نمایشگاه بین المللی فرانکفورت سکوت کتابها را شکست!

نمایشگاه بین المللی فرانکفورت سکوت کتابها را شکست!

این نمایشگاه برای زیستن در دنیای بهتر تصویری ازتصورات جامعه را به نمایش گذاشت. انسانیت در این چند روز به صورت همه جانبه علیه عقب گرایی جان گرفت و از مدنیت وآزادی و آزاد اندیشی در اجتماع بشری دفاع کرد. نویسندگانی جسور در کتابها اعلام داشتند که مردم نباید جسارت و امید را فرو گذارند تا خورشید حقیقت به چهره جامعه بتابد. در هاله ها هزاران انسان را می دیدید که دارند کتابها را زیرو رو می کنند قلب کتابها را می پایند و وقعییات را جستجو میکنند تا بدانند نویسندگان، روشنفکران، نظریه پردازان و پیشروان، جامعه را چگونه به جلو هدایت می کنند. از ناشران سوال می کردند سکوت کتابها را می شکستند و در واقع به نوشته ها جان می دادند. در هاله ها هر روزه دهها نفر از پیشروان جامعه را می دیدید پشت میکرفونها و روری سنهای بسیار زیبا نشسته در میان کف زدنهای ممتد و تشویق حضار در حال سخنرانی هستند و تصورات خود از جامعه بشری را برای هزاران نفر تشریح و توضیح می دهند. مردم هم نوبت می گرفتند، سوال می کردند و روند جامعه از دیدگاه خود در این فرصت پیش آمده را توضیح می دادند. جهان نیازمند لبخندهای این کتابها به روی مردم بود که نمودهای از آن در سراسر جهان به اینجا آورده شده بودند تا هر یک به نحوی سهم خود را به پیشروی بشریت ادا کنند. تا به جای دیوارها پلهای در بین انسانها بسازند.

چهار شنبه ۹ اکتبر۲۰۱۳ ساعت ۷ صبح است وارد حیات نمایشگاه شدیم هوا تقریباٌ سرد است تعداد زیادی از آدمها در رفت و آمد هستند بسیاری از این انسانها هیچگاه همدیگر را ندیده اند. صدای چرخِ ساکها و چمدانهای چرخدار در حیاط بزرگ نمایشگاه با حرکت سریع انسانهای که در رفت و آمد هستند توجه کسی را جلب نمی کند. هر کس بدنبال کار خود و مشغول کار خود است. ما هم با دو ماشین پر از وسایل وارد مکان تعیین شده می شویم. تعدادی ازما به هاله سه می روند که غرفه اصلی و بزرگ ما آنجا قرار دارد و روز قبل آماده شده بود. بعد از دو ساعت در آن هیا هوی سردِ سرد کلبه ای قرمز بپا داشتیم که اطراف آن و ستون کنار آن پوشیده از سند جنایات حکومت اسلامی ایران است. این کلبه در دروازه غرفه های حکومت اسلامی ایران موجودیت خود را اعلام کرده است و مسئولین و دست اندر کاران این غرفه ها بر اثر شرایط مکانی هر دو طرف، یعنی هم ما و هم آنها بیشتر از جلوِ این کلبه قرمز ما عبور می کنند.
این کلبه قرمز، سیمای آئینه ایست که اداره کنندگان غرفه های حکومت و وابستگان آنان هم خود را در آن می بینند و هم جنایات حکومتشان را، آنها با سر افکندگی از کنار ما میگذرند تا به مکان خود برسند البته هر بار که می آیند و میروند با واژه های از آنها پذیرایی می شود. مانند قاتل، جنایتکار، دزد، ضد بشر و گاه گاهی هم می گوییم که در ایران در پناه تانک و توپ و اسلحه دارید اعدام می کنید گردن می زنید اینجا جرئت ندارید سر بلند کنید ووووووووو!

