فشار “کنگره ملی کرد” بر فعالین کارگری

فشار “کنگره ملی کرد” بر فعالین کارگری

بیانیه ی تعدادی از فعالین کارگری در کردستان برای رفع ستم ملی، سوالات متعددی را جلو روی ما قرار می دهد که جواب به آن برای هر کارگر کمونیستی نه تنها در کردستان بلکه در ایران ضروری است. از نظر من بیانیه ی رفع ستم ملی به نسبت آگاهی طبقاتی و سطح مبارزه و همکاری تا کنونی فعالین کارگری، گامی به عقب است. 

بیانیه، ضمن گلگی از شرایط بد کار و زندگی کارگران کردستان،  دلیل این شرایط را عدم رشد و پیشرفت صنعت و سرمایه گذاری و رفاه در کردستان نامیده و نهایتا “رفع ستم ملی” را  وظیفه ی طبقه کارگر می داند.

این که این بیانیه در چه شرایط و موقعیتی صادر می شود و تحرکات حول آن چقدر با واقعیات کنونی جامعه ی کردستان منتطبق است موضوع اساسی این بحث را تشکیل می دهد.

اجازه بدهید بدوا بگویم، اینکه ستم ملی و مساله کرد در کردستان ا یران امر طبقه کارگر است، همچنانکه مساله زن و هر گونه تبعیض دیگر، بحث دیگری است.  اما بورژوازی هم می تواند و توانسته است مساله ی ملی، نژادی و حتی بدرجه ای تبعیض جنسی را به نفع خود حل و فصل کند.

دوم، در مورد این که عدم رشد صنعت و سرمایه و رفاه در کردستان از عوارض ستم ملی قلمداد می شود، باید گفت. در کردستان عراق دو دهه است اوج شکوفایی سرمایه است. شهرک های مسکونی از قبل کار ارزان کارگران مهاجر کرد و ترک و عرب و افغان، مثل قارچ روییده اند.  گاوصندوق های بازار مملو از دلار و یورو و دینار عراقی است. اما کارگر مهاجر و بومی در کانتین های فلزی و یا ساختمان های نیمه تمام که درب و پنجره هایش با نایلون بسته شده در گرما و سرما زندگی می کنند. این هم از برکات رشد سرمایه و صنعت ملی برای کارگر!

چه اتفاقی ا فتاده است؟

اولین سوالی که باید جواب بگیرد این است، چرا فعالین کارگری کردستان در این مقطع معین یاد ستم ملی کرده اند؟ آیا جنبش عظیم اجتماعی و توده ای برای رفع ستم ملی یقه شان را گرفته و جواب می خواهد؟ آیا تدریس زبان مادری به سرلوحه خواستهای کارگران و زحمتکشان رفته است؟ مگر جلو چشمان همین دوستان تعداد کلاس های آموزش زبان انگلیسی بیشتر از آموزش زبان کردی نیست؟ چه اتفاقی افتاده است؟

اتفاقی افتاده است که دوستان فعال کارگری در کردستان را به فکر رفع ستم ملی انداخته است. و آن این است که دردل بحرانهای منطقه و دخالتهای امپریالیستی ، بورژوازی ناسیونالیست کرد به تکاپو افتاده است تا به نام “کنگره ملی کرد” از این نمد کلاهی برای خود بدوزد. کنگره ملی کرد که، تداوم یک جنبش تاریخی ناسیونالیسم کرد در منطقه است. پروسه ای که در آن بخشی از بورژوازی ناسیونالیست کرد به حکومت رسیده است و عملا پدیده ای به نام ستم ملی باقی نمانده است و بخشهای دیگر ناسیونالیسم کرد در ترکیه و سوریه هم در شکاف رقابتها و کشمکشهای بورژوازی منطقه وامپریالیست ها بدنبال حل مساله شان به همان شیوه ای هستند که در کردستان عراق اتفاق افتاد.

اهداف کنگره ملی کرد روشن است.  بورژوازی  کرد در کردستان عراق دو دهه است از قبل “رفع ستم ملی” بکمک امریکا و دول غربی، کرور کرور سرمایه و سود حاصل کارگر کارگر را اندوخته کرده اند. و می خواهند این وضعیت را تثبیت و ازلی ابدیش کنند.

بخشهای دیگربورژوازی در کردستان ترکیه و سوریه برای شرکت در قدرت و ثروت با بورژوازی “ستمگر” کشور خود، آماده هر گونه همکاری و مشارکت و “آشتی ملی” اند. بورژوازی مساله اش رفع ستم ملی از مردم کردستان نیست. مساله اش رفع موانع سهیم شدنش در قدرت و ثروت جامعه است

اپوزیسیون بورژوایی چپ و راست در کردستان ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و در پی آن است تا از دریچه ی  “کنگره ملی” به آشتی با دولت اعتدال روحانی پنجره ای باز کند. چرا که افق سرنگونی جمهوری اسلامی با جنگ و آلترناتیوسازی آمریکایی کور شده است.

