در ستایش گناه! / شمى صلواتى

در ستایش گناه!
نازنین،دلبر جانان
بیا تا خود را به گناه آغشته سازیم
از تابوه ها گذر کنیم و تن را به هم بیامیزیم!
قوانین شرعی و خدائی را،
که ریشیه جهالت هاست
از بیخ و بن بر اندازیم.
شیخ و امام مفت خور را به زباله دان تاریخ بیاندازیم.
دلبر جانان. که گاه با وسواس، گاه با ترس از عشق حذر داری، مطمئنم، روزی فرا خواهد رسید در دفتر خاطرات… نوشت که شاعری گمنام حدیث تازه ای از عشق داشت. و تو واژه ها را با سلیقه جدید صیقل خواهی داد و آن را بر در وردی ایوان خواهی کوبید و یا شاید بر دَر هر کوچه و برزن نشان خواهید کرد. که همه آزاد آزادند. و عشق را در گودالهای کور به سنگ نمی بندند و احساس را در چهار چوب قوانین به حصار نمی کشند. شمی صلواتی