مردمی از دین برگشته، مردمی تشنه سوسیالیسم

جامعه ایران رنسانس بزرگی را تجربه میکند. بسیار عمیقتر از فرانسه قرن نوزده و اروپای قرون گذشته. در ایران فقط شاهد روشنگران ضد دین و مردم عاصی از حکومت مذهبی و حاکمین مذهبی نیستیم. نفس دین و مذهب از طرف مردم ایران زیر سوال رفته است. بسیار وسیع، و در عین حال عمیق و خودآگاه. مردم ایران تجربه دو قرن مبارزه علیه مذهب در سایر نقاط جهان و از این مهمتر تجربه مستقیم یک حکومت تماما مذهبی فاسد و از نظر سیاسی و اخلاقی ورشکسته را دارند. و طیف وسیعی از نسلی که با آخرین پیشرفت های علمی آشنا است؛ جامعه ای با ده میلیون فارغ التحصیل دانشگاه، جامعه ای با نسلی از کارگران پیشرو، نسلی وسیع از زنانی که تره برای هیچکدام از ارزشهای مذهبی خرد نمیکنند و توده وسیعی از مردمی که جوانب مختلف نقش مذهب را از صبح تا شب در خیابان و خانه، در کارخانه و اداره و مدرسه و دانشگاه تجربه میکنند؛ و حزبی که این تجربه غنی مردم را عمق میدهد، ریشه های سیاسی و طبقاتی اش را میشکافد و پلاتفرم در مقابل مردم میگذارد. این مجموعه چنان جنبش توفنده و عظیمی شکل داده اند که هیچ نیروئی توان مقابله با آنرا ندارد. این انقلابی است که بطور روزمره دارد سدها را فرومیریزد و نیروها، سنت ها، باورها و اخلاق کهنه را خرد میکند و راه خود را از مسیرهای متنوع و باور نکردنی به جلو باز میکند.

اگر انقلابات قرن هفده به بعد در اروپا انقلاباتی علیه کلیسا و مذهب و کل سیستم فئودالی بود، در ایران مبارزه علیه مذهب و دولت مذهبی، بخشی از مبارزه علیه سرمایه داری و مصائب آن است. کلیساها و کشیش ها، فئودال ها و زمینداران بزرگ بودند و آیت اله ها و امامزاده ها و کل دولت اسلامی، صاحبان بزرگترین سرمایه ها، کارخانه ها و معادن و بانک ها و بورس و تجارتند که طبقه کارگر و مردم را بر طبق مکانیزمهای تماما سرمایه داری میدوشند و استثمار میکنند. مبارزه با آنها نیز بخشی از مبارزه کارگران و مردم علیه بیحقوقی اقتصادی و علیه استثمار و چپاول آنها است. در یک کلام مبارزه مردم علیه مذهب و آیت اله های میلیاردر و صنعت مذهب در ایران، مبارزه ای علیه سرمایه و دولت سرمایه است.

انقلابات ضد فئودالی به موقعیت اجتماعی و سیاسی کلیسا و نهادها و مقامات مذهبی در آن ایام ضربه مهلکی وارد کرد. بدنبال آن سرمایه داری حاکم شد و علیرغم اینکه بتدریج شروع به سازش و مماشات با مذهب کرد اما مسیحیت و نهادهایش دیگر کمر راست نکرد. سرمایه داری در ایران به بقای اسلام کمک کرد و بدنبال انقلاب ۵۷ برای بقای خود به آن متوسل شد و این دو در همه سطوح در هم تنیده شدند. سرمایه لباس مذهب پوشید و در خط مقدم خود عبا و عمامه به تن کرد و آیت اله های میلیاردر و فاسد را مقابل مردم گرسنه و استثمارشده قرار داد. بدین ترتیب نفرت از فقر و محرومیت اقتصادی و سیاسی و نفرت علیه آخوند و مذهب در هم عجین شد و مبارزه واقعی و هرروزه مردم علیه وضعیت حاکم لاجرم مبارزه ای همزمان علیه هر دو شد. در عالم واقعی مبارزه علیه سرمایه بدون مبارزه همزمان علیه مذهب و موسسات و مقامات و دولت مذهبی موضوعیت ندارد همینطور که مبارزه علیه مذهب بدون مبارزه علیه دولت سرمایه داری حاکم فاقد موضوع است.

