بدون مدرک – شعری از آندره برتون

“بدون مدرک – شعری از آندره برتون”

ترجمه از: زهره مهرجو

۰۶ نوامبر ۲۰۱۳

هنر روزها

هنر شبها

ترازوی زخمها – نامش “بخشش”،

ترازوهای سرخ؛

حساس به سنگینی یک بال.

وقتیکه سواران زن –

با یقه های پوشیده از برف..

و دستهای خالی،

ارابه های مه گرفته شان را

در چمن زارها می رانند،

من آن ترازوهای دائم در ارتعاش را –

می بینم.

من لک لکی را می بینم

با حرکاتی ظریف –

که از رودخانه ای وصل شده به قلبم؛

باز می گردد.

چرخهای یک رؤیای عاشقانه،

شیارهای باشکوهشان –

که در شعاعی بلند،

از صدفهای دریائی تن پوشها

بر می خیزند..

و شگفتی که وحشیانه

بسوی دریا می جهد!

محبوب من،

به پیش روانه شو!

از زندگی ام هیچ از یاد مبر،

گُلهای سرخی را –

که از چاه آینه ها بالا می روند؛

فتح کن!

لرزش هر مژه را

فتح کن!

همه چیز را –

تا طناب های نگهدارنده

قدمهای بندبازان..

و قطره های آب –

به تصرف خود درآور!

هنر روزها

هنر شبها،

من در کنار پنجره ای دور –

در شهری لبریز از دهشت ام.

در بیرون –

مردان با کلاههای اُپرا

در فاصله هایی منظم از یکدیگر

می گذرند؛

مثل دانه های باران

در هوایی دلپذیر،

که عاشقانه دوستش می داشتم.

“خشم خدا” –

با حروف کمرنگ بر سردرِ

باشگاهی که دیشب از آن دیدار کردم

نوشته بود.

اما دختران دریانورد –

که در پشت پنجره ها به اطراف می خرامند؛

لبریز از شادی

ترسی را نمی شناسند.

در اینجا هیچگاه جسدی نیست،

همیشه یک قتل

بدون مدرک،

آسمانی هرگز

سکوت همیشگی است،

آزادی هرگز؛

بجز از “برای خاطر آزادی”.

منابع:

 

شعر “بدون مدرک” از آندره برتون – به زبان انگلیسی:

http://www.poetryintranslation.com/PITBR/French/SelectedFrenchPoemsoftheTwentiethCentury.htm#_Toc281664397

“زمان کمتر، شعری از آندره برتون” – ترجمه از: زهره مهرجو:

http://pejvakmag.blogspot.co.uk/2013/06/28-2013.html

“همیشه برای اولین بار، شعری از آندره برتون” – ترجمه از: زهره مهرجو:

http://pejvakmag.blogspot.co.uk/2013/05/27-2013.html

“گرایشات تخیلی” – از: زهره مهرجو:

http://pejvakmag.blogspot.co.uk/2012/08/22-2012.html