رژیم پلید آخوندی و قانون ازدواج با فرزند خوانده خود

“رژیم پلید آخوندی و قانون ازدواج با فرزند خوانده خود”
قانون ضد انسانی ازدواج فرزندخوانده با سرپرست بنا به رای دادگاه، در مجلس وحوش آخوندی به تصویب رسید. امیر حسین قاضی زاده، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ارتجاع آخوندی، به خبرگزاری مهر گفت: “براساس ماده ۲۷ لایحه جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست؛ ازدواج فرزند خوانده با سرپرست، در صورت صلاحدید دادگاه امکانپذیر است .”
این عضو  بی لیاقت کمیسیون اجتماعی مجلس ارتجاع  همچنین گفت: “ما به لحاظ شرعی نمی توانیم این شکل ازدواج را ممنوع کنیم اما می توانیم مصلحت فرزند خوانده را در نظر بگیریم”
این جانوران به لحاظ مثلا حقوقی یک راه فرار هم برای خود گذاشته اند مبنی بر این که، شورای نگهبان هنوز در خصوص این قانون نظر نداده است. معنی این راه فرار قانونی، این است که  شورای احمق نگهبان مترصد فرصتی است که اگر افکار عمومی بر علیه این قانون بربریت اعتراض کردند، به نحوی عقب نشینی کرده و آن را به تصویب نرسانند، در غیراین صورت اگر اعترض و مبارزه جدی صورت نگیرد، این قانون ضد کودک  همچون قوانین ضد انسانی دیگرشان به تصویب خواهد رسید.
در همین رابطه در ایران با مادرانی که فرزند دختر دارند تماسهایی حاصل شد که نگرانی های شدیدی را به دنبال دارد.یکی از آنها با گریه میگفت: مادری هستم تنها و جوان با یک دختر ده ساله و بعد از مدتها تنهایی و سختی کشیدن به لحاظ اقتصادی و اجتماعی بالاخره یکی پیدا شده که با من ازدواج کند ولی با توجه به این قانون جدید آنچنان وحشتی سراسر وجودم را فرا گرفته است که کارم فقط گریه است و این که ما به چه کسی پناه ببریم وبه همین جهت سختی و تنهایی را اجبلرا تحمل میکنم و به این خواستگار که شاید هم آخرین موقعیت برای من باشد، جواب رد دادم. از سوی دیگر هم پدر دخترم چون که با زنی دیگر ازدواج کرده فرزند ش را نمی خواهد. بنا براین من نمی توانم با کسی ازدواج کنم که قانونا می تواتند به دخترم تجاوز کند و گریان گفت : من زیر باراین بی قانونی کثیف نخواهم رفت. در ادامه گفت که ما تعدای از مادران تنها که فرزند کوچک داریم اعتراضاتی را تنظیم کردیم و قرار است به مجلس ارتجاع بفرستیم ولی جرعت  نمیکنیم نام ونشانی خود را عنوان کنیم، چون که طبق تجربه بعدا به سراغ مان خواهند آمد. هم چنین ادامه داد که موج نارضایتی در باره این تصمیم قرون وسطایی ادامه دارد.
. قانونی کردن تجاوز و کودک آزاری دولتی
در نظام ولایت فقیح که همه امورات جامعه تراوشات بیمار گونه و هیستریک فردی باشد که بر فراز سر همه نشسته و دین را مبنای سیاست قرار داده است، طبیعتا تمام قوانین لز دل آیه ها و احدیث اخذ شده وهیچ ارتباطی با نیازهای جامعه برمبنای معیارهای شناخته شده بین المللی وحقوق بشری ندارد. از جمله همین قانون ازدواج با فرزند خوانده خود که اکنون به تصویب طویله شورای اسلامی رسیده است. حالا در هر کشوری با هر معیار دینی این کار قانونی کردن تجاوز است و نظام دینی رسما و مستقیما کودک آزاری را دولتی کرده است.
. مرد سالاری و بردگی جنسی،
در نظام جمهوری اسلامی ایران در تمام عرصه ها قانون به شکل عملی در ربطه با مسائل زنان دست مردان را باز گذاشته است تا قوانین زن ستیز خود را توسط مردان پیش ببرد. از جمله چند همسری، چند صیغه ای، سنگسار، کانونهای فروش دختران  و زنان تحت عنوان خانه عفاف  وطرحی بود که از سوی یکی از اصناف در سال ۱۳۸۱ مطرح شد تا امکان قانونی شدن  و سوئ استفاده جنسی از دختران وزنان  را تحت نام متعه فراهم آورند. این طرح برای اولین بار توسط «جامعه اسلامی ناصحین قم» در سال ۱۳۷۳ تهیه شد.  حق وراثت ، حق حضانت و سرپرستی  کودک، زن و قانون مجازات،  حق پوشش،  تبعیض جنسیتی در عرصه های اقتصادی  سیاسی و اجتماعی، ورزشی، رشته های تحصیلی وتکنیکی، ازدواج با فرزند خوانده خود و……….. که می شود به این لیست بی حقوقی های فراوانی نسبت به زنان را اضافه نمود. این مرد سالاری کانون توجه آن به بردگی در آوردن جنسی زنان است که مراجع تقلیدی و تبلیغی نظام تمام تلاشش را در جهت توجیح آن به کار می برد که آن را شرعی جلوه دهد.
