“انحلال ارتش”؟ یا توجیه برای سازماندهی ارتشی دیگر؟! بخش ۱٧ از نقد برنامه دنیای بهتر

مقدمه:

در بخش چهارم نقد برنامه دنیای بهتر(۱) توضیح دادم که یکی از معضلات برنامه دنیای بهتر اینست که کارشناسی نشده و لذا بسیاری از بحثهایش ناپخته و ایدئولوژیک است. مبنای منطقی و علمی رو به روز شده ندارد. در بخش پنجم(۲) معضل دیگری را ذکر کردم که عبارتست از مغشوش بودن موضوع زمانی و تاریخی برنامه دنیای بهتر است.معلوم نیست این برنامه بالاخره دارد چه الگوی تغییری را دنبال می کند. اول مدعی کمونیزم می شود و سرانچام اعلام می کند که هدفش “اصلاحاتی در نظام سرمایه داریست”! چرا؟ چون می خواهد از بحث مهم دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیزم فرار کند!

در این بخش، من سعی می کنم یک معضل این برنامه را که تحت تیتیر “انحلال ارتش” در برنامه دنیای بهتر ارائه شده(۳) بررسی کنم و نشان دهم که نویسنده این برنامه دچار یک سرگیجه تمام عیار در بحث ارتش است:

(۱)”انحلال ارتش”؟ تیتری قلابی و کلیشه ای

چپ کمونیستی سنتا این کلمه “انحلال ارتش” را همیشه بعنوان شعار مطرح کرده. اما بمجردی که کمونیستها فرصت یافتند حکومت تشکیل دهند بزرگترین ارتشهای دنیا را در دوران معاصر در رویه و چین و ..ساختند! نابودی جوامعی که بنام کمونیزم شکل گرفت بخش بزرگیش بخاطر میلیتاریزه کردن کل جامعه بود در حالیکه شعار “انحلال ارتش” در آغاز دوران این حکومتها مرتب داده می شد!

منصور حکمت هم همین شعار توخالی و فاقد اعتبار را مثل عادتی در برنامه اش تکرار می کند و ازش تیتیر هم می سازد! اما ببینیم زیر این تیتیر چه می گوید؟

” حزب کمونیست کارگری مدافع برچیدن ارتش و نیروهای مسلح حرفه ای است.”…” نیروی میلیس شوراهای مردم، مبتنی بر آموزش نظامی عمومی و شرکت همگانی در وظایف انتظامی و دفاعی، جایگزین ارتش حرفه ای و مافوق مردم میشود.”

دو جمله بالا را خوب مقایسه کنیم می بینیم که منظور منصور حکمت ، “انحلال ارتش” نیست بلکه صادقانه باید می گفت “ارتش حرفه ای را می خواهد منحل کند”! حداقل باید اینرا می گفت کاری نداریم که اون “میلیشیا” که قرار است “غیر حرفه ای باشد” در عمل چیست؟! مشکل مخالفت با “ارتش حرفه ای” و ارائه “الترناتیو میلیشیا” مدت طولانیست که طراحان کمونیست را بخود مشغول کرده و میوه هائی مثل “ارتش سرخ” و “ارتش خلق چین” و سایر “میلیشیای ” بعدا حرفه ای شده نتیجه عملیش بود!

(۲) انحلال ارتش و کوچک کردن آن ، خصوصا بخش حرفه ای ،پروژه بورژوازی در کشورهای غربی است!

مثل لغو مجازات اعدام و گسترش آزادیها، پروژه انحلال، کوچک کردن و غیر اجباری کردن و کوچک کردن بخش “حرفه ای ارتشها” را حکومتهای بورژوائی غرب در طی چند دهه اخیر عملا دارند پیش می برند.کمونیستها در این عرصه ها متاسفانه عقب افتاده اند! آنچه عمل کرده اند برعکسش بوده.اول “میلیشای خلقی” ساختند و بعد ارتشهای ملیونی که ربطی به شعار “انحلال ارتش” نداشت!بورژوازی با گسترش تکنولوژی نظامی داشتن ارتشهای بزرگ را دیگر اقتصادی نمی بیند. لذا در بسیاری کشورهای غربی خودش داوطلب کوچک کردن بیسابقه ارتش، لغو خدمت وظیفه اجباری می شود:

خدمات اجباری ارتش در حال لغو شدن در کشورهای پیشرفته:

خدمات اجباری در ارتش در دوران متاخر از انقلاب ۱۷۹۰ فرانسه شروع می شود که برای اولین بار همه شهروندان را مجبور کرد بین ۱ تا ۳ سال در سنین معین ابتدا خدمت فعال و بعد خدمت رزرو انجام دهند.

. اجبار در خدمت وظیفه در مقابل مفهوم سرکشی در خدمت وظیفه بخاطر مخالفت اعتقادی ، مذهبی و فلسفی یا سیاسی یا حتی مخالفت با دولت معین توسط شهروندان قرار می گیرد.

