کلمه(لقب) شهید را تا کی، باید با خود یدک بکشیم؟؟

این روزها پس از اعدام کاک حبیب گلپری پور توسط جانیان رژیم اسلامی، موجی از همدری با خانواده این عزیز جانباخته از یک طرف و کینه و نفرت شدید نسبت به جلادان اسلامی را از طرف دیگر شاهد بودیم. در خیلی از اظهار نظرها، این عزیز جانباخته را شهید قلمداد کرده اند.
حبیب توسط احکام اسلامی محکوم به اعدام شد. نماینده گان خدا حمکش را امضا کردند، اعدامش را برای دفاع از اسلام و فرامین خدا شرعیت بخشیدند. تمامی جنایتکارانی که این اعمال را مرتکب میشوند منتظرند بدون پاسپورت وارد بهشت شوند. منتظرند که هفتاد حوری در بهشت دورشان بچرخند و به آنها خدمت کنند ( البته شامل مردان مسلمان میشود ،” بیچاره ” زنان اسلا می در آن دنیا هم بدون پاداشند). تمامی کسانی که به فرامین دینی در سوریه مردم را قتل عام میکنند ،آماده شهادت هستند ، در لبنان و در مصر و دیگر نقاط جهان به میدانها میایند و خون میریزند، منتظرند که شهید شوند. به کردستان آمدند تا به بزرگ و کوچک رحم نکنند و در صورت کشته شدن شهید بشوند و دهها مثال دیگر…………
کلمه شهید برای همه ما به صورت یک واژه عادی جلوه مینماید. متاسفانه احزاب چپ هم، این واژه را سالها بکار بردند. خودم بارها و شاید سالها بکار بردم. سلطه فرهنگ اسلامی در بیش از ۱۴ قرن موجب شده که این واژه به فرهنگ ماها نیز تبدیل شود.
اعمال اسلام در ۲ دهه اخیر به اندازه کافی ماهیت دین را بیش از پیش به همگان نشان داد (چه اسلام در قدرت و چه در اپوزیسیون). تمامی جنایتها بنام حکومت الله صورت میگیرد . بعد از هر عملی(منجمله سر بریدن بچه) بانگ بر میآورند ، الله اکبر، مثل این است که تاییدی خود را از تبارک تعالی شان را گرفته اند. اینها آماده اند برای این اعمال شهید شوند و به بهشت بروند. شهید مبارک حزب الله و انصار الله ، القاعده ، الشباب، جند الله ، یصرالله ، نصرالله، وهابی الله سلفی ها،مکتبی ها و دیگر حامیان خدا بر روی زمین باد.
درست ترین ارج نهادن ما برای یاد کردن از مبارزین و انقلابیون، محفوظ نکه داشتن حرمت، کرامت و آرمانهای این انسانهاست. ما به آسانی جانباخته گان مبارز راه رهایی، منجمله رهایی از توهمات و خرافات مذهبی را ، شهید قلمداد میکنیم( اگر یک فرد را اشتباهی صدا بزنیم چند بار عذر خواهی میکنیم ولی ما با دادن لقب شهید به این مبارزین، آرمانشان نه فقط اشتیباه بلکه زیر سوال میبریم). این رزمنده گان هستی شان و وجودشان را در مقابله با شهادت جویان از دست دادند و نباید در لقب گرفتن، در ردیف دشمنانشان قرار بگیرند. بیاییم و از امروز و با ارج نهادن به حبیب عزیز ودیگر جانباخته گان و مبارزین، از کلمه شهید دوری جوییم و در هر جا که برایمان ممکن است این لقب را در نوشته های تازه و قدیمی خود پاک کنیم..
من آگاهانه کلمه الله را از نام حبیب عزیز بر داشتم. حبیب الله ( عزیز خدا)، “عزیز خدا ” برای رضای خدا اعدام شد.
ابراهیم رستمی نوامبر ۲۰۱۳
نوشته بالا را در صفحه فیس بوک پخش نمودم که مورد توجه عده زیادی واقع شد. من پاسخ به یکی از اظهار نظرها را که ممکن است سوال عده بیشتری باشد ، در اینجا به مثابه ضمیمه میآورم( چون فرصت دستکاری و گنجاندن آنرا در مطلب نداشتم).
• با درود کاک بهمن عزیز! تشکر از دخالت و موضعگیری مسئولانه ات. عزیز جان ،من میدانم که شما به خاطر جا افتادن کلمه شهید، چشم پوشی از آنرا سخت میدانید. اما آیا قرار است ما به خاطر “جاافتادن” تصمیم بگیریم، یا برای درست بودن؟. من ۴۰_۳۰پیش با اعدام موافق بودم و به عنوان یک شیوه جا افتاده در نوع مجازات به آن نگاه میکردم، ولی حالا این را کاملا غلط میدانم.تمامی احکام اسلامی منجمله زن ستیزی به فرهنگ بخشی از مردم کشورهای اسلامی تبدیل شده و جا افتاده بنظر میرسد (متاسفانه جمع کثیری از مدافعان ۲ آتشه محمد مرسی در مصر، زنان بودند) اما جنبشهایی، منجمله جنبش کمونیستی آنرا به چالش کشیده اند. آیا ما باید بخاطر “جا افتادگی” تمکین کنیم؟. هر ماهی مرده ای در همسو با جریان آب حرکت میکند اما ماهی زنده بر خلاف جریان آب شنا میکند. کلمه مارتیر( جان فدا راه دین) در ادیان دیگر هم هست منجمله مسیحی و بهای(در سالهای ۱۸۵۴_۱۸۴۴بیش از ۲۰۰۰۰ بهایی بدنبال جنبش مذهبی که باب رهبرشان بود، در ایران قتل عام وحشیانه شدند که مارتیر بهایی ها است). در اسلام شهید یعنی جهاد در راه اسلام و کشته شدن در این راه . آیا آزادیخواهان و مبارزین راه رهایی از قید بردگی و استثمار، برای اسلام جنگیدند، که این لقب را تصاحب شوند؟ مسلما نه! پس عطایش را به لقایش ببخشیم . جا افتادگی را کنار بگذاریم و کرامت و آرمان انسانها را اولویت قرار دهیم. نباید با دشمنان خود یک لقب را داشته باشیم!.