جنبش آموزش مختلط در دبیرستان جامع شاهپور شهر سنندج بین سالهای(١٣۵٣تا ١٣۵٧)

جنبش آموزش مختلط در دبیرستان جامع شاهپور شهر سنندج

بین سالهای(١٣۵٣تا ١٣۵٧)

ماهرخ گوهر شناس، در سال ١٣٢٩قمری علی رغم فشارها و مخالفت اطرافیان”مدرسه ترقی بنات”را در تهران واقع در خیابان ظهیرالاسلام را تأسیس نمود. او که می دانست شوهرش تا چه اندازه مخالف فعالیت های اوست به همین دلیل تا دوسال افتتاح مدرسه را از چشم او پنهان نگاه داشت. این اولین مدرسه مختلط در ایران بود که(دختران و پسران)در یک کلاس درس می‌خواندند و برای اولین بار معلمین زن و مرد در این مدرسه تدریس می کردند. خانم گوهر شناس در مدرسه خود دخترانی را که توان پرداخت شهریه نداشتند به رایگان می پذیرفت.

در ادامه به نمونه ای از کارنامه ارتجاعی رژیم اسلامی در رابطه با تفکیک جنسیتی در مراکز آموزشی و محروم کردن دختران به جرم دختر بودن از ادامه تحصیل در یکی از روستاهای پلدختر و سپس به تجارب ارزشمندی از دست آوردهای مدرن و مترقی دبیرستان جامع شاهپور در بطن جنبش آموزش مختلط بین سالهای ۵٣ تا ۵٧ در شهر سنندج اشاره مختصری خواهم کرد.

به گزارش خبرنگار مهر”در جریان بازگشایی مدارس شهرستان پلدختر در سال تحصیلی ٩٢-٩١مدرسه راهنمایی مختلط”شهید عادلی”در روستای”زورانتل”که نزدیک به ۴٠٠خانوارجمعیت دارد، به دلیل مختلط بودن منحل شد.

مردم زحمتکش این روستا که به انحلال مدرسه خود معترض بودند، به خبرنگار اعزامی مهر گفتند”مدرسه ما ٣۵نفر دانش آموز دارد که اکثر این دانش آموزان دختر هستند، حد نصاب برای دایر کردن مدرسه راهنمایی از طرف آموزش و پرورش شهرستان پلدختر۴٠نفر اعلام شده است. قرار است بچه های ما جهت ادامه تحصیل به روستای”آفرینه”بروند که ۶کیلومتر با روستای ما فاصله دارد.”

مدیر آموزش و پرورش معمولان از توابع پلدختربه خبرنگار مهرگفت”سرویس برای رفت و آمد دانش آموزان نیز در نظر گرفته شده که باید۶٠درصد هزینه ایاب و ذهاب را خود دانش آموز پرداخت کند”

مادر یکی از دانش آموزان روستای زورانتل به خبر نگار مهر گفت”زنی بی سرپرست هستم، فرزندم کلاس ششم است و من توان پرداخت کرایه روزانه ١۵٠٠تومان برای رفتن فرزندم به روستای افرینه را ندارم.” اکبر عادلی یکی از اولیای دانش آموزان با اعتراض به تعطیلی این مدرسه به خبر نگار مهرگفت”مدرسه ما را به خاطر مختلط بودن تعطیل کردند.”

این کلاف سر در گم در نظام آموزشی رژیم اسلامی، مابه ازای انحلال مدرسه راهنمایی مختلطی است، که قرار بود تعدادی دانش آموز(دختر و پسر)در روستایی دور افتاده، در یک کلاس و در کنار همدیگر درس بخوانند. مردم این روستا و فرزندان آنها هیچگونه مشکلی با مختلط بودن مدرسه روستای خود ندارند. اعتراض اهالی این روستا به منحل کردن مدرسه مختلط روستای خود در درجه اول نشان از سطح آگاهی آنها در تقابل با نگرش ارتجاعی تفکیک جنسیتی است.

این میزان از آگاهی و مقاومت والدین زحمتکش روستای”زورانتل”به تصمیم ارتجاعی مأمورین رژیم در آموزش و پرورش شهرستان پلدختر در ابعاد وسیعتری در سال١٣۵٣درشهر سنندج، در بطن جنبش آموزش مختلط شکل گرفت، که مختصرآ به آن میپردازم.

