دشمن علی دشمن خداست، دشمن لنین دشمن طبقه کارگر است!

دشمن علی دشمن خداست، دشمن لنین دشمن طبقه کارگر است!

فرقه ایزم ناب ناصر اصغری

بحث شماره ۴۴ از نقد به لنینیزم

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۱۴ نوامبر ۲۰۱۳

مقدمه:

برای احزاب موجود کمونیست کارگری مسئله دفاع از لنینیزم ، گره ای ناگشودنی است. این احزاب از زبان منصور حکمت، بطور ناپیگیری  به سیاستهای لنین نقد کردند ، در برنامه سیاسیشان هر چند ناپیگیر برداشتی کاملا مغایر با آنچه لنین بعد از انقلاب اکتبر انجام داد ارائه دادند. بعد از مرگ منصور حکمت برای از دست ندادن هویت “لنینیستی” خود مجبور شدند به سطحی سقوط کنند که بگویند “لنین کشته که کشته بقیه بیشتر کشتند” یا “شرایط ایجاب کرد لنین سرکوب کند”!

کمونیزم ایران که قرار بود بالاخره از فضای شرقی و فرقه ای بیرون بزند با تداوم احزاب موجود کمونیزم کارگری سیر عقبگرد را طی می کند و همان هویت سازی فرقه ای که کمونیزم ایران را به حاشیه راند دارد توسط احزاب موجود کمونیست کارکری ادامه می یابد.

ناصر اصغری مدتها پیش برای دفاع از لنینیزم ، مدعی شده بود (۱) که “آزادی در جامعه طبقاتی ممکن نیست” لذا لنین حق داشت دیکتاتوری کند! ادعای دیگر او این بود که “نمی تواند بپذیرد که لنین طرفدار اعدام بوده”! که البته این دیگر ناصر اصغری را در صدر انکار کنندگان حزبش قرار داد!

در این مقاله من به دستاورد جدید ناصر اصغری در “دفاع از لنینیزم” می پردازم (۲).مقاله ای که از دید من درجه دیگری از تنزل احزاب کمونیست کارگری را به دره فرقه ایزم اثبات می کند:

(۱)”دشمن لنین دشمن طبقه کارگر است”!

اولا:ناصر اصغری ، نقد لنینیزم را با دشمنی با لنین یکی می انگارد! صادقانه هم اینرا می گوید. چرا؟ آیا نقد لنینیزم و سیاستهای لنین به معنی دشمنی با اوست؟ اساسا چرا روانشناسی دشمن خواندن ناقدین به لنین دنبال می شود؟ در دستگاه فکری ایدئولوژیک و مذهبی نقد به افکار یا سیاستها معادل “دشمنی ” است. رهبر یا لیدر فرقه اگر نقد شود، “دشمن اوست”! آدمها نمی توانند مخالف فکری یا سیاسی هم باشند.وقتی موافق نبودند ، “دشمن” هستند! اینست زیر پوست تفکر ناصر اصغری!

دوما:ناصر اصغری همان شعار شیعیان را در دفاع از امامانشان کپی می کند! شیعیان می گویند آنکه “دشمن ” علی باشد دشمن خداست! روانشناسی ناصر اصغری فقط جای علی را با لنین  و جای خدا را با  طبقه کارگر عوض کرده و می خواهد کالای ایدئولوژیکش را به عوام بفروشد! این خدا دانستن و مقدس دانستن طبقه کارگر از ویزگیهای شناخته شده چپی است که کمونیزم کارگری اتفاقا از نقد به آن وارد صحنه سیاست شد.زمان اما این فعالین کمونیست کارگری را بدجوری به ایستگاه چپ شرقی عقب نشانده است!

(۲)قاطی کردن اهمیت تحزب، درک مارکس از تحزب و انچه لنینیزم از تحزب پراتیک کرد

ناصر اصغری از اهمیت تحزب کمونیستی به درک مارکس از تحزب می پرد تا اثبات کند که لنینیزم هم همان برداشت از تحزب را داشته! لذا لنین ، “جانشین بر حق مارکس” بوده همانطور که شیعیان اصرار دارند علی جانشین برحق محمد بوده!

آیا تحزب کمونیستی برای جلو بردن سیاستهای آزادیخوهانه برای رهبری انقلاب لازمست؟ صد البته! آیا مارکس هم بالاخره دنبال سازماندهی و تحزب سیاسی طبقه کارگر بوده؟ صد البته. اما ناصر اصغری چطور  ارتباط بین آنچه لنین با حزبش بعد از به حکومت رسیدنش انجام داد با اهمیت تحزب سیاسی کمونیستی و پراتیک مارکس را برقرار کرده؟

ناصر اصغری البته از در اینکه شوراهای کارگری “همه چیز نیستند” می خواهد به اینجا برسد که حزب کمونیست “همه چیز هست”! این شعبده بازی ناصر اصغریست! همان شعبده بازی که لنین بعد از انقلاب اکتبر انجام داد و در پله بعدی با تحت کنترل قرار دادن شوراها، حزبی کردنشان و سرکوب شوراها حکومت پلیسی خود را سازمان داد که در ادامه منطقیش بوروکراسی جای حکومت انقلابی را گرفت و “رفیق استالین” در دامن لنین متولد شد!

