گفتگوى منصور حکمت با رادیو انترناسیونال در مورد ٣٠ خرداد ۶٠

روزى خواهد رسید که مردم ایران و جهان مى نشینند و محاکمه عوامل این جنایات را تماشا میکنند. در آن روز دنیا براى صدها هزار قربانى جنایاتى که در ٣٠ خرداد ۶٠ و بعد بطور مداوم و سیستماتیک در سالهاى بعد و بویژه سال ۶٧ در ایران شده است اشک خواهد ریخت. " منصور حکمت

گفتگو با رادیو انترناسیونال 
٢٣ خرداد ١٣٧٩
 
۳ رادیو انترناسیونال: اجازه بدهید با یک نقل قول از مقاله "تاریخ شکست نخوردگان" که در سال ١٣٧۵ بچاپ رسید، شروع کنیم. شما در پایان این مقاله نوشته اید: ۴

"بالاخره، انقلاب ۵٧ مثل اکثر انقلابات، نهایتا نه با فریب و صحنه سازى، بلکه با سرکوبى خونین به شکست کشیده شد. فاصله ٢٢ بهمن ۵٧ تا ٣٠ خرداد ۶٠ تمام آن فرصتى بود که اسلام و حرکت اسلامى با همه این سرمایه گذارى ها و تلاشها توانست براى موکلین مستاصل رژیم شاه بخرد. و البته از این بیشتر نیاز نداشتند. در تاریخ واقعى ایران، ٣٠ خرداد به ١٧ شهریور میچسبد و حلقه بعدى آن است."

۵ 
این نوشته شما کاملا با تصور عمومى از انقلاب ۵٧ متفاوت است. در تصور عمومى جمهورى اسلامى حاصل انقلاب ۵٧ است. ولى شما جمهورى اسلامى را به رژیم سلطنت و ١٧ شهریور را که سرکوب خونین جنبش انقلابى مردم توسط رژیم شاه بود را به ٣٠ خرداد وصل کرده اید و این دو تاریخ را دو مقطع از سرکوب انقلاب نامیدید. چرا؟ 
۶ 
منصور حکمت: بنظر من هر انسان بیطرفى که به آن تاریخ نگاه کند (و من توصیه میکنم که بخصوص کسانى که خودشان تجربه زنده اى از آن دوران ندارند حتما آن تاریخ را بازبینى کنند) مى بیند که ماجرا چنین بود که مردم علیه استبداد سلطنتى با پلیس مخفى اش، با زندانهایش، با شکنجه هایش بپاخاستند. در آن جامعه آزادى بیان وجود نداشت، آزادى مطبوعات وجود نداشت، آزادى تشکل و فعالیت اتحادیه کارگرى وجود نداشت، آزادى فعالیت هاى سوسیالیستى وجود نداشت، آزادى هیچگونه فعالیت سیاسى وجود نداشت. یک حکومت مستبد، فردى، متکى به ارتش، پلیس و پلیس مخفى بود. جامعه اى بود دستخوش بیشترین نابرابرى اقتصادى، فقر عظیم در کنار ثروت هاى انبوه. مردم علیه اینها بپا خاستند، براى برابرى، براى آزادى از چنگال اختناق سیاسى و استثمار اقتصادى. این به انقلاب ۵٧ معروف شد. 
۷ 
وقتى معلوم شد که رژیم شاه از سرکوب این جنبش ناتوان است، جنبش اسلامى که بعنوان یک جریان مرتجع، علیه مدنیت، علیه مدرنیسم اجتماعى، علیه حقوق زنان، علیه رشد، یک جنبش عقب مانده ارتجاعى، از قدیم در گوشه اى از جامعه ایران بود، پر و بال میگیرد. یکى از شخصیت هاى این جنبش، یعنى خمینى، که در عراق تبعید بود را برمیدارند و به پاریس میبرند و زیر نورافکن میگذارند. از آن وقت رسانه ها و دولتهاى غربى وسیعا جریان اسلامى را بعنوان آلترناتیوى که میتواند و باید جاى حکومت شاه بنشیند تبلیغ میکنند. بالاخره ژنرال هویزر از طرف دولت آمریکا میاید با ارتش صحبت میکند و وفادارى ارتش را به خمینى میگیرد. بخش بزرگى از اپوزیسیون ملى و سنتى آن موقع، جبهه ملى و حزب توده و غیره به جریان اسلامى اعلام وفادارى میکنند و جریان اسلامى به این ترتیب به صدر مبارزه علیه سلطنت رانده میشود. مردم بر خلاف میل جریان اسلامى قیام میکنند، قیام ٢٢ بهمن، و بالاخره ارتش شاه را در یک رو در رویى نظامى شکست میدهند. اما ماحصل این روند پیدایش یک حکومتى است تحت رهبرى و کنترل جریان اسلامى. 
