کشتار دسته جمعی غیر قانونیها یا بقول روزنامه و تلویزیونهای سرمایه داری مهاجرین غیر قانونی!

کشتار دسته جمعی غیر قانونیها یا بقول روزنامه و تلویزیونهای سرمایه داری مهاجرین غیر قانونی!

آنکه فقیر است، آنکه در فقر بدنیا می آید. آنکه از امکانات رفاهی جامعه بی بهره است. آنکه سیاسی است و به این شرایط غیر انسانی اعتراض دارد غیر قانونی است. ما غیر قانونی بدنیا می آییم، غیرقانونی بزرگ می شویم. غیرقانونی زندگی می کنیم. غیر قانونی می میریم و زندگیمان، غیر قانونی پایان می پذیرد. و چون در محلی که نا خواسته از آنجا بدنیا آمده ایم نمی توانند به آنجا برمان گردانند هر جا که ما را می کشند، و یا توسط اعمال غیر انسانی آنها کشته می شویم مثل آتش گرفتن این کشتی در ایتالیا و هزاران نمونه مثل آن غیر قانونی دفن می شویم. این کارنامه امروز جامعه بشری است. این کارنامۀ سیاهِ نظام ضد انسانی سرمایه داری است که بخصوص کشورهای جهان سوم را در بر گرفته است.
آنانی که از زن ستیزی فراریند، آنانکه از کودک آزاری در رنجند، آنانکه از جنگ و خفقان و سرکوب وشکنجه و حشیانه دولتها یشان گریزانند، آنانکه می خواهند جانشان را از دست دیکتاتورها و گروهای فاشیستی و تروریستی نجات دهند، آنانیکه از بدیهی ترین وسایل زندگی حتا مثل آب آشامیدنی محرومند و در پی زندگی امن تر و آینده بهتری هستند آرزوهای خود را بدوش می گیرند و به آینده نامعلومی پا می گذارند که شاید ثمری دهد. همه این انسانها جز غیرقانونیها به شمار می آیند. تعداد زیادی از این انسانها در بازداشتگاهها کشته می شوند یا خودکشی می کنند یا در کوهها دراثر سرما یخ می بندند و میمیرند یا از گرسنگی جان می سپارند. اینها هیچگاه جز آمار بحساب نمی آیند. این قانون چیست؟ و این قانون نویسان چه کسانی هستند که ما را چنین خطاب می کنند ؟ این خود جای بحث دیگری است.
آری: هر ساله میلیونها انسان آواره، میلیونها انسان سر گردان در مقابل چشمان بازِ جامعه بشری در سخت ترین شرایط وبا مشکل ترین شیوه و دردناکترین موقعیت، برای زندگی بهتر و دنیای بهتر و آینده بهتر مکان اصلی خود را ( حال به هر دلیلی) رها کرده و در کوهها و صحراها و دریاها سر گردانند به امید اینکه مکان امن تری، گوشه چشمی بروی آنها بگشاید، تا بلکه جانی را که در واسطه این راه می گذارند در آرامشی نسبی حتی اگر موقت هم شده دمی بیاساید. جهان هر ساله نظاره گر میلیونها نفر از این انسانها است که چنین در لب مرزها، در زندانها، در دمِ درها و اطاقهای یو. ان . به بی حرمت ترین شکل به آنها بر خورد می شود. از کتک کاری و جنگِ روانی تا تجاوز جنسی سهم زندگی ما غیر قانونیها است. این انسانها به هر کشوری که پا می گذارند تازه آغاز مشکلات آنهاست. سخن کوتاه !؟
کشتی حامل ۵۰۰ پناهجو که از لیبی عازم ایتالیا بود در جزیره لامپدوزا در نزدیک سیسل آتش گرفت واز این جمعیت عظیم انسانی فقط ۱۵۵ تن جان سالم بدر بردند. هنوزهم اجساد بسیاری از این پناهجویان پیدا نشده است. این مرگ دست جمعی پناهجویانی است که آخرین راه زندگی را در راه رسیدن به زندگی امن تری بر گزیدند. در کمال تأسف و تآثر چه باید گفت؟ باید اعلام کرد که هدف بشریت متمدن از این پس فشار آوردن به کشورهای پناهنده پذیر و جلو گیری از تکرار چنین صحنه های دلخراشی باشد. محمدامین کمانگر شنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۳