۱٠ اکتبرروز جهانی علیه اعدام

اعدام نوعی کیفر و مجازات و به عبارتی دیگر اشد مجازات برای محکوم است.این کیفر یکی از موارد پیش بینی شده
در قانون برخی کشورهاست که در آن به حکم قانون وبر اساس حکم دادگاه عمومی و جنایی ونظامی و غیره…زندگی
یک انسان سلب می شود .عربستان سعودی چین آمریکا عراق و ایران دارای بالاترین آمار اعدام در جهان هستند. – – –
اعدام جنایتی است که با آگاهی صورت میگیرد.حکومت ایران اعدام را به مثابه به اهرم کنترل و فشار در جامعه
اعمال میکند وبه اشکال مختلف شهروندان ایرانی را به قتل می رساند.نه تنها بسیاری از زندانیان سیاسی و کودکان در
خطر مرگ قرار دارند بلکه افراد عادی نیز از ماجراجویی های نیروهای انتظامی و بسیج ایران در امان نیستند.اعدام
های بدون دلیل و اعدام های شتاب زده واعدام های خیابانی در ایران روز به روز شدت میگیرد.
مجازات اعدام بزرگترین جنایت وقتل عمد علیه بشریت است.حکومت هایی که درقوانین شان شکنجه و اعدام وجود
دارد جانی و قاتل اند.حکومتی که کلیه دم و دستگاه قضایی و حقوقی و امنیتی خود را بسیج میکند تا فردی را به دلایل
مختلف سیاسی ویا نا هنجاری های اجتماعی به قتل برسانند قبل از هر چیز وحشی گری خود را به نمایش می
گذارد.بنابراین هر فرد انسان دوست و کمونیستی که بر علیه ستم و استسمار سرمایه داری مبارزه میکند موظف است
هم با صدای بلند و رسا مخالفت خود را با هر گونه شکنجه روحی و جسمی زندانیان و اعدام به جامعه اعلام کند وهم
به طور کلی برای بر چیده شدن زندان های سیاسی وسیعا به افکار سازی بپردازد.
مجازات اعدام قدیمی ترین و وحشیانه ترین جنایت حکومت ها با طرح و نقشه عمل از پیش تعین شده است.اعدام تنها
حذف فیزیکی یک انسان نیست بلکه فراتر از آن زهر چشم گرفتن از کل جامعه وتمکین کردن مردم به مقررات و
قوانین حکومتی است.به عبارت دیگر هدف اصلی طراحان مجازات اعدام به تسلیم کشیدن مردم است.
متاسفانه تاریخ جامعه ما در حکومت اسلامی، مخالفین و حتی منتقدین حکومت هایشان را در زندان ها، زیر شدیدترین
شکنجه های قرون وسطایی قرار داده اند و اعدام کرده اند. بنابراین، هر فرد و جریان اپوزیسیون حکومت اسلامی چه
چپ و چه راستی که صریحا بر علیه شکنجه و اعدام موضع نگرفته اند و یا توجیهاتی را در این مورد سرهم بندی می
کنند در واقع آگاهانه و ناآگاهانه نمی خواهند جامعه ایران به آزادی و برابری و عدالت اجتماعی و رفاه و حرمت گذاری
به موجودیت برسد در واقع به نوعی خواهان ادامه همان جنایات حکومت های قبلی و به فکر انتقام هستند.
حکومت های مستبد از اعدام به عنوان ابزاری برای ترساندن مخالفین حکومت و راه انداختن رعب و وحشت در جامعه
برای مجبور کردن مردم، و یا برای مقابله با برخی جرائم اجتماعی به کار گرفته می شود. حکومتی که از نظر حقوقی،
از جایگاه اجتماعی قوی و حتی نسبتا برخوردار است هرگز مخالفین خود را زندانی و شکنجه و اعدام نمی کند.
به علاوه در کشوری مانند ایران، رابطه جنسی خارج از ازدواج زن و مردی و یا هم جنس گرایان و یا قربانیان اعتیاد
نیز اعدام می شوند. حتی با قتوای آیت الله ها، انسان ها را بدون این که دستگیر و زندانی و داگاهی کنند در خیابان ها و
منازل شان به قتل می رسانند.