۸ 
منتهى آن دو سال و نیمى که از ٢٢ بهمن ۵٧ تا ٣٠ خوداد ۶٠ میگذرد، به معنى اخص کلمه هنوز دوره حکومت جمهورى اسلامى نیست.. یک دوره نسبتا باز فعالیت سیاسى است که دولت زورش نمیرسد وسیعا سرکوب کند، هر چند چماق دارى هست، چاقو کشى هست، اسلامیگرى هست. خلخالى همان موقع براى رژیم جلادى میکند، با این وجود رژیم این قدرت را ندارد که جنبش همچنان رو به اعتلاء مردم را به آن شدت سرکوب و خنثى کند. احزاب سیاسى از همه جا سردر میاورند، کتابهاى مارکس و لنین همه جا بفروش میرسد، سازمانهاى کمونیستى روزنامه منتشر میکنند، شوراهاى کارگرى بوجود میایند، سازمانهاى مختلف زنان بوجود میایند، موج اعتراضى بالا میگیرد. تا اینکه در ٣٠ خرداد ۶٠ که یک کودتاى خونین ضد انقلابى – اسلامى صورت میگیرد. هجوم میاورند و روزى ٣٠٠، ۵٠٠ نفر را در اوین و سراسر کشور اعدام میکنند، روزنامه ها را مى بندند و مخالفینشان را تارومار میکنند. این آن پدیده اى است که باعث شد جمهورى اسلامى امروز وجود داشته باشد. مقطع پیدایش و تثبیت جمهورى اسلامى، ٣٠ خرداد ۶٠ است، نه ٢٢ بهمن. ٢٢ بهمن انقلاب مردم است ولى از ١٧ شهریور ۵٧ (که روز تیراندازى ارتش شاه به مردم و کشتار در میدان ژاله بود) تا ٣٠ خرداد ۶٠ فاصله اى است که در آن نیروها و دولت هاى دست راستى سعى کردند جلوى انقلاب مردم را بگیرند. و بالاخره ٣٠ خرداد مقطعى است که این سرکوب صورت میگیرد. 
۹ 
خوب است یادآورى کنم که اعدامهاى حکومت اسلامى اساسا از روى لیست کسانى بود که که در رژیم شاه به زندان افتاده بودند، کسى که در رژیم شاه دو ماه حبس گرفته بوبود در حکومت اسلامى اعدام شد. همان کسانى را زدند و کشتند که رژیم شاه میخواست بزند و بکشد و نمیتوانست. 
۱۰ 
رادیو انترناسیونال: یعنى جمهورى اسلامى کار سرکوب انقلاب را که شاه از پس آن برنیامد، تمام کرد و در واقع از مردمى که علیه رژیم شاه انقلاب کرده بودند انتقام گرفت. ولى چطور توانست اینکار را انجام دهد؟ چون تا همان دیروز ٣٠ خرداد روزنامه هاى چپى بودند، تظاهرات انجام میشد، و علیرغم دستگیرى ها و جنگ و جدال با چماقدارها، آزادى وجود داشت. ٣٠ خرداد چه ویژگى داشت که حکومت اسلامى توانست خود را تحکیم کند و جنبش انقلابى دیگر نتوانست سر بلند کند؟ 
۱۱ 
منصور حکمت: این یک کودتاى خشن بود و بر مبناى اعدام
و کشتار وسیع پیروز شد. مثل امروز نبود که ١۶ تا روزنامه دوستان خودشان را ببندند و طرف برود خود را به دادگاه معرفى کند و هنوز آقاى فلانى خطابش کنند. ریختند در خیابان و هرکسى که بنظرشان قیافه اش مثل مسلمین نبود را گرفتند، گفتند این یکى در جیبش فلفل و نمک داشته میخواسته بریزد به چشم سپاه و کمیته چى ها. کسى شعرى گفته بود، کسى که معلوم بود سوسیالیست است، کسى که معلوم بود مدافع حقوق زن است، کسى که بى حجاب راه میرفت، کسى که از ظاهرش فکر میکردند چپى است، میگرفتند میبردند همان شب میکشتند. آمار و ارقام و مدارک و شهود این جنایات به وفور وجود دارند. روزى خواهد رسید که مردم ایران و جهان مى نشینند و محاکمه عوامل این جنایات را تماشا میکنند. در آن روز دنیا براى صدها هزار قربانى جنایاتى که در ٣٠ خرداد ۶٠ و بعد بطور مداوم و سیستماتیک در سالهاى بعد و بویژه سال ۶٧ در ایران شده است اشک خواهد ریخت. 