. سواستفاده گران جنسی،
در رابطه با این قانون ضد بشری ازدواج با فرزند خوانده خود، باید گفت که مردان سوء استفاده کننده از این لایحه قانونی، در فراغت خاطر و تحت حمایت همین قانون، نقشه های سوء استفاده کردن جنسی خود را نسبت به کودکان عملی می کنند و آن را قانون شرعی دینی نام خواهند گذاشت و حتما خادمان این نظام قرون وسطایی گوی سبقت را از هم دیگر خواهند ربود. یعنی عده ای انسان معیوب و بیمار به فرزند خوانده خود از همان کودکی به چشم برده جنسی و همبستر آینده نگاه می کنند و نقشه های مشمئز کننده می کشند. حالا فکر کنید که چه رابطه ای می تواند بین این خانواده بر قرار شود و چه زجری مادر می کشد، و چه احساسی بچه به پدر خوانده دارد.
.هراس مادران تنها با دختران خود و عدم جرعت ازدواج،
تحت این قانون ارتجاعی دینی آخوندی، مادرانی که با هزار بدبختی بعد از جدایی از همسر سابق خود، فرزندشان را نگهداری می کنند، چگونه باید خود را آماده ازدواج با کسی کند که خود را قانونا محق می داند با نگاه همسر آینده به فرزند خوانده اش برخورد کند. بنا براین بسیار از مادرانی که در ترس از این تراژدی بسر می برند حالتی دو گانه پیدا می کنند. یا اصلا قید ازدواج را برای همیشه میزنند و تشکیل زندگی زناشویی مجدد نمی دهند ویا برای آینده ای هولناک و ترس و اضطراب خود را آماده نبردی جانکاه می کنند. در هر دو شکل قضیه حقوق زنان پایمال و له شده است.رژیم آخوندی و این وحوشان عهد عتیق عامدانه در جهت ضایع کردن حقوق زنان طبق آموزه های کثیف دینی شان عمل کرده و ادامه می دهند.
.برده داری مدرن، کنیزک طبق  احادیث دینی،
هنگامی  که کسی دختر بچه ای را به فرزند خوانده گی طبق همین قانون ازدواج با فرزند خوانده خود بپذیرد و این فکر در ایشان پرورش یابد که درآینده جز تصرفات جنسی خود می باشد، مگر همان برده داری مدرن نیست ؟ ما به نیک می دانیم که این گونه بینشهای بیمار در همان اوان کودکی فرزند خوانده خود، آنها را وادار به کارهای فیزیکی هم میکنند، اعم از کاردرخانه، دست فروشی وغیره. بنا بر این به نوعی همان کنیزک می شود که هم می تواند از وی کار بکشد هم سوء استفاده جنسی کند و هم وی را به فروش برساند و در این رابطه طبق روایتهای دینی در تاریخ ادیان، این وحوش آخوندی به آن عمل کرده اند و هم اکنون می خواهند آن را به روز کرده و مدرن کنند.
.عوارض روحی روانی برای این افراد،
اگر کمی به عمق و درک این تراژدی فرو رویم آنگاه عوارض روحی روانی این عمل شنیع را بیشتر متوجه می شویم.اولا مادری که همش در نگرانی جگر گوشه اش بسر ببرد طبیعتا نمی تواند یک زندگی نرمال داشته باشد. نگرانی و اضطراب به شکل معمولی آن در مدت کوتاهی طبق تحقیقات روان شناسی تاثیرات مخربی به جا خواهد گذاشت، حال اگر این نگرانی، ترس و اضطراب در طول مدت چندین ساله فرزندش باشد که بالاخره چه باید کرد و چه سرنوشتی در انتظار این کودک خواهد بود، به مراتب روح وروان یک مادر را به هم خواهد ریخت و عواقب دهشتناک به دنبال دارد. با توجه به رنجهای مادر حالا چه بلای بر سر این کودک خواهد آمد؟ کودکان  با توجه به روحیه ظریفشان و عدم تحمل فشارهای روانی از شکنندگی بیشتری برخوردار هستند.هنگامی که یک کودک به این درک برسد که ناپدری اش برخوردی غیر از یک فرزند با آن دارد چه حالی پیدا می کند؟ چه راه حلی می تواند داشته باشد؟ از چه حقی به عنوان فرزند در یک خانواده می تواند برخوردار باشد؟ اگر ناپدری برخوردی غیر اخلاقی با آن را شروع کند و زمینه سازی برای عمل های بعدی نمائید، این کودک به چه کسی پناه ببرد؟  آیا ترس و وحشتی که در کودک پدیدار می شود را این آخودنک های کثیف می فهمند؟ آیا این جانوران می فهمند که حق و حقوق یک کودک یعنی چه و چه امکانات و آسایشی کودکان باید داشته باشند.تصور کنید که مردی بالای پنجاه یا شصت سال سن داشته باشد و کودکی را که از نظر شرع کثافت آخوندی سیزده ساله و بالغ است را مثلا به همسری( بخوان پدوفیلی) اختیار کند، آیا چه روزگاری بر سر این کودک آوار خواهد شد؟ و شما می توانید به این اثرات مخرب روحی روانی که گریبان کودک و مادر می شود، مشکلات بیشتری را افزوده نمایید.