گاها مخالفین خدمت اجباری مجبور می شوند کشورشانرا ترک کنند. در برخی کشورها در چنین شرایطی برای فرد راه حلی دارند و آن خدمت در موضوعات غیر نظامی در دوران اجباریست مثل استرالیا یا سوئیس

در اکثر کشورهائی که خدمات اجباری لغو شده هم ، حکومتها حق احضار اجباری در شرایط جنگ را محفوظ نگه داشته اند

کشورهائی مثل بلژیک(از سال ۱۹۹۴)، کانادا، فرانسه(از سال ۲۰۰۱)، آلمان(از سال ۲۰۱۱)، ژاپن، انگلستان (از سال ۱۹۶۰) استرالیا (از سال ۱۹۷۲)، پرتغال (از سال ۲۰۰۴)، هلند (از سال ۱۹۹۴) فاقد خدمات اجباری نظام وظیفه هستند. در حالیکه نروژ و سوئیس هنوز خدمات اجباری دارند. در امریکا از سال ۱۹۷۵ خدمات اجباری برداشته شد .

روسیه ، چین (هر چند عملی نمس شود)، کوبا همچنان خدمات نظامی اجباریست.”(۴)

لذا شعار “انحلال ارتش حرفه ای” هنوز بحشی در حل مسئله ارتش بطور کلی نیست. اما آیا پاسخ این مسئله، “کیلیشائی کردن” ارتش است؟ وقتی ارتش میلیشیائی شد” دیگر تکنولوژی تخصصی لازم نیست؟ آدمها همینجوری دو روزه متخصص ارتش می شوند آنهم با تکنولوژی قرن ۲۱؟ یا اینکه میلیشیای منصور حکمت قرار است در حد تیر کمان و اسلحه سبک بماند ؟

حکومتهای کنونی دنیا، ترکیبی از بخش تخصصی ارتش (حرفه ای ) مثلا در نمونه سوئیس (۵ در صد) و بخش به خدمت احضار شده می سازند که هم هزینه را پائین بیاورد و هم توان تخصصی نظامی را حفظ کند(۵). مادامی که داریم از گذار سوسیالیستی آنهم در یک کشور صحبت می کنیم نمی توانیم از “انحلال ارتش بطور کلی” حرف بزنیم باید ببینیم دنیای متمدن دارد چه می کند و ما بهترش را بکنیم و گرنه دارین خودمان و بقیه را گول می زنیم!

ارتش در سوئیس:

خدمت نظامی در ارتش در سوئیس اجباریست. ارتش سوئیس از ۵ در صد سرباز حرفه ای و ۹۵ در صدر سرباز وظیفه(میلیشیا) شامل می شود. میلیشیاها محق هستند مالک اسلحه خود باشند و آنرا در خانه نگه دارند.

در سوئیس نظام وظیفه اجباریست. تمام مردها در سن ۱۸ سالگی برای اسکرین فراخوانده می شوند.حدودا دو سوم آنها مشمول خدمت تشخیص داده می شوند و برای آنها که شرایط خدمت ندارند ، “الترناتیو” خدمت قرار داده می شود.زنها می توانند بطور اختیاری به ارتش ملحق شوند.

سالانه ۲۰ هزار نفر در پایگاههای ارتش سوئیس دوره می بینند که دوره آن ۱۸ تا ۲۱ هفته است.

از سال ۱۹۸۹ تلاش برای انحلال ارتش در سوئیس انجام شده. در رفراندوم نوامبر سال ۱۹۸۹ در سوئیس انجام شد، تمایل به انحلال ارتش بیشتر بود اما وقایع سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا دوباره باعث شد که ۷۷ در صد رای دهندگان به حفظ ارتش سوئیس رای دهند.

در سال ۲۰۰۳، رفراندوم معروفی سر موضوع ارتش انجام شد و تعداد کل سربازان سوئیس را از ۴۰۰ هزار نفر به ۲۰۰هزار نفر تفلیل دادند که ۱۲۰ هزار نفر آنها بطور دوره ای باید دوره ببینند و ۸۰ هزار نفر آنها بصورت رزرو می مانند.

سیاست عمومی ارتش سوئیس عدم دخالت مثبت در جنگها و تنها حضور در صحنه ها برای تامین صلح اعلام شده است.

(۳) معضل میلیشیا و خدمات داوطلبانه با نیاز به داشتن نیروی نظامی آماده:

منصور حکمت آلترناتیو ارتش حرفه ای را ، “میلیشیا” ی مردمی می داند.سوال اینست که این مردم قرار است چگونه در شکل یک ارتش عمل کنند وقتی تکلیف زندگیشان معلوم نیست؟ آیا منظور منصور حکمت اینست که زندگی دوگانه “شخصی-نظامی) را به بخش مهمی از جامعه تحمیل کند؟ در کوتاه مدت این شدنیست اما در بلند مدت جائی نبوده که این وضعیت بتواند ادامه یابد.مردم می روند دنیال زندگیشان. می خواهند زندگی کنند و زندگی نظامی انتخاب مردم عادی نیست.