۱۲ 
این از جنایات هاى عظیم قرن بیستم بود. قابل مقایسه است با آلمان نازى، قابل مقایسه است با کشت و کشتار در اندونزى، قابل مقایسه است با نسل کشى در رواندا، به مراتب وحشتناک تر از وقایعى است که در شیلى اتفاق افتاد. یکى از فجایع مهم و تراژدى هاى مهم انسانى قرن بیست است. زدند، سرکوب کردند، کشتند، در گورهاى بدون نام و نشان دفن کردند، آدمهاى بسیار بسیار زیادى را، نازنین ترین و پرشورترین و آزادیخواه ترین انسانها را، بقتل رساندند تا سرکار بمانند. 
۱۳ 
رادیو انترناسیونال: رهبران جمهورى اسلامى که الان به جان هم افتاده اند، در آن موقع همه با هم در این سرکوب شریک بودند، منظورم جناح راست و دوم خرداد است که چند تا از دو خردادى ها را اسم ببرم، بهزاد نبوى آن موقع سخنگوى دولت بود و الان از رهبران جبهه دو خرداد است، حجاریان از سازمان دهندگان سازمان مخوف اطلاعات بود و خود خاتمى در دولت بود. چطور شد که اینها یکپارچه از سرکوب ٣٠ خرداد بیرون آمدند و الان به جان هم افتاده اند؟ 
۱۴ 
منصور حکمت: جناح بندى همانموقع در جمهورى اسلامى وجود داشت ولى همین جناح بندى که الان مى بینیم نبود. بطور مثال مجاهدین انقلاب اسلامى و حزب جمهورى اسلامى و خط امامى ها در صد مقدم حکومت بودند. صف بندى ها طور دیگرى بود. نهضت آزادى که الان بخشى از جبهه دو خرداد است خود اولین قربانى خط امامى هایى بود که خود آنها هم الان بخشى از جنبش دو خرداد هستند. دولت آنموقع دست این خط امامى ها بود. منظورم کابینه است. همانطور که گفتید، بهزاد نبوى سخنگوى دولت رجایى بود. این پدیده دو خرداد که بعدا بوجود آمده دربرگیرنده بسیارى از عناصر و محافلى است که در آن موقع سردمدار سرکوب یودند. خیلى از اینها که الان شاگرد ولتر شده اند و دموکرات شده اند و بخودشان میگویند روزنامه نگار، پاسدار و بازجو و شکنجه گر و مسئول اعدام مردم بودند. در نتیجه این تحربه مشترک هر دو جناح است. دوم خرداد همانقدر در سرکوب ٣٠ خرداد سهیم است و همانقدر اصل و نصبش به ٣٠ خرداد میرسد که امثال لاجوردى و گیلانى و خمینى و خامنه اى. این دولت اینها بود. خمینى، که اسمش باید بعنوان یک مرتجع جلاد و جنایتکار علیه بشریت در سینه تاریخ ثبت بشود در راس این حرکت بود و کل این جماعت دنبالش سینه میزدند. 
۱۵ 
فکر میکنم که خیلى مهم است مردم ایران آن تاریخ را ورق بزنند، این آدمها را در این بیست سال مرور کنند، و بخصوص ماهیت اختلافات امروز اینها را بشناسند. 
