زن، مذهب و زندگی

پیش از بحث کردن و نظر دادن و موافق و مخالف شدن یک لحظه همه باور های تاکنونی خود را فراموش کنید. فکر کنید ذهن شما مثل کامپیوتر جدیدی است که هنوز آپدیت نشده و پرگرام های جدید روی آن نصب نگردیده است.

تصور کنید در یک هوای سر زمستانی قرار است تن به آب بزنید. اول بدن خود را گرم کنید و بعد نفس عمیقی بکشید و سعی کنید دوام بیاورید. زود تن به شکست ندهید. با همین معیار یک بار دیگر به جامعه، به زندگی در جریان، و به خودتان بعنوان یک شخص که در یک شرایط مکانی و زمانی ویژه بدنیا آمده و ادامه زندگی می دهید نگاه کنید. فقط مشاهده کنید. هنوز نظر ندهید و قضاوت نکنید.

از یک صحنه  بسیار مهم که ذهن همه جامعه را به نوعی معطوف خود کرده است عکس بگیرید. از زنان عکس بگیرید. هنوز قضاوت نکنید. از اولین لحظاتی که این موجود پا به حیات گذاشته است تا همین لحظه که در کنارتان قرار گرفته است را آرام آرام بررسی کنید. گنجینه ای از تصاویر زنان با رفتار و اخلاقیات و ظواهر گوناگون در برابرتان قرار خواهد گرفت.

حالا وارد آتلیه عکاسی ذهن خود شوید و مواد لازم را کنار دست خود بگذارید و شروع به ظاهر کردن عکس های خود کنید. برای این کار نیازمند لوازم و موادی هستید که عکس تان با کیفیت خوب ظاهر شود. اینجا است که محیط  عمومی زندگی و موقعیت مادی و اقتصادی جامعه ای که در آن زندگی می کنید وارد میدان می شوند.

 

اقتصاد و تامین مالی

استقلال اقتصادی یک ابزار مهم برای قضاوت بر زندگی زن است. وقتی زن وابسته اقتصادی به مرد، – اول پدر بعد شوهر- باشد بنا به میل و روحیه و اخلاقیات آنها از حقوقی برخوردار، یا محروم می شود. بنا بر میل آنها قضاوت می شود و بنا بر میل آنها محدود یا از آزادی عمل برخوردار می شود. تصورش نباید خیلی سخت باشد اگر چنین ابزاری در دست همه افراد جامعه باشد، آنگاه زور گفتن و تحمیل خواسته ها ریز و درشت بر زن بسیار دشوار تر می گردد. به این دلیل ساده که زن می تواند آن محیط زندگی را ترک کند و زندگی جدیدی را در فضای متفاوت شروع کند. حالا با این کد جدید اقتصادی، یک بار دیگر زنی را که هر روز می دیدید و مدام قضاوت می کردید، مشاهده کنید. مجددا قضاوت کنید. طبیعا نمی توانید مثل دیروز قضاوتش کنید. مثل اینکه بخواهید از یک پدیده در ساعات متفاوتی از روز یا شب عکس بگیرید. مقدار نور و زاویه ای که سوژه در برابر دوربین قرار می گیرد، عکس را متفاوت خواهد کرد.

 

ابزار سرکوب

حالا از زاویه دیگر به این سوژه زنده بنگریم. آنان که حاکم اند و قدرت و اهرم سیاسی در دست آنان است، کسانی که برای حفظ وضع موجود در درجه اول نیروی قهریه را سازمان میدهند. ارتش و پلیس و بازجو و زندان دارند و از باورها و افکار خود پاسداری می کنند. این یک قضاوت تئوریک نیست. این اتفاق جلوی چشم میلیون ها نفر از ساکنین ایران افتاد. کسانی که انقلاب سال ۵۷ را در ایران دیدند، میدانند که زنان تا پیش از به قدرت رسیدن حاکمین جدید بی حجاب بودند. فرهنگ غالب بر زندگی و شعور اجتماعی بی حجابی بود. اولین جدال سخت و رو در رو و استفاده از نیروی قهریه در اسفند ۵۷ علیه زنانی بود که نمی خواستند زیر تیغ حجاب اجباری جراحی شوند. چیزی که نهایتا فضا را به نفع رژیم اسلامی برگرداند این نبود که زنان به این باور رسیدند که حجاب اسلامی مطلوب و بی حجابی ضد ارزش است. اسلحه و اسید اسلامی موفق شد فضای پوشش در ایران را تغییر دهد.