لذا من فکر می کنم این چسباندن “اهمیت تحزب” به “تحزب از دیدگاه مارکس” با پراتیک تحزب لنینی بعد از انقلاب اکتبر یک شوخی نخ نماست.همان “خواننده شریف” ناصر اصغری را هم نخواهد توانست قانع کند!

(۳)انکار دیر رس ساخته شدن سرمایه دولتی توسط لنین

ناصر اصغری می گوید:

. و اینجاست که باید به تحریف و خصومت محسن حکیمی توجه کرد که قدرت گرفتن شوراها را نه نتیجه کار هرکولی لنین و حزب لنینی می داند؛ بلکه کار حزب لنینی را تعویض سرمایه داری آزاد با سرمایه داری حزبی ـ دولتی می داند!”

اولا:از خواننده می خواهم دقت کند! دو بخش حمله بالا چه ربطی با هم دارند؟ “قدرت گرفتن شوراها” که در عمل عکسش اتفاق افتاد و هر قدر از اکتبر گذشت، شراها را لنین و هوادارنش بیشتر سرکوب کردند و پلیسی حزبی کردند با بخش دوم ، یعنی سازماندهی سرمایه داری دولتی؟

دوما: خود لنین در اواخر عمرش پذیرفت که سرمایه دولتی دستاورد او و حکومتش بوده! ادبیات تاکنونی منصور حکمت هم اینرا تایید می کند.اینجا ناصر اصغری با چه منطقی این حکم را از زبان محسن حکیمی رد می کند؟

سوما: کار “هرکولی” لنین اتفاقا پس زدن جنبش شوراهای روسیه و استفرار دیکتاتوری تک حزبی و پلیسی بود! و کار هرکولی ناصر اصغری هم چسباندن جملات به ربط به هم برای پوشاندن واقعیت لنینیزم!

(۴)مخالف لنینیزم هوادار رژیم اسلامیست!

شاخه دیگر فرقه ایزم در ایران یعنی فرقه مجاهد، هر مخالف رجوی را مزدور رژیم اسلامی می نامد! ناصر اصغری هم همین متد را در مقاله اش تکرار می کند و مدعی می شود که “از لنین در مقابل رژیم اسلامی دفاع می کند”!

اینهم یک جوک کامل است منتهی ناصر اصغری تلاش دارد انرا جدی بیان کند! آیا امکان ندارد فردی یا گروهی جنایات لنین زیر پرچم “دیکتاتوتوری پرولتاریا” را نقد کند و در عین حال با رژیم اسلامی هم بخاطر همان متدها یعنی توجیه ایدئولوزیک دیکتاتوری مبارزه کند؟ نه تنها منطقی است بلکه عملا هم اتفاق افتاده! ناصر اصغری اینجا از شیوه شانتاژ استفاده می کند تا مخالف لنین را “مزدور” یا هوادار رژیم اسلامی وانمود کند! اینهم سنت شناخته شده فرقه هاست که مخالف را “دشمن” و دشمن را “دشمن خدا” و مقدسات و نوکر دشمن می نامند تا از این طریق مانع پیوستن “خودیها” به صف “ناخودیها” شوند!

خلاصه کنم:

ناصر اصغری در این مقاله اش ، بخشی دیگر از متد فرقه ای و ایدئولوژیک دفاع از لنینیزم را بخوبی نشان “خواننده شریف” قرار داد! جملات بی ربط، سفسطه های نخ نما، شانتاژ، تحریف و انکار تاریخ …متدهائی نیستند که بشود کمونیزم کارگری را رویش بنا نهاد. این متدها توسط توده ایزم و فدائیزم چند نسل تکرار شده از زبان ناصر اصغری و اعضای حزب کمونیست کارگری هم اگر تکرار شود فقط اثبات اینست که اینها عقبگردشان به چپ قدیم با پی گرفتن متدهای فرقه ایستی دیر زمانیست آغاز شده و در حال تشدید است.

تاسف باید خورد برای حزبی که متفکرینش در این حد سقوط کرده اند!

منابع بیشتر:

(۱)دستاوردهای تاکنونی نقد لنین از دیدگاه کمونیزم کارگری پاسخ به ناصر اصغری(سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=17231

(۲)دشمن لنین نمی تواند دوست کارگران باشد(ناصر اصغری)

http://www.azadi-b.com/G/2013/11/post_166.html

(۳)قضیه دفاع ناصر اصغری از تحریم فعالیت کمونیستی در مجامع بورژوازی(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۴-قضیه-دفاع-ناصر-اصغری-از-تحریم-فعالیت-کمونیستی-در-مجامع-بورژوازی

(۴)نگاهی به مقاله ناصر اصغری بنام “عشق آزاد”(سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=19810

(۵)آرشیو نقد لنینیزم(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم