نگاهی به یک نامه از زندان مخوف وکیل آباد مشهد!

این نامه را باید فقط بعنوان یک سند دیگر جنایت علیه بشریت نگاه کرد که از جانب جانیان اسلامی سرمایه همین الآن اعمال می شود و نه نامه به احمد شهیدها که خود حلقه بگوش نظام جهانی هستند که هر روز صدها انسان را بوسیله بمب اندازی بوسیله هواپیماهای بدون سرنشین، توپ و خمباره بارانهای موسمی بوسیله ارتش های رسمی و غیر رسمی که درست مانند بارانهای موسمی شده اند که هر فصلی از سال در جائی از آسمان به زمین می ریزند و میلیونها انسان را از هستی ساقط نموده و مزارع را از محصول کشاورزی می شویند و می برند و انسانهای داغ دار را بی خانمان بر جای می گذارند. و اما، بارانهای طبیعی یک فرق بزرگ و اساسی به باورمن، با بارانهای سرمایه داران و امپریالیستهای وحشی شده دارند و آن اینکه بارانهای موسمی با تمام خرابی ها ، زمین را برای کشت و کاشت آینده آماده می کنند واما، بارانهای بمبی که امروزه با فلزاتی مرگبار و تأثیر گذار برای مدتهای طولانی ( هیرو شمیا و ناکازاکی، جنگل و مزارع ویتنام و… نمونه عبرت هستند) بر محیط زیست می بارند و برای سالیان متمادی و سرطانزا،زمین را آلوده به مواد شمیائی و اتمی نموده و محیط زیست را از برای زندگی مرگیار می نمایند. لحظه ای به عراق، افغانستان، پاکستان، یمن، مالی، سوریه ووو هم اکنون نگاه کنید، آن وقت معنی بارانهای مصنوعی نیروهای نظامی دولتهای معظم و محترم که آقایان کی یمون، پیام اخوانها ، احمد شهیدها و غیره نمایندگانشان هستند را، خواهید فهمید.

این نامۀ این درد کشیده، این زجر دیده و شکنجه شده از زندان، فقط می تواند برای ما کارگران و زحمتکشان سند دیگری از جنایات این نوکران سرمایه امپریالیستی که تحت قوانین بر گرفته از ۱۳۰۰سال وحتی هزاران سال قبل از آن، یعنی دین اسلام امروزه بر ما اعمال می شود، باشد و مانند نامه های دیگر زندانیان و بویژه علی زمانی و رضا شهابی کارگران آگاه و دلیر زندانی ، تلنگر دیگری و نقظه رجوع دیگری باشد که ما را بیشتر از پیش در جهت سازمان یافتن و ایجاد حزب کمونیست، یعنی حزب کارگران آگاه و دیگر ارگانهای مبارزاتی و طبقاتی مانند تشکل های توده ای طبقاتی( اتحادیه ها، سندیکاها و کمیته های مخفی و علنی ) حرکت کنیم و بدانیم که فقط نیروی طبقاتی و سازمان یافته و آگاه شده به منافع مان می تواند، دوستان و همطبقه ای هایمان را با مجبور کردن دولت های سرمایه داری امپریالیستی و بویژه دولت دیکتاتور، خفقانی ، امنیتی اطلاعاتی، رژیم جمهوری اسلامی سرمایه و حامی سرمایه داران رذل و دورغگو که زهر را کوشش می کنند در زرورق طلائی بخوردمان بدهند، از زندانها آزاد کند وگر نه، احمد شهیدها و دیگر نوکران مواجب بگیر نه مایل هستند و نه توانائی انجام چنین کاری را دارند. اینها فقط برای فریب دادن ما و امیدوار کردن بیهوده و توهم آفرینی انتخاب می شوند. می بینید آقای کی یمون یعنی رئیس آقای احمد شهید، چه ماچ و بوسی با نماینده چنین رژیم خونخوار و مستبد و زندان سیاسی اعدام کن و متجاوز به حقوق اولیه میلیونها انسان، همین هفته پیش در مقرش یعنی سازمان بین دولتین ، نثارش نمود. سازمان ملل متحدی که که بوسیله ۵ قدرت امپریالیستی و بویژه دولت جنایت کاری که تا کنون بیش از هفتاد جنگ متجاوزانه و انسانکشانه آمریکا که بر علیه ما کارگران و زحمتکشان در سراسر جهان داشته و صدها دولت کودتائی وبا صطلاح انتخابی و حتی بر خاسته از مبارزات دلیرانه و پر هزینه مان تحمیل نموده استو باعث کشتار میلیونها انسان شده اند، اداره می شود و فرمانبرشان می باشد.

اما:

کارگران، رفقا و دوستان گرامی، امروزه ، لحطه ای نیست که در سطح جهان تحت سلطه چنین قدرتهای مخوفی مبارزه شما و در گیری تان با نیروهای مسلح و منکوب قدرت شده که گاهی درست چون همکاران روبوتی شان عمل می کنند، نباشد و سرمایه داران و نوکران خون خوارشان را در دولت ها و سازمانهای دیگر به وحشت مرگ و خوف نابودی نیاندازد. اما، همین مبارزات شما مانند مبارزه صدها هزار کار کارگاهها و کارخانه های لباسدوزی در بنگلادش که شاهراهها را بستند و پاسگاههای پلیس را گرفتند و ۴۰ کارخانه را در یک روز به تعطیلی و بسته شدن کشاندند بعد از چند روز با وعده و عیدی درهم می شکند، چرا ؟ برای اینکه سازمان نداریم، برای اینکه تحت سلطه سیاست ضد کارگری و دفاعی و خائئانۀ احزاب و اتحادیه های کارگری بورژوائی یعنی احزاب سوسیال دموکرات و لیبرال هستیم. برای اینکه با وجود محرومیت از سازمانمان از سیاست پرولتاریائی یعنی سیاست تعرض به سرمایه و سرمایه داران محرومیم. برای اینکه بدترین مرگ، مرگ در سنگر ماندن و شلیک نکردن را انتظار می کشیم.

رفقا، خیلی رُک بگویم، بدانیم که تا آن زمانی که امیدمان از طبقه حاکمه و دولت های موجود که اساسا دستگاه سرکوب همین طبقه حاکمه یعنی سرمایه داران بر علیه ما هستند بُریده نشده و دارای چنین سیاستی یعنی سیاست تعرضی و تهدید قدراتمندان کنونی نباشیم و آنها را به مصاف سیاسی و به میدان جنگ طبقاتی نکشیم و در برابر سرمایه در سطح جهان و همچنین کشوری با چنین سیاستی قد علم نکنیم و امیدوار به احمد شهیدها و دیگر ارگانهایشان همچون سازمان جهانی کار که بمثابه وزارت جهانی کل سرمایه امپریالیستی جهانی امرورزه انجام وظیفه می کند، به قولی آبی گرم نمی شود و کاری انجام نمی گیرد و همچنان ما را در زندانها، در کارخانه ها ، در معادن، در خیابان و حتی خانۀ حلی مان خواهند کشت وجز نیستی و نابودی چیز دیگر ی نصیبمان نمی شود به این سخن لنین باور بیاوریم که : ” مادام که افراد فرا نگیرند در پس هر یک از جملات، اظهارات و وعده و وعیدهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اجتماعی منافع طبقات مختلف را جستجو کنند، در سیاست همواره قربانی سفیهانه فریب و خودفریبی بوده و خواهند بود. طرفداران رفرم و اصلاحات تا زمانی که پی نبرند که هر مؤسسه قدیمی، هر اندازه هم بی ریخت و فاسد بنظر آید متکی به قوای طبقه ای از طبقات حکمفرماست، همواره از طرف مدافعین نظم قدیم تحمیق میگردند. و اما برای درهم شکستن مقاومت این طبقات فقط یک وسیله وجود دارد؛ باید در همان جامعه ای که ما را احاطه نموده است آن نیروهایی را پیدا کرد و برای مبارزه تربیت کرد و سازمان داد که میتوانند و بر حسب موقعیت اجتماعی خود باید نیرویی را تشکیل بدهند که قادر به انهدام کهن و آوردن نو باشد.” و .ای. لنین.

پیروز باد انقلاب، زنده باد کمونیسم

حمید قربانی

۱ اکتبر ۲۰۱۳

نامه مهدی علیزاده فخر آباد زندانی سیاسی خطاب به تمامی نهادهای مدافع حقوق بشر در سراسر جهان

http://tinyurl.com/pycx2oo

به آقای احمد شهید

من مهدی علیزاده فخر آباد وبلاگ نویس و مدافع آزادی و انسانیت از زندان وکیل آباد مشهد این نامه را به شما مینویسم. میخواهم با این نامه نه تنها صدای اعتراض خودم را به شما برسانم بلکه صدای اعتراض همبندانم آقایان محمد میرزایی، علی عبادی، مهدی جلیلی، جلایر وحد، داور نبی زاده، مهدی مصباحی، امیر شیبانی زاد، سید حسین آتشی، محمد رضا باقریف علی نامی در سطح جهانی باشم. از اینرو قبل از اینکه از وضع دردناک خودم بگویم، میخواهم در مورد زندان وکیل آباد و وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی در اینجا با شما سخن بگویم. زندان وکیل آباد مشهد یکی از زندانهای مخوف در ایران است. ما زندانیان سیاسی در این زندان در کنار زندانیان عادی که خیلی از آنها متهم به قتل و بعضا خطرناک هستند، قرار داریم. در یک اطاق ٣*۴ حدود ٨۵ نفر زندانی بسر میبرند. جای خواب نداریم و فقط شاید ۴ ساعت در شبانه روز بتوانیم بخواب برویم. آنهم بصورت کتابی و در مکانی شلوغ و پر سر صدا. مرتب مورد اذیت و آزار و تحقیر و توهین قرار داریم. وقتی ما را به دادگاه میبرند دستبند و پابند میزنند. ما در زندان حتی تهدید به تجاوز میشویم. محرومیت از امکانات اولیه زیستی بخشی از شکنجه روحی و جسمی ماست. با آب سرد باید حمام کنیم و آنهم دو ساعت برای همه زندانیان در یک بند و همراه با زندانیان عادی است. که بعضا خطر تجاوز از سوی آنها نیز هست. به ما اجازه درمان نمیدهند. بندی به نام بند تنبیهات هست که وضعش از این وخیم تر است. حتی خبری از آنها پیدا نمیکنیم. از کتاب و روزنامه و تلویزیون و غیره که اصلا خبری نیست و محرومیم. هر یکشنبه و چهارشنبه نیز عده ای را برای اعدام میبرند و فضای غم و خشم زندان را میگیرد. ما در این زندان جانمان در خطر است و انتظار بیشترین حمایت جهانی را داریم
.
من خودم یک وبلاگ نویس جوان هستم. سی سال سن دارم ومتاهلم. در مشهد زاده شده ام. سال ٨٧ دستگیر شدم. ١٢١ روز انفرادی بودم. ١٨ ماه در بند ٣۵٠ اوین گذراندم. یک سال است که در زندان وکیل آباد مشهد هستم. پدر و مادرم زیر فشار شدیدی قرار دارند. پدرم سه بار بستری شده است و ٧٠ درصد بینایی خود را از دست داده است . قبلا برادر دوقلوی من را اشتباهی به جای من دستگیر کردند و او را اذیت و آزار دارند و بعد که متوجه شدند اشتباه شده است، آزادش کردند. دادستان به زنم نامه داده است که از من طلاق بگیرد. وضع جسمانی خودم وخیم است. معلول هستم. ١٢ بار تشنج داشته ام و سه بار به حال کما رفته ام. ابتدا به من حکم اعدام دادند و دادگاه بدوی آنرا لغو کرد. در ٢۴ تیر ماه ٩٢ دوباره محاکمه شدم و ١١ سال حکم زندان و ٧ سال محرومیت از فعالیت اجتماعی به من داده اند. سه سال بخاطر انتشار کتابی به اسم سرخ و سفید که طنز است. ١ سال حبس تعلیقی تحت عنوان توهین علیه نظام، ۵ سال حکم زندان تحت عنوان توهین به مقدسات، دو سال هم تبعید به نی شهر در سیستان و بلوچستان.
من یک وبلاگ نویس و یک آزادیخواه هستم. ١٩ کتاب نوشته ام و این تمام جرم من است. من از شما و همه مراجع جهانی تقاضای حمایت و پشتیبانی دارم. من تقاضای بازرسی جهانی از وضع این زندان و نقض آشکار حقوق بشر در اینجا را دارم. من خواهان لغو احکام اعدام، متوقف شدن فشار بر روی زندانیان سیاسی و بعنوان یک حداقل رعایت حقوق بشر در قبال زندانیان سیاسی و آزادی فوری همه زندانیان سیاسی از زندان را دارم. من به زندان بودنم اعتراض دارم و خواستار آزادیم از اسارت هستم. از من و از همبندان من حمایت کنید
.
مهدی علیزاده فخر آباد زندانی سیاسی از زندان وکیل آباد مشهد، بند مشاوره ٣
باز تکثیر: کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
این مطلب در نشریه زندانی سیاسی شماره ١٩ منتشر شد

http://zendanisiasi.files.wordpress.com/2013/09/zendani-siasi-19.pdf

https://www.facebook.com/zendani.siasi?fref=ts

——————————

Shiva Mahbobi

Spokesperson

Campaign to Free Political Prisoners in Iran (CFPPI)

+۴۴(۰) ۷۵۷۲۳۵۶۶۶۱
shiva.mahbobi@gmail.com

Facebook

Twitter: @shivamahbobi

www.iranpoliticalprisoners.com

http://cfppienglish.wordpress.com/

http://zendanisiasi.wordpress.com/

http://www.youtube.com/user/CFPPI2009