بهبود احتمالی رابطه ایران و امریکا، صف بندی جدید و پیامد های آن

تجدید نظر جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و نرمش و انعطاف در بر قراری رابطه با امریکا چند هفته است که سر تیتر روزنامه ها، سایت ها و سایر رسانه های داخل و خارج از بی بی سی تا سی ان ان و… میباشد و این نشان از اهمیت گفتمان متفاوت ایران با غرب و بویژه امریکا در این دوره است. شرایط کنونی، دوره سخت، حساس و تعیین کننده ای برای جمهوری اسلامی است. هم اوضاع داخلی و تحریم های اقتصادی، هم شرایط منطقه و موقعیت ضعیف شده جمهوری اسلامی در جنبش اسلام سیاسی و هم شرایط بین المللی همه در جهت تضعیف دولت اسلامی ایران عمل نموده است. از صندوق بیرون آمدن روحانی و متعاقبا نرمشی که در مقابل امریکا و غرب از خود نشان دادند، نتیجه و حاصل این شرایط و اجباری بود که به جمهوری اسلامی تحمیل شد. این سیاست بعد از جنگ ایران و عراق توسط رفسنجانی دنبال شد، که در آن زمان به یکی از محور های اصلی اختلافات حکومت اسلامی تبدیل شد به این معنی سیاست جدیدی نیست، چیزی که جدید است شرایط متفاوتی است که خامنه ای را وادار نموده، که به سمت این سیاست و خط اعتدال چرخش نماید. عواقب خطیر روندی که شروع شده برای خامنه ای و سایر مسئولان حکومت معلوم است، به همین خاطر تلاش میکنند این پروسه با تنش درونی روبرو نشود. جمهور اسلامی مجبور شده در جهت انطباق خود با دنیای مدرن امروز و بهبود رابطه با جهان غرب گام بر دارد، اما برای جمهوری اسلامی این کار ساده ای نیست برای این کار قبل از هر چیز به درجه ای زیادی عقب نشینی و تخفیف در فشار فرهنگی و تعدیل در ایدئولوژی و اخلاق اسلامی نیاز دارد و همچنین باید شعارهای ضد امریکائی را کنار بگذارد و غرب ستیزی را از دستور خارج نماید، گذشته از این خروج جمهوری اسلامی ایران از بن بست اقتصادی منوط به تغییر ریل سیاسی و دست کشیدن از دخالت های منطقه ای است. جمهوری اسلامی حکومت سرمایه داری است، اما پدیده پیچیده تر از رژیم های نرمال سرمایداری است، بخش های از آن در داخل و در منطقه از این سیاست خشنود نیستند، این احتمال که سازش با امریکا، جمهوری اسلامی را با تکان های داخلی و منطقه ای روبرو کند، کم نیست. واقعیت این است تغییر ریل سیاسی از حیطه قدرت خامنه ای خارج است و مشکلاتی در پی دارد، که جمهوری اسلامی قادر به حل آن نخواهد بود. مردم متنفر ازحکومت نیز در کمین حادثه ای نشسته اند تا به عمر ننگینش خاتمه دهند. همچنین جدایی های تاریخی و استراتژیک عمیقی بین امریکا و جمهوری اسلامی وجود دارد که مانع از نزدیکی و بهبود رابطه پایدار آنها است. با وجود این نشانه های از یک سازش تاکتیکی به چشم میخورد که هم جمهوری اسلامی و هم امریکا در شرایط امروز به آن نیاز دارند. کوتاه آمدن جمهوری اسلامی و بهبود رابطه با غرب، بر متن توافقات امریکا و روسیه بر سر مسئله سوریه انجام میگیرد.
این دوره، دوره تعامل و هم سوی خامنه ای با خط اعتدال رفسنجانی و روحانی و حمایت اصلاح طلبان حکومتی از بهبود روابط با امریکا است، این پروسه از همان ابتدا با مزاحمت تندروهای درون و بیرون حکومت و سپاه پاسداران روبرو شد، ولی بدلیل عدم همراهی خامنه ای و پراکندگی صفوفشان نمیتوانند مانع پیشروی این روند شوند. خامنه ای و دولت و جریانات هم سو با آنها تلاش میکنند در نهایت احتیاط عمـل نمایند، تا در شرایط فعلی اصطکاک چندانی با هم نداشته باشند و موجبات بروز شکاف در پروسه مذاکرات را، فراهم ننماید. نرمش جمهوری اسلامی به سوی مذاکره با غرب، احتمال صف بندی جدیدی در پروسه مذاکرات در درون جمهوری اسلامی بوجود آورده است. مشاهدات تا کنونی این را نشان میدهد که نطفه های این صف بندی در درون سپاه پاسدارن و بخشی های از دولت و مجلس در حال شکل گیری است. اینها تلاش میکنند در پروسه گفتگو و توافق احتمالی ایران و امریکا با مقاومت و سنگ اندازی و با سر دادن شعار مرگ بر امریکا و همچنین با ایجاد شکاف در حکومت مانع پیشروی این پروسه شوند و از این طریق به خود به بعنوان یک جناح انسجام بخشند. خامنه ای در این دوره تلاش میکند با حمایت از روحانی نگذارد این پروسه با مانع روبرو شود. تلاش میکند عکس العمل بخش های تندرو درون و بیرون حکومت را که با این روند مخالف هستند، خنثی نماید و جلو تقابل و کشمکش زودرس را بگیرد، با وجود این نهایتا خطوط مختلف بنا به منفعت سیاسی و اقتصادی که دارند در پروسه کوتاه آمدن و نرمش نشان دادن دولت در مقابل غرب، رو در روی هم قرار خواهند گرفت و شکاف درون حکومت بار دیگر سر باز میکند.
