روحانی و بازار داغ حرف مفت

چقدر دارند می بافند که بزودی سازش و صلح بین جمهوری اسلامی و آمریکا و غرب برقرار خواهد شد. چقدر وعده میدهند که سه ماهه به توافق میرسیم. و چقدر آینده برای جمهوری اسلامی و اپوزیسیون بی مقدار ملی – اسلامی و توده ای و اکثریتی اش روشن بنظر میرسد! یک آخوند کهنه کار جمهوری اسلامی جلوی صحنه آمده است و همه چیز درست شده است. جالب نیست؟ چرا قبلا این ها نفهمیده بودند که کسی مثل روحانی لازم است تا همه مشکلات و معضلات و کشاکشهای جمهوری اسلامی و غرب را حل کند؟ راستی چرا خود روحانی آن موقعی که در راس هیئت مذاکره کننده ایران بود نتوانست مشکلی را حل کند؟ شاید قدرت نداشته است. 
بازار مکاره سیاست بازان بورژوا بازار جالبی است. بازار حرف مفت! بازار ریاکاری و دروغ. بازار سطحی گری و خود فریبی و مردم فریبی. بازار خاک پاشیدن به چشم مردم برای فکر نکردن به فردا. و سه ماه و چهار ماه دیگر. بطور واقعی هم همین بازی ها قدری کار خودرا از نظر اقتصادی کرده است. هنوز هیچ نشده قیمت ریال دربرابر دلار بالا رفته، تحریمها کمی شل شده، دولتهای غربی سیگنالهای خوبی به جمهوری اسلامی میدهند، و حتی دولت کانادا که چندماه پیش زمینه محاکمه سران جمهوری اسلامی را به جرم جنایت علیه بشریت آماده میکرد، اخیرا به یکی از فعالین چپ قدیمی بنام جابر کلیبی که هشت سال در کانادا و حدود ٢٠ سال در فرانسه مقیم بود به دلیل تبلیغ سرنگونی جمهوری اسلامی (دقت کنید!) حکم دیپورت داد!

اما همه این جنجال فقط آرزوهایی است پا در هوا. حتما مذاکره خواهند کرد. حتما طرفین آوانسهایی خواهند داد و عقب نشینی هایی خواهند کرد. چون از انصاف نگذریم هردو طرف دوست دارند این کشاکش تمام شود. دوست دارند موانع جریان سرمایه به ایران و از ایران به غرب برداشته شود. پولهای زیادی میتواند از این جریان به جیب آخوندهای میلیاردر و کراواتی های مولتی میلیاردر در غرب سرازیر شود. واردات و صادرات و سود و بانک و اشیاء لوکس و همه اینها وضعشان گویا توپ میشود. آخر این اسلحه اتمی لعنتی و این حقوق بشر لعنتی همه اش بهانه است. اگر جمهوری اسلامی سر عقل بیاید چه ایرادی دارد چهارتا بمب اتمی هم داشته باشد و ١۵ نفر را هم در روز اعدام کند؟! فرق ایران مگر با پاکستان و کره شمالی و ده تا کشور مشابه دیگر چیست؟ کاشکی اوضاع اینقدر پیچیده نبود!

اما باور کنید اوضاع بسیار پیچیده تر از این حرفهاست. معادلات و مصالح زیادی این وسط مطرح است که با هم جور در نمی آید. بگذارید چند تا را فقط اشاره کنیم. اولا: آمریکا اینهمه “زحمت” نکشیده است که اوضاع به قبل از مساله اتمی برگردد که آمریکا از خوان یغمای ایران محروم باشد و ایران مجددا به مرکز بهره برداری اقتصادی گسترده چین و روسیه و همچنین مرکز نفوذ سیاسی و دیپلماتیک این دو کشور و بدرجه ای دولتهای اروپایی تبدیل شود و در عراق و لبنان و جاهای دیگر پا توی پای آمریکا بدهد. آمریکا مطلقا این را نمخواهد و بهیچ وجه پایش را به این دلیل به این ماجرا نگذاشته است. بلکه برعکس میخواهد به این وضعیت خاتمه دهد. برای دولت آمریکا و اوباما تمام مساله اینست که آمریکا و سرمایه های آمریکائی و دیپلماسی آمریکائی در ایران جای جدی خودرا بازیابد. بنابرین مطئن باشید که دولت آمریکا تا عقب راندن کامل جمهوری اسلامی از سیاست ضد آمریکائی گری، به این سادگیها کوتاه نمی آید. ثانیا جمهوری اسلامی هم با معضلات و مشکلات زیادی مواجه است و هر عقب نشینی در برابر آمریکا و غرب میتواند برایش سنگین تمام شود. حکومتی که تمام مشروعیتش را از ضد آمریکائی گری گرفته، و سرانش منتظرند که پای یکدیگر را گاز بگیرند نمیتواند یک چرخش ١٨٠ درجه ای بکند و آمریکا را در آغوش بگیرد. هر عقب نشینی این حکومت میتواند زبان مردم را دراز کند و کار به جاهای باریکی مثل خیزش سال ٨٨ بکشد و کل موجودیت جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرد. میتواند دست اندرکاران حکومت را که به خون یکدیگر تشنه هستند به جان هم بیندازد و سنگ روی سنگ بند نشود. ثالثا یک مشت تروریست اسلامی در لبنان و سودان و سومالی و عراق و کل جریانات “ضد امپریالیست” طرفدار جمهوری اسلامی سرمایه های مهمی برای حکومت اسلامی هستند که اگر این حکومت در برابر آمریکا خیلی عقب بنشیند اینها همه باد هوا میشود. و این جریانات از عصبانیت ممکن است خشمشان را به جای آمریکا بسوی جمهوری اسلامی نشانه روند.

به همین چند نکته که هنوز تمام نکات نیست اگر توجه کنید متوجه میشوید که راه پرسنگلاخی پیش روی جمهوری اسلامی و روحانی و اپوزیسیون ملی اسلامیش قرار دارد. همانگونه که اشاره شد حتما مذاکراتی دوباره شروع میشود و بده بستانهایی در سطحی معین خواهد شد. اما کشاکش و رجزخوانی تمام نخواهد شد. فکر میکنم تا زمانی که این حکومت سرکار است مردم ایران هم باید پیه جنگ و کشاکش در سطوح مختلف میان این حکومت و دولت آمریکا و دولتهای غربی را به تن بمالند. این کشاکشها همانطور که بارها اتفاق افتاده میتواند به جاهای بسیار خطرناک و باریک هم بکشد. و در نتیجه این مردم ایران هستند که باید کار این حکومت و این کشاکشهای خطرناک را تمام کنند. طبعا هرکس مختار است طور دیگری فکر کند. ٢۶ سپتامبر ٢٠١٣*