بازهم یارانه ها، بازهم بن بست اقتصادی

مجلس اسلامی این هفته توقف پرداخت یارانه نقدی به سه دهک جامعه را رد کرد. یعنی جمهوری اسلامی اعلام کرد که کماکان به همه مردم مستقل از درآمد و ثروت و فقرشان بلااستثنا یارانه نقدی پرداخت میکند. سوال اینست که چرا این موضوع یعنی حذف سه دهک روی میز مجلس اسلامی آمد؟ و چرا کنار رفت؟ شاید خیلی ها از کنار این مساله بگذرند و اهمیتی ندهند. شاید خیلی ها بیاد نیاورند. اما اگر کسی به اخبار و بحثهای مربوط به یارانه ها نگاه کند متوجه میشود که موضوع حذف سه دهک از شمول یارانه نقدی طی ۵ سال گذشته تاکنون یعنی از سال ٨٩ بارها روی میز دولت و مجلس اسلامی آمده و کنار گذاشته شده و دوباره برگشته است! 
دلیل اساسی این موضوع اینست که جمهوری اسلامی در طرح یارانه ها درمانده شده است و به هر دری میزند تا شاید بتواند خودرا بیرون بکشد. طی همین دوره چندماهه ای که روحانی سرکار آمده هزار جور حرف زده اند. اول گفتند یارانه ها را افزایش میدهیم. بعد گفتند فعلا همین میزان ۴۵ هزار تومان در ماه را میپردازیم، بعد اعلام کردند که یارانه جنسی و کالایی میدهیم و دوباره گفتند در بساطمان پولی نداریم که یارانه نقدی بدهیم و باید یارانه سه دهک را حذف کنیم، بعد گفتند سه دهک را میدهیم اما یارانه حاملهای انرژی را قطع میکنیم و قیمتها را افزایش میدهیم. و … این در واقع داستان ماشین قراضه و کهنه ای است که در گل گیر کرده است و دارد دور خودش میچرخد تا از کار بیفتد.
حذف سه دهک و حتی چهار دهک بالایی از شمول پرداخت یارانه نقدی از ابتدا جزئی از طرح یارانه ها بود. کل منطق طرح “راحی اقتصادی” و “یارانه های هوشمند” و اینها این بود که همه مردم شامل پرداخت یارانه نشوند. تمام بحث دولت احمدی نژاد که خامنه ای هم از آن حمایت میکرد این بود که یارانه ها وقتی به کالاهای مورد نیاز مردم پرداخت میشود هم فقرا و هم ثروتمندان از آن بهره میبرند. و طرح کذایی “یارانه های هوشمند” ظاهرا و بنا به تعریف این بود که یارانه ها یا سوبسیدها را از کالاها قطع کند، و بخشی از پولی را که از قبل قطع یارانه ها به جیب زده اند به حدودا ۶٠ درصد مردم بصورت نقدی و برنامه ریزی شده بپردازند. بطور دقیق وریاضی گفتند ١٠٠ هزار میلیارد تومان از یارانه نقدی به جیب دولت میرود و ١٠ هزار میلیارد تومان آنرا به حدود ۴٠ میلیون نفر نقدی می پردازند و ودولت هرسال ٩٠ هزار میلیارد تومان از این طرح سود میبرد. این آن چیزی بود که قرار بود پیاده شود. و تازه از خلال صحبتها و بحثها روشن بود که پرداخت همین حد از یارانه نقدی هم قرار بود طی یکی دو سال بعد بطور کامل قطع شود و بقول احمدی نژاد “شوک مصرفی” به جامعه وارد شود.
ما در این زمینه بحثهای نسبتا مفصلی داشتیم. قبل از شروع این طرح نوشتیم که این طرحی برای تحمیل ریاضت اقتصادی است و با توجه به کل فضای سیاسی جامعه و وضعیت جمهوری اسلامی “از قبل” محکوم به شکست است. (رجوع کنید به نوشته های نشریه انترناسیونال تحت عنوان “جراحی اقتصادی طرحی از قبل شکست خورده” در سال ٨٩ نوشه کاظم نیکخواه)
موضوع اصلی سه دهک نیست
اتفاقی که افتاد این بود که این طرح را نه توانستند کنار بگذارند و نه بطور کامل پیاده کنند. بلکه از همان ابتدا صفوفشان بر سر این طرح بیشتر دچار بهم ریختگی شد. همین مجلس اسلامی از ترس اعتراض بخش های پردر آمد و کسبه که سهم خودشان را از یارانه ها میخواستند، و همچنین از ترس کارگران و مردم محروم که فی الحال زیر فشار فقر بودند و به دنبال روزنه ای برای اعتراض بودند، جرات وارد شدن به کشاکش بر سر سه دهک را به خود نداد و روی پرداخت یارانه به همه دهک ها تاکید گذاشت. و آنرا به تصویب رساند. باند احمدی نژاد هم با وجود این که میدانست که این دیگر هیچ ربطی به طرح اولیه ندارد، اما از ترس همان فضای اجتماعی و غیره، به این طرح رضایت داد و همین را به اجرا گذاشتند.