۱۶ 
در مقطع ٣٠ خرداد اینها با هم اختلافى بر سر این نداشتند که حکومت اسلام را با کشت و کشتار علیه آزادیخواهى مردم سر پا نگه دارند. اینکار را کردند. الان هم، تحت شرایط متفاوتى تلاش شان همین است. میخواهند حکومت اسلام را در مقابل آزادیخواهى مردم سرپا نگاه دارند. 
۱۷ 
رادیو انترناسیونال: آیا میشود گفت که باین ترتیب دوم خردادى ها از سیاست خودشان در ٣٠ خرداد پشیمان هستند و فکر میکنند باید طور دیگرى عمل میکردند؟ 
۱۸ 
منصور حکمت: ابدا. دوم خردادى ها الان خودشان با افتخار به شما خواهند گفت که همان ٣٠ خردادى ها هستند. از ٣٠ خرداد ابراز پشیمانى نمیکنند، البته بعدها در دادگاه هایشان خواهند کرد، ولى الان نمیکنند. الان کارى نمیکنند که از "خودیت" خودشان کم کنند. ٣٠ خرداد نهایتا همان شاخصى است که خودى و غیر خودى را تعریف میکند. تعریف خودى کسى است که از "نظام" در مقابل مخالف دفاع کرده است و ٣٠ خرداد مهمترین مقطع این پدیده است. ٣٠ خرداد مقطع تولد جمهورى اسلامى است. اگر کسى از این جماعت علیه ٣٠ خرداد بایستد دارد از جرگه خودى ها پا بیرون میگذارد. 
۱۹ 
بنظر من دیر یا زود، و خیلى زودتر از زمانى که سران حکومت فکر میکنند، محاکمات آزاد مردم براى رسیدگى به جرائم ضد بشرى اینها شروع خواهد شد. اینها کسانى نیستند که بتوانند پول هایشان را بردارند و بروند لس آنجلس. سر و کارشان بسیارى از اینها دیر یا زود به محکمه هاى مردم میافتد. یکى از قلمروهایى که باید در این دادگاهها به آن پرداخته شود، ماجراى ٣٠ خرداد است و اینکه هر کدام از این افراد در مورد آن تاریخ چه میداند، در آن تاریخ چه نقشى داشته، و چه چیزى را میتواند علنى و افشا کند و از درد آن فاجعه تاریخى براى جامعه کم کند. 
۲۰ 
رادیو انترناسیونال: حزب کمونیست کارگرى یک کمپین افشاى واقعه ٣٠ خرداد و گرامیداشت جان باختگان ٣٠ خرداد سازمان داده است. هدف از این کمپین چیست؟ 
۲۱ 
منصور حکمت: فکر میکنم ۶٠-٧٠ درصد مردم کسانى هستند که ٣
٠ خرداد را یادشان نیست. ولى این مقطع مهمى در پیدایش جمهورى اسلامى است. ما میخواهیم این را به نسل امروز در ایران و جهان یادآورى کنیم که جمهورى اسلامى که امروز سر کار است محصول یک جنایت بزرگ ضد بشرى است. این اولا باید بخاطر بیاید، ثبت باشد، گفته شده باشد، و افشا بشود و فراموش نشود. 
۲۲ 
ثانیا این آدمها هنوز در صحنه هستند. همان آدمهایى که ٣٠ خرداد ۶٠ به بعد آن قتل و جنایت را سازمان دادند هنوز سیاستمداران آن کشورند. وکیل مجلس اند، در کابینه اند، رئیس قوه قضائیه اند، رهبرند، رئیس ارتش اند، سران سپاه پاسداران اند. نبرد با اینها ادامه دارد. پرونده اینها نزد مردم مفتوح است، پرونده عاملین جنایت ٣٠ خرداد. اینهم یکى از عرصه هاى مبارزه علیه حکومت اسلامى، علیه بنیادهایش، علیه شخصیت هایش از خمینى و بهشتى تا خاتمى و خامنه اى و رفسنجانى و گیلانى و همه کسانى است که در این روند نقش داشته اند و این بخشى از جدال ما با جمهورى اسلامى است.

۲۳ 
به نقل از انترناسیونال هفتگى شماره ٨ 
٣ تیر ١٣٧٩ – ٢٣ ژوئن ٢٠٠٠