 

فرهنگ سازی

فکر کنید تاریخ زندگی بشری در ایران با روی کار آمدن جمهوری اسلامی شروع شده است. فکر کنید گذشته ای وجود نداشته و زندگی یعنی همین خیل بی شمار آخوند ها و مساجد و روضه خوانی ها و رادیو و تلویزیون های حکومت اسلامی و اعیاد و مراسم مذهبی و اسلامی. تصور کنید هیچ امکان ارتباطی هم با دنیای خارج ندارید. در این شرایط محصول کار چه خواهد شد؟  زیر بمباران تبلیغاتی یک حکومت که همه روزنامه ها و همه امکانات تبلیغی و چاپی جامعه را در کنترل خود گرفته است و دائما زن را مورد قضاوت و داوری قرار می دهد، چه تصویری از زن در ذهن کل جامعه شکل می گیرد. از زن چه موجودی ساخته می شود؟ این کار روزانه و وقفه ناپذیر حکومت اسلامی است. آیا این بمباران تعطیل ناپذیر و این شستشوی مغزی که لحظه به لحظه با بکارگیری ده ها هزار آخوند اعزامی به مدارس و شهر ها و دهات صورت می گیرد، روی ذهن و قضاوت و عمل روزمره کل جامعه در باره زنان تاثیر منفی نگذاشته است؟ آیا کم یا بیش ما از نگاه دولت و فرهنگ اسلامی حاکم، زندگی شخصی و عاطفی و اخلاقی زنان را مورد قضاوت قرار نمی دهیم. آیا نمی شود رد فرهنگ منحط بکارت اسلامی تا رابطه خارج از ازدواج برای زنان و سرکوب دهها امیال انسانی زنان را در زندگی وعمل روزانه کل جامعه دید؟ عمیقا نگاه کنید تا ببینید ویروس اسلام و مذهب و مردسالاری چگونه و با چه امکاناتی تاثیر مخرب خود را بر جامعه گذاشته است. اینجا است که خواهیم دید اتحاد بین قوه قهریه و قدرت تخدیر و مغز شوئی چگونه شانه به شانه هم در خدمت نظام و قدرت حاکمه قرار می گیرد تا جهنمی برای زنان بسازد.

 

نیروی تغییر

زندگی سر باز ایستادن ندارد. علیرغم  صرف هزینه های نجومی مالی و بهرگیری از همه ابزار های سرکوب، جامعه نه تنها قصد تمکین ندارد که با همه قوا در حال خراب کردن و جارو کردن اصطبل گندیده مذهب است. حکومت اسلامی بعنوان ضامن اجرائی و دوام این بردگی فکری نیز بی وقفه مورد حمله کل جامعه قرار داد. اینجا است که یک بار دیگر می توان مشاهده کرد. همه رهبران و همه کاربدستان حکومت اسلامی پیامشان از مهد کودک تا دانشگاه، از کارخانه تا خیابان و از خانه تا تفریگاه شنیده می شود. پیامی ضد زن و ضد انسانیت. از حجاب تا تحصیل تا حق کار و حق سفر، چیزی نیست که از چشم خونبار حکومت اسلامی پنهان مانده باشد. حکومت اسلامی می خواهد غیرت مردانه را بجوش بیاورد و از طریق تربیت مردان متعصب، زنجیر بردگی جنسیتی را بر گرده زنان قفل کند. مشاهده ما می گوید این حکومت شکست خورده است. حکومت اسلامی می گوید زن باید با اجازه شوهر از خانه خارج شود و با اجازه شوهر یا “ولی مذکر” خانواده بیرون از خانه کار کند. بخش اعظم جامعه به این عقب ماندگی و پوسیدگی فکری و فرهنگی می خندد و این هذیان طب آلود را به سخره می گیرد.

این نیروی تغییر همه جا حی و حاضر در نبردی سهمگین با قدرت و فرهنگ حاکم است. باید به این مبارزه عمق بیشتری داد. باید زن و مرد، همه احاد جامعه برای ساختن دنیائی برابر و شاد مبارزه کنیم. در هر کجا و هر زمان که نشانی از نابرابری و ستم بر زن مشاهده می کنیم باید با همه قدرت فردی و جمعی آن را پس بزنیم. جامعه انسانی یعنی برابری انسانها. با این عینک باید جهان را دید. دنیای قشنگی خواهد بود، از مذهب و حکومت اسلامی و نابرابری ها خبری نخواهد بود. این عکس زیبا را بر دیوار اتاق تان قاب کنید. *