در سال تحصیلی۵١ـ١٣۵٠تقسیمات جدیدی در تمامی مدارس ایران به وجود آمد. دوره آمادگی از کودکستان جدا شد و به دبستان پیوست و آخرین سال دبستان با دو سال اول دبیرستان مقطع راهنمایی تحصیلی را تشکیل داد. به این ترتیب طول دوره دبستان پنج سال، دوره راهنمایی تحصیلی سه سال، و دوره دبیرستان با رشته هایی مانند اقتصاد، خدمات، حسابداری و.. چهار سال شد.

در سال تحصیلی ۵۴-١٣۵٣ اولین دور‌ە فارغ التحصیلان دوره راهنمایی تحصیلی در نظام جدید آموزشی به دوره متوسطه راه یافتند. رشته های تحصیلی متوسطه شامل نظری یک(ریاضی فیزیک و تجربی)، نظری دو (شامل رشته های علوم انسانی) و فنی و حرفه ای بود. اما یک رشته خاص هم بوجود آمده بود بنام(رشته جامع)که برای دانش آموزان ممتاز طراحی شده بود و در آن علاوه بر دروس کامل رشته نظری یک، درس رشته فنی هم همزمان تدریس می شد.

وزارت آموزش و پرورش به مدارسی که این رشته تحصیلی خاص را ارائه می نمودند توجه خاص داشت، بطوریکه این مدارس از امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار بودند. تفاوت این مدارس با دیگر مدارس، ترکیب دوجنسیتی دانش آموزان این مدارس بود که بصورت مختلط(دختر و پسر)اداره می شد.

بخشی از اسناد موثقی که بعد از قیام سال ۵٧ از مراکز بایگانی اداره آموزش و پرورش سنندج تحویل تعدادی از معلمین فعال در شهر سنندج داده شده بود، بخشی از آن مربوط به تأسیس دبیرستان جامع شاهپور در شهر سنندج بود که با استناد به این پرونده ها به تأریخچه ای از چگونگی تأسیس این دبیرستان مختلط می پردازم.

“درکردستان اولین دبیرستان جامع(مختلط) در شهر سنندج و در محل دبیرستان شاهپور واقع در میدان اقبال سابق در سال ١٣۵٣با شرکت ٢٣۵ نفر دانش آموز(دختر و پسر)تأسیس شد. این تعداد از دانش آموزان در سال دوم این دبیرستان به رشته های دوم تجربی، دوم ریاضی و دوم نظری تقسیم شدند. سال بعد دوم نظری منحل شد و دانش آموزان این رشته بین دبیرستانهای شهر سنندج تقسیم شدند. رشته های تجربی و ریاضی در سال سوم با ١٨۵ نفر دانش آموز(دختر و پسر)در این دبیرستان به تحصیل اشتغال داشتند. به این ترتیب پایه های اولیه جنبش آموزش مختلط در دبیرستان جامع شاهپور برای اولین بار در شهر سنندج شکل گرفت.

در سال چهارم ١٢٢نفر از این دانش آموزان(دختر و پسر)در کلاس های چهارم تجربی و ۶٣ نفر از آنها در کلاس چهارم ریاضی به تحصیل ادامه دادند. از ١٢٢نفر دانش آموز در رشته تجربی، ١١٩نفر و از ۶٣ نفر دانش آموزان در رشته ریاضی، ۵٣ نفر موفق به اخذ دیپلم شدند.

از جمع قبولی های این دبیرستان(١٧٢نفر دانش آموزدختر و پسر) ٣٨ نفر از آنها در رشته های پزشکی و مهندسی در دانشگاه های ایران قبول شدند.”متأسفانه اطلاع دقیقی از تعداد قبولی بقیه این دانش آموزان در سایر دانشگاه های ایران در دست نیست.”

لازم به یادآوری است که تعدادی از دانش آموزان انقلابی(دختر و پسر)دبیرستان جامع شهر سنندج در جریان قیام و بعد از آن به صفوف احزاب سیاسی بویژه پیشمرگان کومه له پیوستند که متأسفانه چند نفر از آنها در درگیری با نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی و در دفاع از حق آزادی و اندیشه و بیان  جانباختند.

پس از صدور فتوای ارتجاعی خمینی در اول فروردین سال ۵٩ تحت عنوان”فرمان انقلاب فرهنگی”آموزش و پرورش استان تهران در روز پانزدهم تیر ماه سال١٣۵٩، در ارتباط با این فتوای ارتجاعی اطلاعیه ای در١٣ماده صادر کرد. در بند یک این اطلاعیه آمده بود”مدارس مختلط در تمامی سطوح به طور کلی برچیده شود.”به این ترتیب و به دنبال فرمان ارتجاعی خمینی تفکیک بر مبنای جنسیت، در نظام آموزشی رژیم اسلامی اجرا و به قانون تبدیل شد.

در فاصله بین سالهای ۵٣ تا ۵٧ در دبیرستان جامع شاهپور شهر سنندج دبیر ورزش بودم، اغلب دبیران شاغل در این دبیرستان اطلاع دقیقی از جنبه های اصلی و عوامل زمینه ساز این پدیده(آموزش مختلط) نداشتیم. من بحث جدی در رابطه با این تغییر را از هیچ یک از مسئولین دبیرستان جامع شهر سنندج و یا مسئولین آموزش و پرورش نشنیده بودم، هیچکدام از معلمین این مدرسه دوره آموزشی خاصی را برای تدریس دردبیرستان جامع ندیده بودند. اما علی رغم عدم توضیح سیاست غالب بر  پدیده آموزش مختلط، نتیجه عملی آن درست در تقابل با تفکیک جنسیتی بود که نمونه بارز آن از سال ١٣۵٩به بعد در مراکز آموزشی تحت حاکمیت رژیم اسلامی است که تاکنون ادامه دارد.

تأسیس دبیرستان جامع شاهپور شهر سنندج در سال تحصیلی١٣۵٣با کمک تعدادی از معلمان با سواد، دلسوز، فدا کار و با امکاناتی معمولی(زمین ورزشی، آزمایشگاه، تغذیه رایگان، سالن اجتماعات و …..)  همراه با دو معاون)زن و مرد)به سرپرستی آقای چاوشی نژاد رئیس دلسوز دبیرستان های شهر سنندج اداره می شد. شور و شوق وصف ناپذیری را بین جوانان مخصوصآ دختران این دبیرستان ایجاد کرده بود.

علی رغم عدم اطلاع رسانی و آگاهی مردم شهر هایی که مدارس جامع در آنها تأسیس شده بود، اما تحولی این چنین در سیستم آموزشی علل قاعده فکر شده و برنامه ریزی شده بود که به مواردی

از تغییرات کمی و کیفی ناشی از دگرگونی نظام جدید، پیشرفت تحصیلی و دست آورد های عملی این پدیده(آموزش مختلط)که از نزدیک شاهد آن بودم اشاره مختصری خواهم کرد.

تغییرات بوجود آمده در محتوای متون درسی زمینه ای شد برای رشد کیفی آموزش مختلط در این دبیرستان، این تنوع توجه تعداد زیادی از دانش آموزان با استعداد و درس خوان را به خود جلب کرد.

برخلاف نظریه بعضی از تحلیل گران آموزشی، آموزش مختلط در دبیرستان هایی که به سبک قدیم اداره می شدند تأثیر مثبتی داشت، به نحوی که گرایش به تحصیل در دبیرستانهای تک جنسیتی کمتر شده بود. این امر کمک بزرگی به ایجاد پایه های اولیه دمکراسی و برابری طلبی و به رسمیت شناختن تساوی حقوق طبیعی انسان فارغ از جنسیت در مدارس مختلط بود.

یادگیری و انتقال این دمکراسی توسط دانش آموزان این مدرسه تأثیر مستقیمی بر نحوه زندگی خانواده های این دانش آموزان داشت. محصلین این دبیرستان مختلط حداقل در میان خانواده های خود حرف تازه ای برای گفتن داشتند، به نحوی که پایه های مرد سالاری در خانواده های دختران دانش آموز این دبیرستان سست تر شده بود. دانش آموزان دختر در این دوران برابری بین دختر و پسر را در همه زمینه ها در کلاس درس و در کنار دوستان پسر هم کلاسی خود را می آموختند. درک این برابری یکی دیگر از پایه های اصلی جنبش آموزش مختلط در این دبیرستان بود.