در چنین موقعیتی است که تعدادی از فعالین کارگری در رقابت با “کنگره ملی کرد” و یا به موازات آن نوعی از “کنگره ملی کارگران کرد” را پیش کشیده اند.

این دوستان دراین موضعگیری همچنین با این تناقض روبرواند که از طرفی رفع ستم ملی را کار طبقه کارگر ایران می دانند، از طرف دیگر خود بعنوان فعالین کارگری کردستان، پرچم رفع ستم ملی را در غیاب یک جنبش اجتماعی با خواست معین و در دل تحرکات ناسیونالیستی ، با اهداف معین “آشتی با دولت ها”، برافراشته اند.

آیا فعالین کارگری کردستان این الگو را پیش پای فعالین کارگری آذربایجان، خوزستان، بلوچستان و … می گذارند؟

یک اعلام موضع بی پایه

بیانیه و تومار فعالین کارگری کردستان یک اعلام موضع بی پایه و مبنا است. فاقد مبنای اجتماعی و افق کارگری است. کردستان ایران نه شرایط کردستان عراق را دارد و نه ترکیه و سوریه. بورژوازی کرد در ایران ادغام شده و جز غرولند روشنفکرانش برای سهم بیشتر در مشارکت با جمهوری اسلامی را ندارد. از چین تا دوبی و بندرعباس و تهران و سنندج و مهاباد عرصه تاخت و تاز سرمایه های بورژوازی کرد هم هست. کارگر کرد زبان بهمان اندازه توسط بورژوازی سراسری استثمار می شود که توسط بورژوازی خودی “ملی”. تجارب کارگران نساجی های کردستان و شاهو و …را مگر از یاد برده ایم؟

شرکت کمونیست ها وکارگران و زحمتکشان در جنبشی برای رفع ستم ملی در مقطع پس از  انقلاب بهمن که بوسعت همه ی شهرها و روستاها ی کردستان راه افتاده بود و علیه لشکرکشی جمهوری اسلامی، از زاویه منفعت طبقاتی و برای کسب بیشترین آزادیهای سیاسی و اجتماعی و انکشاف طبقاتی و برای رفاه و خوشبختی مردم بود. و گرنه از همان ابتدا حزب دمکرات کردستان، برای هر گونه مصالحه با جمهوری اسلامی حاضر بود. اگر جمهوری اسلامی به نوعی خودگردانی و سپردن پاسگاه های ژاندارمری به حزب دمکرات و ایجاد مدارس زبان مادری رضایت می داد، ستم ملی درکردستان به نفع بورژوازی کرد حل شده بود و کارگران در کردستان در مبارزه علیه ستم طبقاتی و برای بهبود شرایط کار و زندگیش علاوه بر سرکوبگریهای جمهوری اسلامی با سرکوب بورژوازی کرد و احزاب ان از جمله حزب دمکرات مواجه می شد. این اتفاق نیفتاد چرا که هر عقب نشینی جمهوری اسلامی درمقابل جنبش انقلابی مردم کردستان موجب کسب آزادیهای سیاسی از جانب کمونیست ها وکارگران کردستان  می گردید.

از این دوستان باید پرسید که با این بیانیه و تومار نویسی وظیفه ای فوری و عملی پیش پای کارگران و مردم زحمتکش در کردستان قرار داده یا می دهند؟ آیا کار و فعالیت معینی را در دستور خود گذاشته اند؟ آیا به سوال یا سوالات جنبش اجتماعی و توده ای معینی حول “رفع ستم ملی” می خواهند جواب بدهند؟ یا می خواهند جناح چپ ناسیونالیسم را از شرکت در کنگره پشیمان کنند؟ …

 

“رفع ستم ملی” یا مبارزه طبقاتی

طرح و تبدیل شدن  مساله رفع ستم ملی در کردستان، به اولویت فعالین کارگری را جز این نمی توان معنی کرد که اعتراضات کارگری و ا جتماعی و مبارزه طبقاتی علیه سرمایه داران و دولتشان  در حاشیه مساله ملی قرار گیرد و مساله ی ملی  به راس مطالبات کارگران در کردستان برود. اما، این سر سوزنی با واقعیات کنونی مبارزات سیاسی و اجتماعی واقتصادی طبقه کارگر همخوانی ندارد. مطالبات کارگران و مردم زحمتکش در سراسر ایران، آزادیهای بی قیدو شرط سیاسی، آزادی بیان و  اجتماعات و تشکل و تحزب، برابری زن و مرد و رفع هر گونه تبعیض جنسی،و ملی و مذهبی و بیشترین رفاه شایسته یک زندگی  انسانی و بهتر است. به تبع این شرایط و بعنوان جزیی از این فعل و  انفعال اجتماعی، اعتراض کارگران به سرمایه، اعتراض زنان و مطالبات برابری طلبانه و خواست آزادی و رفاه در کردستان ایران نیز مبارزات جاری را تشکیل می دهد.

