ماه، یک دعوت – دو شعر از یانیس ریتسوس

“ماه، یک دعوت – دو شعر از یانیس ریتسوس”

ترجمه از: زهره مهرجو

۳۱ اکتبر ۲۰۱۳

(۱)

“ماه”

“ماه، ماه، ماه..!

زرد، گِرد، شیشه ای

در نیمه شب بهاری.

پشت سرش

چهره های شب،

سایه ها

به دور هم جمع می شوند..

و نگاهت می کنند –

تو نمی ببینی شان؛

آنها تو را

تصاحب می کنند.

تمام ناشناخته ها در اینجایند:

آنها در سکوتِ اعتراف

به مجهول ماندنشان –

آرام یافته اند.

سکوتی آرام..

و کمرنگ،

پنداری که –

کشف شده اند

و رها گشته اند!”

(۲)

“یک دعوت”

 

“بیا به سواحل روشن –

او با خودش زمزمه می کرد –

به اینجا که میهمانی رنگهاست؛

نگاه کن!

به اینجا که هرگز

خانواده های ملوکانه

با کالسکه های مسدود..

و مأمورهای رسمی شان،

عبور نکرده اند.

بیا – اگر دیده شوی خوب نیست –

او چنین می گفت –

من فراری شبم،

من سارق تاریکی ام،

من پیراهن و جیبهایم را –

از خورشید پُر کرده ام..!”

منابع:

 

لینک کتاب “اشعار یانیس ریتسوس” – ترجمه شده بوسیله “مانولیس” به زبان انگلیسی:

“افسانه، زمستان از راه می رسد – دو شعر از یانیس ریتسوس” ترجمه از زهره مهرجو:

http://www.azadi-b.com/J/2013/10/post_38.html