پروسه این دمکراسی و درک این برابری در متن جنبش آموزش مختلط در این دبیرستان همزمان بود با اعتراض سازمان عفو بین المللی مستقر در لندن در سال ١٣۵۴، که رژیم پهلوی سابق را یکی از”نقض کنندگان حقوق بشر”در جهان دانست.”همچنین کمیسیون بین المللی قضات در ژنو رژیم شاه را به”شکنجه دادن زندانیان” و “نقض حقوق مدنی شهروندان خود”متهم کرد.

متانت در برخورد به اطرافیان از جانب دانش آموزان این دبیرستان، احترام متقابل بین خود دانش آموزان(دختر و پسر)در کلاس درس و محوطه دبیرستان و رقابت سالم درسی به فرهنگی مترقی ارتقا یافته بود، به گونه ای که از برخورد تند و گاهآ عصبی معلمان در تقابل با دانش آموزان به هر دلیلی در حضور همکلاسی های آنها جلوگیری میکرد. به جرأت میتوان گفت که خشونت در این دبیرستان مختلط به حداقل ممکن رسیده بود. عدم خشونت پشتوانه ای بود برای جنبش آموزش مختلط در این دبیرستان.

این روند امید به پرورش والدین دمکرات و برابری طلب در میان این دانش آموزان را در آینده ای نه چندان دور به آرزویی دست یافتنی و واقعی تبدیل کرده بود. مردم مبارز و انقلانی کردستان سالها بعد این والدین آزادیخواه و برابری طلب را در صفوف تشکیلات و بویژه پیشمرگان کومه له و حزب کمونیست ایران را از نزدیک ملاقات کردند.

اما نکته جالب دیگر این آموزش مختلط در این دبیرستان مربوط به ذهنیت والدین آن دسته از دانش آموزان دختر در این مدرسه بود. من به یاد ندارم که والدین هیچ یک از این دختران طی چهار سالی که در دبیرستان جامع شاهپور مشغول تحصیل بودند فرزندان خود را به دلیل اذیت و آذار از جانب همکلاسی های(پسر یا دختر)خود، مدرسه آن ها را عوض کرده باشند. این اطمینان خاطر والدین نیز در پروسه شکل گیری جنبش آموزش مختلط تأثیری تعیین کننده ای داشت.

من نظر تعدادی از دانش آموزان دختر این دبیرستان را در رابطه با احتمال مزاحمت از طرف همکلاسی های پسر آنها را جویا شدم، آنها نه اینکه منکر این نوع برخوردها شدند بلکه می گفتند”با پسران همکلاسی آن دوران خود نوعی رفاقت سالم توأم با مواظبت و احساس مسئولیت از جانب همکلاسی های پسر خود را بر جسته میکردند.”

همین سوال را با یکی از دانش آموزان پسر سابق دبیرستان جامع شهر سنندج مطرح کردم، ایشان گفتند”نه تنها همکلاسی های دختر ما از امنیت کاملی برخوردار بودند، بلکه اکثریت دانش آموزان پسر در این دبیرستان مختلط در مقایسه با مدارس تک جنسیتی(پسرانه) احساس امنیت بیشتر میکردیم.”شادی و نشاط حاصل از این امنیت در موفقیت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر تأثیر تعیین کننده ای بر ادامه تحصیل در چنین فضایی داشت.

به این ترتیب در سال تحصیلی ١٣۵٣ تعداد ٢٣۵ نفر(دختر و پسر)جوان و نوجوان از ملیت های مختلف و مذاهب گوناگون در دبیرستان جامع این شهر به تحصیل اشتغال داشتند، اما هیچگاه مشاهده نکردیم که دانش آموزی را به دلیل توهین به اعتقادات مذهبی یا شخصی همکلاسی های خود از کلاس درس محروم کرده باشند.

مقوله کُرد، فارس، ترک، روستایی و شهری در این دبیرستان مختلط محلی از اعراب نداشت.

این اختلاط همه آنها را در موقعیتی قرار داده بود که بی انضباطی، متلک گفتن و درس نخواندن مخصوصآ برای پسران این مدرسه خط قرمز اعلام نشده ای بود. با توجه به اینکه تعداد دانش آموزان دختر در مقایسه با همکلاسی های پسر خود کمتر بودند اما مبصر چند کلاس این دبیرستان از شاگردان دختر همکلاسی خود آنها بودند. این مسئولیت به ظاهر ساده نشان میداد که نماینده دختران و پسران، مسئولیت های یکسانی را انجام می دهند. در زمینه هنری و ورزش نیز دبیرستان ما در رشته والیبال، بسکتبال و سایر رشته های دیگر علاوه بر تیم پسران تیم ورزشی دختر ان هم داشتیم که در مسابقات آموزشگاهی شهر سنندج شرکت می کردند.