سوال اینست که چگونه این جامعه که عموما تمایل به زندگی غیر نظامی دارد ، منصور حکمت می خواهد “شبه نظامی” نگه دارد؟ هیج حکومت “کمونیستی” تا بحال نتوانسته به این سوال پاسخ بگوید! همه بعد از مدتی مجبور شده اند “میلیشیا” را به بخش نظامی حزبشان تبدیل کنند. ارتش سرخ یک نمونه واضح! این ارتش از دل میلیشیای “مردمی –شورائی-حزبی” بیرون آمد و بسرعت به بزرگترین و بوروکرات ترین ارتش دنیا تبدیل شد که بیش از ۵۰ در صد بودجه جامعه را می خورد و سرکوب حکومتی کارش بود!

فکر نمی کنم کبمه “میلیشیا” اساسا آلترناتیو ارتش حرفه ای باشد.بلکه در بهترین حالت می تواند مکمل آن باشد که در کشورهای غربی به آن “ارتش ذخیره” می گویند! جامعه می تواند آموزش نظامی ببیند و در شرایط لازم بخشیش آماده دفاع شود.اما همین بخش “غیر نظامی و حرفه ای” باید تحت رهبری بخش متخصص باشد. چرا؟ چون ارتش امروزه با ارتش زمان لنین هم فرق دارد چه برسد به دورانهای قبلش! تکنولوژی همه چیز را تخصصی کرده.

(۴)معضل دادن حق “سرپیچی از فرمان” و سازماندهی ارتش!

در بخش چهارم نقد برنامه (۴) به این نکته اشاره کردم که حق سرپیچی از فرمان، در تناقض منطقی با هر نوع سازمان نظامی است.مهم نیست اون سازمان ، ارتش حرفه ای باشد یا “میلیشیا”. در هیچکدام این “حق” کار نمی کند.

در غرب، با پذیرش “داوطلبانه بودن “خدمت نظامی، بحث حق اعتراض به فرمان مطرح شده.راههائی هم ارائه شده مثل دادن آلترناتیوهائی برای بیرون رفتن از خدمت نظامی به خدمات غیر نظامی وابسته به ارتش. این در مورد اون بخش که وارد تعهدهای قانونی خدمت در ارتش شده اند یا داوطلبانه به ارتش پیوسته اند دارد پراتیک می شود اما محدودیتهای قانونی بسیاری دارد. در زمان عملیات نظامی، اگر سربازی نافرمانی کند حتما باید دادگاهی شود.فکر نمی کنم در کومله هم می شد ناگهانی “رفیقی” رفقایش را رها کند وسط جنگ و یادش بیاید که با فرمان “مخالف” است! بالاخره هر سازمان نظامی باید محدودیتهائی داشته باشد!

لذا این بخش از برنامه دنیای بهتر هم حالت شعاری دارد شبیه اصل تیتیر “انحلال ارتش” که دیدیم تکرار یک شعار توی آسمانست و تا زمانی که جوامع طبقاتی هستند غیر قابل اجرا!

خلاصه:

نمونه بحث “انحلال ارتش” در برنامه دنیای بهتر از دید من هم علامت کار غیر تخصصی است و هم علامت مغشوش بودن درک سیاسی در موضوع دوره ای که این برنامه قرار است پیاده شود. تا زمانی که دنیا سرمایه داریست به فرض شروع سوسیالیزم در ایران، نه انحلال ارتش ممکنست و نه حذف بخش حرفه ای ارتش امری منطقی. نه می شود توی رویای “میلیشیا” جامعه را نگه داشت! نه می شود “نافرمانی در ارتش” را تبدیل کرد به قانون ! اینها همه ایرادات جدیست.تناقضاتی است که یک متفکر ایدئولوژی زده می تواند نوشته باشد که در کالیبر واقعی حکومت کردن قرار ندارد. نمونه دیگریست این بخش از برنامه که اثبات می کند برنامه دنیای بهتر نیاز به بازنگری دارد!

منابع دیگر:

(۱) برنامه “دنیای بهتر” از سنجش کارشناسی شده بدور است , بخش چهارم نقد “برنامه دنیای بهتر”(از: سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/در-نقد-برنامه-دنیای-بهتر/۴۴۲-رنامه-“دنیای-بهتر”-از-سنجش-کارشناسی-شده-بدور-است-,-بخش-چهارم-نقد-“برنامه-دنیای-بهتر

(۲)بالاخره کمونیستی است؟ سوسیالیستی است یا “اصلاحات در نظام سرمایه داری”؟! نگاهی به تناقضات برنامه دنیای بهتر در موضوع هدف گیری کلان (بخش پنجم))

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=43285

(۳) برنامه دنیای بهتر

http://www.wpiran.org/asnsad-mosavab-wpi/index-asnad.htm

(۴) کشورهای دنیا بر اساس وجود خدمات اجباری

http://en.wikipedia.org/wiki/Conscription

(۵)ارتش در سوئیس

http://en.wikipedia.org/wiki/Military_of_Switzerland

(۵)آرشیو نقد برنامه دنیای بهتر:

http://monazere-siasi.com/در-نقد-برنامه-دنیای-بهتر