دولت تعدیل یا تشدید سرکوبها

چوبه های دار و داغ جمهوری سیاه اسلامی فعال تر از گذشته مشغول به کارند. بدار آویختن دو فعال کرد در آذربایجان غربی، اعدام ۱۶ زندانی بلوچ در سراوان، و اعدام های گروهی در سالن های ملاقات زندان وکیل آباد مشهد در یک هفته اخیر خود زبان گویای حقیقت اند. به گفته عبدالکریم لاهیجی دبیر فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر” اجرای مجازات اعدام به طور آشکار در ماه های اخیر افزایش یافته است و هم اکنون در آخر ماه میلادی اکتبر (اوایل آبان ماه) از حداقل تعداد ثبت شده در سراسر سال ۲۰۱۲ فزون تر شده است”
این وقایع نشان می دهند که سردمداران نظام سیاه اسلامی حتی اگر بخواهند برای فریب دیگران در باغ سبزی هم نشان دهند، هر آنچیز دیگری را هم که برای ظاهرسازی موقتا کنار بگذارند، اعدام و شکنجه و سرکوب، همچون ضرورت وجودی این رژیم، توقف ناپذیر اند. در واقع، هر رژیم سرکوبگری به هر اندازه که بیشتر سرکوبگر باشد، بهمان اندازه، بیشتر موجودیت اش به ابزار سرکوب و اعدام وابسته می گردد. مانند فنری که هر چه فشرده تر گردد، به نیروی فشار بیشتری برای حفظ وضعیت خود نیاز دارد. جمهوری اسلامی نیز هر چه بیشتر از عمر سیاهش می گذرد، نه تنها برای حفظ موجودیت اش بیش از گذشته نیازمند شکنجه و کشتار می شود، بلکه بیشتر به آن برای حفظ موجودیت ننگین اش وابسته می گردد. از این منظر، جمهوری اسلامی در هر زمینه دیگر هم که بتواند برای ظاهرسازی کمی نرمش و عقب نشینی بخرج دهد، تاب چنین عقب نشینی و نرمشی را در زمینه سرکوب و اعدام نخواهد داشت. نه تنها نخواهد داشت، بلکه حتی می کوشد تا زیر پوشش انتظارات خوشبینانه ای که بوجود اورده است، دست بازتری برای تشدید اعدام ها و سرکوب های خود پیدا کند. باین ترتیب است، که دشمنان مماشات طلب خود را آزاد می کند تا زیر سکوت رضامندانه آنها دشمنان ستیزه جوتر خود را به جوخه های اعدام بسپارد.
باین ترتیب، آنچه که به او اجازه می دهد دار و درفش معدوم سازی خود را بیش از گذشته برپا کند، همین سکوت است. سکوت دولت های معارض امپریالیستی و نهادهای بین المللی وابسته به آنها و سکوت بخش های اصلاح طلب و خوش بینان به دولت تعدیل. این سکوت و شرایط مساعدی که از پس آن برای رژیم، به منظور گسترش نا محدود اعدام ها و معدوم سازی مخالفین، بوجود می آید، همان چیزیست که به دولت بظاهر “تعدیل سرکوبها” امکان می دهد تا بصورت ضد خود، دولت در عمل “تشدید سرکوبها”، از آب در آید. این خطریست که تنها با افشاگری و فعالیت اعتراضی بی امان نیروهای انقلابی و مترقی قابل خنثی کردن است.