ابتدا شایع بود که این دبیرستان مختص به ثروتمندان و رئیس و روسای ادارات دولتی است، بعدها معلوم شد که اغلب دانش آموزان با استعداد این مدرسه از خانواده های متوسط و کشاورزان روستاها و بخشهای اطراف شهر سنندج بودند. معیار قبولی در این دبیرستان معدل ١٨ بود که از طرف اداره آموزش و پرورش استان تعیین شده بود.

یکی از دانش آموزان سال اول این دبیرستان که متولد یکی از روستاهای اطراف شهر سنندج بود در تماسی که با ایشان داشتم گفت”یکی دو روز مانده به تعطیلات نوروز در سال اول این دبیرستان بحث بر سر موضوع انشاء شد با معلم ادبیات خودمان به توافق نرسیدیم، گفتند موضوع انشاء دلبخواهی است همه ما قبول کردیم. بعد از تعطیلات عید متوجه شدیم که ١۵ نفر از همکلاسی هایم خاطراتی از سفر خود به روستای زادگاهشان را نوشته بودند.”

هر چند ترکیب طبقاتی خانواده های دانش آموزان این مدرسه چشم گیر بود و انعکاس این نوع از زندگی آنها در نوع پوشش لباس، تلفظ و تسلط به زبان فارسی، شیوه راه رفتن، و در یک کلام رفاهیات نسبی این دانش آموزان در مقایسه با ترکیبی از سایر دانش آموزانی که از خانواده های کم در آمد در یک کلاس و سر یک میز درس می خواندن با جو و فضای ناشی از دانش و معلومات درسی دانش آموزانی که از خانواده های کارگران و زحمتکشان بودند توازنی را ایجاد کرده بود که این اختلاف طبقاتی کمتر باعث نگرانی این دسته از دانش آموزان می شد. این توازن اعلام نشده بین این دو قشر از دانش آموزان تأثیر بلاواسطه ای بر معلمان شاغل در این دبیرستان داشت، معلمانی که تجربه تدریس در هر دو نوع مدرسه(تک جنسیتی و مختلط) را داشتند آموزش در فضای مدارس مختلط را ترجیح می دادند.

اعتراضات پراکنده دانش آموزان، دانشجویان و خانواده های آنها به تفکیک بر مبنای جنسیت در مراکز آموزشی با توسل به زور و تهدید در سطح وسیعی از مدارس و دانشگاه های ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی به امری عادی تبدیل شده است. تحمل این پدیده ارتجاعی برای جوانان مخصوصآ دختران دردناک و آزار دهنده است.

جنبش آموزش مختلط در تعارض با  نگرش ارتجاعی تفکیک جنسیتی در مراکز آموزشی وابسته به رژیم اسلامی است. یکی از دست آورد های ملموس آموزش مختلط، برابری زنان و مردان در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جنسیتی است. این اختلاط به گونه ای است که رژیم را وادار به تفکیک جنسیتی در همه سطوح آموزشی کرده است.

مبارزه بر علیه پدیده تفکیک جنسیتی در مدارس و همچنین در سطح جامعه تنها وظیفه دانش آموزان، دانشجویان و جوانان دختر و پسر نیست، بلکه وظیفه زنان و مردان سکولار و انقلابی نیز میباشد که عمیقآ به برابری زن و مرد در همه عرصه های زندگی باور دارند. این خواست و مطالبه لازم است و میتواند به خواست معلمان ، اساتید دانشگاه ها ، والدین دانش آموزان و در نهایت به یکی از مطالبات اصلی کارگران، زحمتکشان و مردم آزادیخواه و برابری طلب در جامعه، علیه جمهوری اسلامی تبدیل شود، که ظرفیت گردآوری نیروی عظیم اجتماعی جهت مبارزه همگانی علیه رژیم ارتجاعی و زن ستیز اسلامی را به همراه دارد.

در چنین فضایی دستیابی به تشکل های دمکراتیک و سکولار جهت سازمان دادن و کانالیزه کردن مبارزات دانش آموزان و دانشجویان به مراتب آسانتر و قابل حصول تر خواهد بود.

جمعه١٩مهر١٣٩٢