عقب نشینی جمهوری اسلامی از شعارهای ضد امریکای و انطباق خود با غرب و پذیرش خواست های امریکا، جهت دست یافتن به یک سازش تاکتیکی برای لغو تحریم اقتصادی و بیرون آمدن از انزوای بین المللی، پیامد های زیادی را برای جمهوری اسلامی در داخل و اسلام سیاسی در منطقه به همراه خواهد آورد، رژیم جمهوری اسلامی به هر نوع سازشی با امریکا و غرب برسد، نمیتواند نقطه تعادلی جدیدی که در آن جامعه به حکومت اسلامی تمکین نماید و نوعی ثبات و روال متعارف به خود بگیرد، دست یابد. هر نوع سازش رژیم، به ناسازگاری بیشتر مردم و گسترش مبارزه برای آزادی، رفاه و کوتاه کردن دست قوانین متحجر اسلامی بر زندگی کارگران، جوانان و زنان منجر میشود. در داخل انتظار و توقع کارگران، زنان و جوانان بالا میرود. بهبود اقتصادی و گشایش فرهنگی به کمترین توقع مردم تبدیل میشود. زمینه بسیار مناسبی برای اعتراض زنان به موقعیت فرودست خود در جامعه، به قوانین ضد زن جمهوری اسلامی و رهائی از فرهنگ و اخلاقیات متحجر اسلامی فراهم میشود. رژیم جمهوری اسلامی با جامعه مدرن ایران و مشخصات فرهنگی آن در تناقص است و سه دهه مبارزه مردم در راستای از سر راه بر داشتن این تناقض واین بختک اسلامی است. در صورت رابطه ایران با امریکا و غرب دیگر جمهوری اسلامی نمیتواند به شیوه اسلامی بر مردم ایران حکومت کند، دیگر جامعه زیر بار شیوه زندگی تحمیلی جمهوری اسلامی نخواهد رفت. یا جمهوری اسلامی باید در هویت اسلامی خود تجدید نظر کند، که چنین تغییری بعید بنظر میرسد و یا باید در متن انزجار وسیع مردم از اسلام و حکومت اسلامی این رژیم ساقط شود.
دو راهی که رژیم بر سر آن قرار دارد، هر کدام را انتخاب کند به بن بست منتهی میشود. ایران ناگزیر است یا خود را در سطح داخلی و بین المللی باز تعریف کند، کاری که مشکلات بسیار زیادی بدنبال میآورد و بخش مهمی از هویت تا کنونی اش را زیر سوال میبرد و سلب اعتماد در میان جریانات منطقه ای و مرتبط با خود را نظیر حزب الله لبنان، حامیان اسلامیش در عراق، بخش های که هنوز به رژیم وفادار مانده است و… بوجود می آورد و همچنین کوتاه آمدن از بلند پروازی هایش در منطقه خاورمیانه نیز جزو پیآمدهای منطقه ای آن است و جمهوری اسلامی باید پی آن را به تنش بمالد. اختلافات درونی جمهوری اسلامی بالا میگیرد و جانیان اسلامی را به جان هم میاندازد. قدوسیت ولایت برای باورمندان به آن زیر سوال میرود و مردم ظاهرا ساکت بعد از سرکوب جنبش سبز این بار مستقل از جناح بندی سابق کل رژیم را نشانه میکیرند و کل رژیم نیز در مقابل مردم از بقای نظامشان دفاع خوهند کرد.
اگر تا دیروز تحریمهای اقتصادی امریکا عامل فلاکت اقتصادی، گرانی سرسام آور و بحران اجتماعی معرفی میشد و حکومت اسلامی از بعهده گرفتن مسئولیت آن شانه خالی میکرد. بهبود رابطه با امریکا این بهانه را از رژیم میگیرد. فلاکت اقتصادی و بحران اجتماعی بیسابقه ای که مردم ایران با آن دست و پنجه نرم میکنند، چند میلیون گرسنه، چند میلیون بیکار، چند میلیون معتاد، صدها هزار کودک خیابانی، فرهنگ قرون وسطایی، بیحقوقی مطلق زن، کنترول زندگی شخصی مردم، اختناق، سرکوب و اعدام و… قابل تحمل نیست و نمیتواند ادامه داشته باشد، و مردم متنفر از جمهوری اسلامی باید اعتراض و مبارزه گسترده ای را برای یک زندگی بهتر شروع کنند. کارگران، جوانان و زنان باید از این فرصت برای گرفتن نفس رژیم استفاده نمایند، و کل مطالبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود در مقابل رژیم اسلامی ایران قرار دهند و شرایط سیاسی را ایجاد نمایند که سرنگونی جمهوری اسلامی را تسریع نماید.
۲۰۱۳/ ۱۰/ ۱۷