تبرئه شدن فعالان کارگری در رشت و محکوم شدن فعالان کارگری در سنندج، چرا؟

امروز اعلام شد که ۵ تن از فعالان کارگری جنبش طبقه کارگردر ایران، در شهر رشت که به جرم شرکت در کنگره سالانۀ کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در کرج دستگیر شده بودند که حق مسلم کارگران است که در چنین کنگره هائی شرکت کنند، در دادگاهی در رشت محاکمه شده و تبرئه گردیده اند. من به نوبه خودم این را تبریک گفته و شادی خودم را اعلام می کنم و کینه ام را نسبت به اوضاع موجود. چرا که حس دو گونه ای را که الآن آنها دارند را درک می کنم که از یکطرف خوشحال هستند که برای کار نکرده زندان نه رفته اند و از طرف دیگر اینکه، اکنون با بیکاری و فقر باید چه کنند و از همه غمناکتر و دردناکتر اینکه بسیاری از همطبقه ای هایشان زندان هستند و همچنان چشم فرزندانشان به در دوخته شده است.
و برای این، ما کارگران، باید بدانیم که:
۱- ما کارگران در زندان بزرگی به نام کره خاکی و بویژه ایران زندانی هستیم.
و ۲- اینکه، رفقای زیادی از ما کارگران همین الآن در زندانهای مخوف از جمله اوین و قزل حصارو… (علی زمانی، رضا شهابی، محمد جراحی ، بهنام ایراهیم زاده وووو) زندانی اند و باید آزاد گردند، زیرا که هیچ کارگری و از آن گذشته، هیج انسان زحمتکشی نباید در زندان باشد، جای کارگر در کارخانه، تفرجگاهها و با حقوق مکفی، برای داشتن یک زندگی شاد و مرفه می باشد واگر کسی بابد در زندان باشد، این سرمایه داران مفت خوار و خون مک دولتی و خصوصی اند که بایستی به جرم استثمار و گرو گرفتن نان ، مسکن و دیگر مایحتاج زندگی میلیونها انسان کارگر و زحمتکش باید زندانی شده و مجازات گردند.
آری، رفقا کارگر، جانیان و مجرمان واقعی کسانی اند که انسانهای کارگرآگاه و کمونیست و سیاسی را زندانی کرده، شکنجه نموده و احکام اعدام صادر و اجراء می کنند، دستور تیر اندازی و قتل عام کارگران و دیگر زحمتکشان از زن و مرد را صادر می کنند وکارگران و زحمتکشان را از نعمت داشتن یک زندگی مرفه و با آسایش و امن محروم می کنند و آنهارا استثمار کرده و زیر خروارها خاک مدفون می کنند و به زغال تبدیل می کنند و نه، کسانی که تلاش و مبارزه می کنند و می خواهند و حق مسلمشان هست که زندگی ای مرفه و بدون دغدغه خاطر، خود و اعضای خانواده شان و همه افراد جامعه داشته باشند. زیرا که آنهایند که تولید کننده نعم مادی و معنوی هستند و حق اداره جامعه شان را دارند و نه زالوصفتان که چون بختک بر جسم و جان کارگران و زحمتکشان افتاده اند و زندگی پراز تجملشان از خون کارگران یعنی اضافه ارزش تولید شده بوسیله مغز و بازوی دیگران است.
و اما در این شرایط: رفقای کارگر آگاه و فعالان کارگری، رژیم جمهوری اسلامی سرمایه داری در ایران با زعامت یکی از جانی ترین و امنیتی ترین فرد تاریخ پراز نکبت خویش و با دولتی بغایت ضد کارگر به نام دولت و ریاست جمهوری حسن روحانی، مانند همیشه وهر دولت دیکتاتور و ضد کارگر دردوران حاضر یعنی عصر سرمایه داری امپریالیستی که جنگ و خونریزی راه انداخته و راه می اندازند و زندگی مان را کنترُل می کنند و دغل و رذل با طبقه کارگر و فعالانش بازی موش و گربه را در دستور قرار داده است. در جائی فعالان کارگری را زندانی و برای شان حکم صادر می کند و در جای دیگری فعالان کارگری و کارگران فعال این انسانهای فدا کار و زحمتکش تبرئه می شوند. این در حالی است که همه دنیا و از آنجمله سران جنایت پیشه و مرتجع و بغایت خشک مغز این رژیم سرکوبگرهم می دانند که این کارگران هیچ جرمی مرتکب نشده اند و باید همه در آزادی کامل به زندگی و مبارزه شان بر گشته و آنرا تا رسیدن به یک جامعه کمونیستی یعنی جامعه ای که در آن نه از استثمار و نه از سرمایه دار و نه از مفت خوارانی چون سران این دولت های جنایت پیشه، همچون جمهوری اسلامی خبری باشد، ادامه دهند.