حکومت اسلامی، علاوه بر مخالفین سیاسی خود حتی نویسندگان، وکلا، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان را به اتهام
دستگیر و زندانی و شکنجه می کند. کسانی که مذهب را نقد کنند و یا کسانی که درباره ،» امنیت کشور « اقدام علیه
امامان و پیامبران کاریکاتور بکشند، فیلم تولید نمایند و یا ترانه سرایی کنند فتوای قتل شان از سوی آخوندهای مرتجع و
آدم کش صادر می شود. بنابراین، حکومت های مستبد برای نابودی مخالفین و منتقدین خود فقط به کشتن زندانیان
سیاسی در زندان ها بسنده نمی کنند و در سطح وسیعی در جامعه به وحشی گری ها و آدم کش های خود ادامه می دهند.
هم چنین در جامعه ای که مجازات اعدام وجود دارد، همواره در بطن خود قاتلان و تروریست ها را پرورش می دهد و
به رشد و گسترش قتل و جنایت یاری می رساند.
به معنای واقعی با قتل عمد و آدم کشی، نه عدالت و امنیت در جامعه برقرار می گردد و نه بزهکاری در جامعه کم تر
می شود. این ها، یک مشت ادعاهای دروغین و بی اساسی هستند که طرفداران و مجریان اعدام پیش می کشند تا قتل
عمد خود در جامعه را توجیه پذیر نمایند. اگر چنین ادعاهایی واقعیت داشت و موثر بود بی شک باید جوامعی نظیر
ایران، عربستان سعودی، چین و آمریکا باید سالم ترین و امن ترین جوامع به حساب می آمدند. در حالی که در جوامع
اسکاندیناوی که مجازات اعدام وجود ندارد صدها مرتبه از این جوامع، امن تر و سالم ترند.
زندانی سیاسی، فردی است که تنها به دلیل مخالفتش با حکومت زندانی شده است بنابراین، جرمی مترکب نشده است که
زندانی و دادگاهی و شکنجه و اعدام شود. سئوال این است که چرا باید چنین فردی، دستگیر شود تا چه برسد شکنجه و
اعدام شود؟
تلاش برای لغو هرگونه شکنجه روحی و جسمی و اعدام و تلاش برای برچیده شدن زندان های سیاسی، بخش مهمی از
مبارزه طبقاتی علیه سیستم سرمایه داری ستم گر، جنایت کار و استثمارگر است. در این سیستم، اقلیتی سرمایه دار با
حمایت پلیس و ارتش و دولت و حاکمیت، بر ابزارهای تولیدی و خدماتی جامعه چنگ انداخته اند و با استثمار وحشیانه
نیروی کار، اکثریت جامعه را در کنترل شدید و اختناق و سانسور خود گرفته اند و در راه ثروت اندوزی و کسب سود و
قدرت بیش تر نیز حاضرند جنگ و خونریزی، سرکوب و کشتار، زندان و شکنجه و اعدام راه بیندازند و میلیون ها
انسان را به دیار نیستی بفرستند تا موقعیت جنایت کارانه خود را در این سیستم ضدانسانی، حفظ کنند.
در چنین شرایطی، نه تنها باید با تمام قدرت به مخالفت با شکنجه و اعدام همه زندانان اعم از زندانی سیاسی، اجتماعی
و بزهکار در جامعه ایران برخاست، بلکه کلیت سیستم سرمایه داری و حکومت سرمایه داری اسلامی را زیر سئوال
برد و در جهت واژگونی آن نیز گام های جدی برداشت. چرا که حکومت سرمایه داری اسلامی، عامل اصلی همه جرایم
و بزهکاری ها و غیره در جامعه ایران است. به عبارت دیگر حکومت جانی اسلامی، با شکنجه و اعدام نمی تواند جلو
گسترش و تعمیق مبارزه مخالفین سیاسی خود و حتی بزهکاری و قتل و جنایت در جامعه را بگیرد. به این دلیل ساده که
خود این حکومت، جنایت کار و آدم کش و تروریست است و جامعه ایران، تنها با ساقط کردن کلیت آن و با همه جناح
بندی هایش از حاکمیت، می تواند به ثبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، شغلی و هم چنین به آزادی، برابری، عدالت
اجتماعی و رفاه همگانی برسد!
نهایتا مبارزه برای لغو مجازات اعدام، ارزش گذاری بزرگ به حرمت انسان و حق حیات آن است.
مسعود خانی
اکتبر ۳۱۰۲