ستاد رزمنده ما!
چادر اطلاع رسانی ما، مکان و ستاد رزمنده ای بود که در عرضِ این ۵ روز با غرفه های رژیم اسلامی اعلام جنگ کرد و توانست تا حد امکان بتهای ذهنی ای که روحانی درست کرده است را درهم بشکند و تصویر واقعی ای از جنایات حکومت اسلامی را از کشتارهای که در ایران صورت گرفته و هنوز در جریان است را به جهانیان عرضه دارد وبا نشان دادنِ عکسها و نوشته هایی به زبان انگلیسی و آلمانی در کنار عکسها تصویری روشن و مستدل از بر خورد این حکومت به زندگی کارگران، زنان، دانشجویان، و همچنین از تعرض مردمی که عزم جزم کردند تا در انقلاب ۸۸ این نظام ضد انسانی را سر نگون کنند داد. ما اعلام کردیم که صدای این مردم هستیم، صدای کارگران، صدای زنان، صدای دانشجویان، صدای بر حق زندانیان سیاسی ای که در شکنجه گاههای این رژیم کثیف بی حرمت می شوند.
چادر ما در محلی بود که روزانه هزاران انسان این عکسها را می دیدند و به آنها خیره می شدند. بسیاری از آن عکس و فیلم می گرفتند، در کنار عکسها می ایستادند و از همدیگر عکس می گرفتند.
روزانه مردم صدها نسخه اطلاعیه علیه حکومت اسلامی را می گرفتند می خواندند و بسیاری از آنان سوال می کردند. پایین تر به سوالها اشاره می شود. غرفه ما در هاله ۳ هم گرچه این چنین مثل این چادر رو در روی غرفه های رژیم اسلامی قرار نداشت اما آنجا در سطح وسیع تری علیه اسلام سیاسی و در دفاع از زنانی که در کشورهای اسلام زده فراری، یا کشته، و یا مورد بی حرمتی و تجاوز قرار میگیرند سخن گفته می شد و نمودهای بسیار زیادی از جنایات حکومت اسلامی ایران مهر تأیید این سخنان بود.
با روی کار آمدن حسن روحانی و قول و قرارهایی که قبل از انتخابات داده و سخنرانی های در آمریکا رو به جامعه جهانی اظهار داشت، بیشترین سوالها در رابطه او بود.
قبل هر چیز باید بگویم که هشتاد در صد مراجعه کنندگان به چادر ما، از حضور ما بسیار خوشحال بودند و این را بارها اعلام می کردند که چقدر جالب است شما در مقابل حکومتتان اینجا و جود دارید و علیه اش تبلیغ می کنید.
آیا حسن روحانی می تواند به آنچه که می گوید عمل کند؟ آیا ملاها می توانند دمکراسی را در ایران تحمل کنند؟ آیا دین اسلام با حقوق بشر خوانایی دارد؟ اساسا ملاها اتم را برای چه می خواهند؟ اگر ایران به بمب اتمی دسترسی پیدا کند چه خطری برای جامعه بشری دارد؟ مردم ایران چگونه تحمل می کنند که ملاها در اینجا غرفه داشته باشند در صورتیکه نویسندگان و آزادیخواهان را مثل قدیمیهای اروپا می سوزانند؟ مردم ایران خیلی آگاه، متمدن، بااستعداد، وملت موفقی هستند. حکومت اسلامی سعی کرده که این ملت را به عقب برگرداند و مردم مداوما پیشروی کرده اند. چرا این حکومت سقوط نمی کند؟ در آسیا مردم ایران از هر لحاظ نمونه بوده اند. چگونه این حکومت را تحمل می کنند؟
صدها سوال می شد ولی همه در حول و حوش این چند سوال می باشند.
محمدامین کمانگر. زنده باد انسانیت. سه شنبه ۱۵ اکتبر ۲۰۱۳

اعتراض ما در قلب غرفه های نظام کثیف اسلامی ایران.

http://www.rowzane.com/html/select-editor/3726-frankfort-12.html