ولی، ما کارگران و بویژه کارگران رادیکال و آگاه باید بدانیم و هیچگونه توهمی نداشته باشیم که اگرتعدادی از ما زندانی، شکنجه و زیر شکنجه کشته شده و از کار اخراج می گردند و یا دیگرانی تبرئه، این فقط در شرایط ویژه مبارزه طبقاتی مان و توازُن نیروهای طبقاتی است که بین ما و دولت جانی سرمایه و حامی سرمایه داران تعیین کننده است و نه چیز دیگری. ما راهی نداریم جز شدت دادن، متمرکز و مشترک کردن مبارزه جاری مان و همیاری و همبستگی نسبت به همطبقه ای هایمان و اینکه از هر راه ممکن وبا استفاده از اشکال مختلف مبارزه و بویژه در شرایط حاضر مبارزه مخفی و غیر علنی در کنار مبارزات حی و حاضر طبقاتیمان برای رسیدن به خواستهای روزمره اقتصادی و اجتماعی مان، موجودیت دادن به تشکلات توده ای طبقاتی بهره ببریم که هر چه زودتر حزب طبقاتی مان، حزب کمونیست مان را ایجاد کنیم و خود را برای یک انقلاب اجتماعی مسلحانه، برای بر انداختن و از هم پاشاندن، دولت و نیروهای مسلح آن از هر قماش و دار و دسته آماده کنیم. رهائی مان در انقلاب کمونیستی و قهرآمیز و ایجاد دیکتاتوری طبقاتی و انقلابی مان برای رسیدن به جامعه ای است که بر پرچم آن حک شده است : “از هر کس به اندازه توانش کار و بهر کس به اندازه نیازش محصول.”، نقد برنامه گوتا،کارل مارکس ۱۸۷۲، پیش بسوی سازمان یافتن و انقلاب کردن، رفقا.
در ضمن، ما کارگران باید در پی تدارک برگزاری دهمین سالگرد کشتار همطبقه ای هایمان در خاتون آباد بدست این جانیان سرمایه باشیم. پرونده این جنایت هنوز باز است، هیچ جنایتکاری دستگیر و زندانی نشده و بسزای اعمالش نرسیده است زیرا که عامران اصلی این جنایت نیز رهبر و رئیس جمهوری آن وقت و اکنون هستند و خانوادههای جان فشانان چشمان شان فقط به ما، ما کارگران و زحمتکشان دوخته شده است. هر سال که می گذرد، درد و رنج آنها افزایش پیدا می کند، زیرا که فقر آنها را بیشتر تحت فشار قرار داده و مخصوصا می بینند که قاتلان پدران، برادران، همسران و نامزدانشان راست راست می گردند و فخر می فروشند و این فقط وظبفه و مسئولیت و در توان ماست که آنرا به سرانجام واقعی و حقیقی اش یعنی گرفتن انتقام خون همه رفقایمان را با اوج دادن مبارزه طبقاتی مان و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی سرمایه داری بگیریم. آخ که کینه، کینه طبقاتی توهم، همواره تا بر افتادن نظم ظالمانه موجود، مانند محبت همیشگی طبقاتی با ما کارگران باش!
آزادی همه کارگران و فعالان کارگری و دیگر زندانیان سیاسی در مسئولیتمان است و آنرا باید به رژیم و دستگاه قضائیه اش تحمیل کنیم.
پیروز باد انقلاب – زنده باد کمونیسم!
لینک زیر، محکومیت وفا قادری کارگر آگاه و فعال به ۶ ماه زندان و دیگر کارگران را بیان می کند
http://www.komitteyehamahangi.com/index.php?option=com_content&view=article&id=1556:1392-08-03-21-15-35&catid=14:1389-12-23-23-57-18&Itemid=27
یکم نوامبر ۲۰۱۳