جامعه کردستان در طى چند هفته گذشته بى عرضگى و بى لیاقتى کمیته تدارک این کنگره کاغذى رادر مقابل اعدام جنایتکارانه زندانیان سیاسى توسط جمهورى اسلامى با چشمان خود دید . درحالیکه همه کس فارغ از مسلک ومرام در خارج ازایران وبخصوص زیر ماشین سرکوب جمهورى اسلامى در داخل با این موج آدم کشى به مقابله برخاستند ، یک نفر از میان اعضاى کمسیونهاى بى خاصیت کنگره ملى پیدا نشد لااقل براى حفظ آبروى خودشان جمله اى بنویسند وإظهار نظرى بکنند . تازه مدتى بعد از دستگیرى تظاهرات کنند گان مقابل کنسولگرى رژیم اسلامى در شهر اربیل و درحالیکه ناکامى کنگره رسما و کتبا اعلام شد و در واقع فاتحه کنگره ملى کرد عملا خوانده شده بود ، پنج حزب کردستانى ایران در اقدامى “جسورانه ” تهدید کرده اند که اگر زندانیان أربیل آزاد نشود ، ازکنگره ملى کرد کنارگیرى خواهند کرد . واقعا : نوشدارو بودى وبعد از مرگ سهراب آمدى ” .
و بالاخره کنگره ملى کرد نه اولین ونه آخرین کمین در سر راه مبارزات بر حق کارگران و زحمتکشان کرد است .این یکى هم ابزار دیگرى بود براى سؤ استفاده از مبارزات برحق مردم علیه رژیمهاى سرکوبگر توسط ناسیونالیسم کرد براى بند وبست با دشمنان کارگر و زحمتکش کرد . ناسیونالیسم کرد به درازاى عمر خود نشان داده است که ربطى به منافع کارگر و زحمتکش و حتى رفع ستمکشى ملى ندارد . اما وجود استبداد وسرکوبگرى همیشه باعث با ز تولید و ایجاد توهم ناسیونالیستى در جامعه مى شود . تنها رشد آگاهگرى طبقاتى وسوسیالیستى و دست بردن به ریشه نابرابرى وبى عدالتیهاى اجتماعى و از این طریق تقویت صف مبارزات جنبش سوسیالیستى مى تواند سم ناسیونالیسم در جامعه را خنثى کند ورآه حل قطعى هر نوع ستمگرى از جمله ستمگرى ملى را نشان دهد .
همایون گدازگر

١٨ نوامبر ٢٠١٣