.رابطه مادر با دختر و پسر فرزند خوانده خود و سلامتی خانواده،
فرض کنید یک زوج که فرزندی ندارند به این نتیجه برسند که کودکی را به فرزند خوانده گی خود قبول کنند، با توجه به این قانون کنونی مجلس ارتجاع، سلامتی این خانواده به مخاطره می افتد. اولا اگر فرزند دختر باشد، نامادری اش همیشه باید این آشفتگی فکری را داشته باشد که این فرزند دختر، همسر آینده شوهر خود خواهد بود و رقیب اش در آینده می باشد و این حس رقابت و جایگزینی می تواند لطمات جبران ناپذیری به هر دو مادر و فرزند خوانده وارد کند. ثانیا اگر فرزند خوانده پسر باشد می تواند این فکر را در مادر بوجود آورد که به فرزند خوانده خود به چشم شوهر آینده نگاه کند، هر چند در آینده چنین اتفاقی روی ندهد، اما همین فکر باعث عدم سلامتی در خانواده می گردد. وانگهی به شکل عام این مسئله فرزند خوانده گی  در اذهان عمومی ، سویه و عمل کردی منفی پیدا میکند و از حس نوع دوستی در جامعه می کاهد.
. پناه آوردن به کسی که در کمین نشسته است،
بد ترین حالت  و رنج آور ترین عمل زمانی است که کودکانی بر اثر جنگ، سیل، زلزله و یا هر حادثه دلخراش دیگری به کمک هموطنان خود احتیاج داشته باشند و چون این کودکان همیشه به امنیت مالی و جانی و غیره نیاز دارند در موقعیت بسیار ضعیفی قرار می گیرند وپناه آوردن به کسانی که بتوانند این امکانات را برآورده کنند، از اهمیت ویژه ای برخودار است. در حالت معمولی ودر جامعه ای سالم بهترین و زیبنده ترین کاری است که یک انسان می تواند در چنین شرایط خطیری به هم وطن خود کمک کند. ولی با توجه به این قانون قرون وسطایی که این جانیان وضع نموده اند، کسانی در کمین این کودکان پناهنده نشسته اند تا به نقشه های پلید جنسی شان دست پیدا کنند.
. بد بینی به انسانهایی که قصد حمایت از کودکان دارند،.
حال در این وسط انسانهای سالم و شجاعی هستند که می خواهند خلاف این موج سوءاستفاده جنسی حرکت کنند و از اعماق وجودشان به این کودکان کمک کنند و به نیک می دانیم که هم اکنون هم کمک می کنند.ولی با تصویب قانون حق ازدواج با فرزند خوانده خود این افراد سالم و انسان دوست را هم به زیر سوال می برند و کار را برای آنها بسیار مشکل می کند و به شکل اتوماتیک بسیاری از افراد جامعه به این نوع افراد با شرف هم که قصد حمایت و سرپرستی جدی دارند، بد بین می کنند. یعنی به نوعی با تصویب این قانون عامدانه ، بی اعتمادی را می خواهند در بین حس نوع دوستی جامعه  به هم بزنند.
سکوت خوف انگیز نیروهای سیاسی و نهادهای مدنی ایرانیان در داخل و خارج،
با توجه به این که نیروهای اپوزیسیون سیاسی ومدنی داخل و خارج کشوراعم از سرنگونی طلب و غیره در مورد هر بی حقوقی اجتماعی اعتراضات و قلم فرسایی های زیادی می کنند، عجیب است که در این مورد مهم کم توجه بوده و بسیار ضعیف به آن پرداخته شده است. گویا عواقب این قانون وحشتناک را ارزیابی و یا تحلیل نکرده اند و حتما منتظر هستند تا عوارض ناشی از این قانون را در عرصه عملی وهولناکی ببینند و آنگاه ابزار اعتراضی عینی تری داشته باشند. این گونه بی توجهی سکوت خوف انگیزی است.
. قانونی که همچون نظام گندیده است وباید پاره پاره شود،
قانونی که قصد به زیر کشیدن حقوق نیمی از جمعیت جامعه را در مجلس خود به تصویب رسانده است، قانونی که حقوق کودکان را و مخصوصا کودکان دختر را به هیچ می گیرد، قانونی که به هیچ یک از مردم جامعه حساب پس نمی دهد و فقط برای پیشبرد اهداف فوق ارتجاعی خود عمل می کند و در نهایت قانونی که بر فراز سر آن ولایت فقیح وقیح نشسته است که فقط به خدا پاسخگو است، باید پاره پاره شود و همچون خود نظام گندیده جمهوری اسلامی به زباله دان تاریخ پرتاب گردد.
هوشنگ اسدیان ۰۵/اکتبر/۲۰۱۳ مطابق با ۱۳/مهر/۱۳۹۲
Hoshang.asadian@gmail.com