در نتیجه طرحی که قرار بود اقتصاد جمهوری اسلامی را به قول پورمحمدی به “ثبات و آرامش” برساند، از همان ابتدا مرده بدنیا آمد. هم یارانه را قطع کردند و هم به همه یارانه نقدی پرداختند.
نتیجه این شد که بازنده این ماجرا مردم بودند. هم به دلیل قطع یارانه ها قیمتها بالا رفت و هم به دلیل پمپاژ پول نقد بی پشتوانه به جامعه تورم و گرانی بسرعت افزایش یافت. و فشار کمرشکنی را بر دوش مردم محروم گذاشت. یارانه های نقدی بلافاصله با قیمتهای چندین برابر افزایش یافته بلعیده شد.
اما مردم تنها بازنده این طرح نبودند. حکومت اسلامی هم چیزی به خزانه اش وارد نشد و از آن ٩٠ هزار میلیارد تومان موعود خبری نشد. پیچیدگی مساله اینجاست که سران جمهوری اسلامی و سرمایه داران بزرگ برنده این طرح بودند اما خود حکومت و اقتصادش به نوایی نرسید. یعنی روشن است که مفتخوران و آقازاده های حکومت و سپاه و بنیادهای مختلف از این خوان یغما حسابی پول به جیب زدند هنوز هم دارند میزنند. بعبارت دیگر برنده این ماجرا در واقع آخوندها وبازاری های میلیاردر و صاحبان سرمایه ها و کلید داران واردات وصادرات یعنی سران سپاه و آقازاده های مفت خور و مفتخوران میلیاردر بودند که علاوه بر در آمدهای دیگر، ارزان میخرند و گران به مردم میفروشند و به دولت خودشان هم حساب پس نمیدهند.
به همه این دلایل اکنون جمهوری اسلامی برای پرداخت یارانه ها به بن بست کامل رسیده است. نه میتوانند یارانه های نقدی را کاملا قطع کنند، نه میتوانند سه دهک را قطع کنند، و نه از پس پرداخت یارانه های نقدی بر می آیند. معلوم است که پرداخت سه چهار هزار میلیارد تومان در ماه برای حکومتی که دارد میلیارد میلیارد پول و در آمد نفت و معادن و کارخانه ها و مالیاتها را به جیب میزند، چیز چندانی نمیتوانست باشد. اما مساله اینست که حکومت نمیخواهد به هزینه های سرکوب و ارتش و سپاه و تروریستها و حوزه علمیه و هزار حفره کثیف دیگرش دست بزند. حتی بودجه اینها را دارد افزایش میدهد. به این دلیل است که پولی برای یارانه ها وامثال اینها نمیماند.
در پایان داستان این اقتصاد جمهوری اسلامی است که بیش از قبل به گل نشسته است. و این کارگران و مردمند که بار این بحران و بلبشو و بچاپ بچاپ اقتصادی را به دوش میکشند.
و در پایان داستان یارانه ها برای جمهوری اسلامی بعنوان یک دولت، یک شکست کامل بوده است. زیرا نه فقط آنگونه که قرار بود پولی به خزانه دولت وارد نکرد و رونق ثباتی را به دنبال نیاورد، بلکه خزانه دولت را خالی تر کرد و روزنه های بخور بخورهای غیر قابل کنترل را هم بیشتر نمود. و در عین حال ٧٠ میلیون طلبکار خشمگین و عصبانی یعنی مردم جامعه را علیه حکومت اسلامی هرروز دارد متحدتر میکند. علیرغم پروار شدن یک مشت کرگدن مفتخور از قبل یارانه ها، این وضع نمیتواند دوام چندانی بیاورد و کل موجودیت جمهوری اسلامی را متلاشی خواهد کرد.
روشن است که برای اینکه کارگران و مردم بیش از این قربانی این حکومت خبیث سرمایه داران و این اقتصاد ویران و انگلی و چپاولی نشوند، بطور واقعی تنها راه خلاص شدن از شر جمهوری اسلامی است. راه دیگری نیست.*