نتیجتا جنبش عظیم ضد مذهبی در ایران یکی از ستون های بزرگ انقلاب مردم علیه کل این عمارتگاهی است که فقر و محرومیت اقتصادی و بیحقوقی سیاسی تمام عیاری را به اکثریت مردم تحمیل کرده است.

حزب کمونیست کارگری نیز با خصلت عمیقا ضد مذهبی و ضد سرمایه داری اش، در سالهای گذشته، نقش غیر قابل انکاری در شکل دادن به سیمای سیاسی و فکری جامعه ایران ایفا کرده است. تلویزیون کانال جدید بعنوان توپخانه حزب، تجربه روزمره مبارزاتی مردم علیه دم و دستگاه قضائی، علیه خرافه و ستم مذهبی و علیه فشارهای اقتصادی و سیاسی را غنا میدهد و فرهنگ نوینی را بوجود میاورد. صدها ساعت برنامه پخش مستقیم علیه مذهب و دخالت مذهب در زندگی مردم، صدها ساعت برنامه علیه اعدام، یا در دفاع از حقوق کارگران و طب و تحصیل رایگان و سایر مطالبات مردم با استقبال گرم مردم مواجه شده است و توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این لینک http://tiny.cc/pdej6w صحبت خانمی از ایران در برنامه پخش مستقیم سه روز قبل در بیستم آبان تحت عنوان “سرمایه داری یا سوسیالیسم” است که نمونه ای از هزاران نفری است که با این برنامه ها همراهی میکنند. زنی که به زبانی ساده از مشقات سرمایه داری میگوید، عمق انزجارش را از سرمایه داری و همزمان از دین و اسلام و شیخ بیان میکند و مردم را به اعتصاب عمومی برای سرنگونی حکومت فرامیخواند. این زن نمونه ای از هزاران و دهها هزار کمونیستی است که دیگر در همه جا شاهدشان هستی. شاید مارکس را نخوانده باشند و حتی یک جلد از کتاب های حزب بدستشان نرسیده باشد اما در هر کارخانه و محله و مدرسه و اداره و دانشگاهی حضور دارند و نقش مهمی در جدال های جاری جامعه بازی میکنند. کمونیسم یک جنبش وسیع اجتماعی در ایران است که زیر پوست اختناق ابعادش را نمیتوان به خوبی دید اما کافی است یک روز برنامه پخش مستقیم کانال جدید را نگاه کنید تا صدای آن را از اقصی نقاط ایران، از لرستان و کردستان تا خوزستان و فارس و تهران و کرمان و خراسان بشنوید که چگونه علیه دین و مذهب و مسجد و امامزاده ها میخروشند و به سرمایه داری و فقر و محرومیت های آن نفرین میفرستند. ضد مذهبی بودن ما یک نقطه قوت مهم ما و مماشات جریانات راست و سنتی از جمله ملی اسلامی های اخته در مقابل مذهب، نقطه ضعف بی بروبرگرد آنها است. اینها دویست سال از جامعه ایران و از دنیا عقبند، اما جنبش قدرتمند ضدمذهبی راه خود را بدرون اینها نیز باز کرده است و از درون و بیرون آنها را متلاشی میکند و با سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران نه اسلام کمر راست میکند نه جریانات مرتجع مدافع آن، شرمگین یا غیر شرمگینش.

مبارزه ما علیه مذهب امری تاکتیکی و به اصطلاح دمکراتیک نیست. مبارزه ای عمیقا سوسیالیستی و طبقاتی است. این دیدگاهی منحصر به فرد برای ما است که در عین حال با واقعیات جامعه ایران و با مبارزه طبقه کارگر و کل مردم ستمدیده ایران پیوندی بسیار عمیق و ناگسستنی دارد.