 جمهوری اسلامی بعنوان دولت شایسته سرمایه داری در ایران تا کنون در مقابل این مطالبات به سرکوب متوسل شده است. این شرایط و توازن قوا می تواند تغییر کند اما نه با پرچم “رفع ستم ملی” در دست این و آن بخش کارگر،  بلکه با افق و پرچم آزادی و برابری و سرکردگی طبقه کارگر و حزب کمونیستی اش.

حزب دمکرات کردستان ایران سالها است می گوید رفع ستم ملی بر هر چیز دیگر و بر ستم طبقاتی مقدم است. مردم کردستان  قبل از هرچیز کرد هستند. مساله ی برابری زن و مرد و کارگر و بورژوازی موضوعی است مربوط به آینده و به حل ستم ملی….!

این ثابت می کند که مبارزه برای رفع ستم ملی و حل مساله کرد بدون مبارزه همه جانبه با ناسیونالیسم کرد و جنبش و احزاب آن و بدون مبارزه با راه حل های خودمختاری و فدرالیسم، هر تلاش دیگری از جمله تلاش کنونی فعالین کارگری کردستان،  به ضرر کارگران و به نفع ناسیونالیسم کرد تمام می شود.

کارگران در کردستان در مبارزه علیه ناسیونالیسم و راه حل هایش تنها نیستند. همسرنوشتی طبقاتی کارگران در سراسر ایران، به این امر کمک می کند. اما بدوا این همسرنوشتی را باید حول یک مبارزه اجتماعی طبقه کارگر علیه کلیت سرمایه داری و دولتش در ایران سازمان داد.

فعالین کارگری چپ و سوسیالیست  بدوا باید در کمیته ها و نهادهای خود متحد شده باشند و برای متشکل و متحد کردن توده ای کارگران در مجامع عمومی و سندیکاها و دیگر نهادهای کارگری علنی اقدام کنند.این تلاشها و مبارازات کارگری با پرچم “رفع ستم ملی” امکانپذیر نیست. پرچم های افتاده و یا به ثمر نرسیده ی تا کنونی را باید برداشت. رفع تفرقه و رفع موانع ذهنی و سیاسی در صفوف فعالین کارگری که ناسیونالیسم ازجمله ی آنهاست،  بنیان گذاشتن پایه های تحزب کمونیستی طبقه کارگر و ایجاد صف مستقل طبقه کارگر، آن پرچم افتاده است که برافراشتنش تنها از عهده ی کارگران کمونیست بر می آید.

نگاه کنیم، نماینده بورژوازی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، پرچمدار وحدت کل طبقه خود در سراسر جهان است. خواستار ائتلاف “صلح آمیز” طبقه جهانی خود است. این وحدت و ائتلاف برای چیست جز در مقابل و در مصاف با طبقه کارگر، این دشمن طبقاتی سرمایه داران و در مقابل صف انقلاب کارگری!

سوال این است که آیا طبقه کارگر جهانی بطور کلی و طبقه کارگر در ایران هم در تدارک سازماندهی صف مستقل و متحد طبقاتی خود در مصاف با بورژوازی است؟ یا در فکر رفع ستم ملی و اندر غم رشد صنعت و سرمایه  بنفع بورژوازی خودی “ملی”! که شاید از قبل این رشد سرمایه دارانه، خیری هم به کارگر کردستان برسد که نمی رسد. همچنانکه در کردستان عراق نرسید.

اینکه رفع ستم ملی در کردستان ایران از چه مسیری می گذرد را الان نمیتوان پیشبینی کرد. از همین حالا و به زور “کنگره ملی” و “بیانیه کارگری” نمیتوان این خواست را به راس مطالبات مردم کردستان کشاند.

در شرایط معین و در یک برآمد انقلابی و  به میدان آمدن جنبش های ا جتماعی از جمله جنبشی برای رفع ستم ملی، حل شرافتمندانه مساله کرد در کردستان ایران از طریق یک رفراندوم ممکن است. کارگران و زحمتکشان کردستان خود می توانند تصمیم بگیرند که در چارچوب ایران و با حقوق شهروندی برابر بمانند یا از آن جدا شوند. تا زمانی که این اطمینان وجود نداشته باشد که جدایی متضمن منفعت طبقاتی و کسب بیشترین آزادیهای سیاسی و اجتماعی و رفاه و خوشبختی مردم کردستان است، نباید آن را توصیه کرده و به آن رای داد.

تحرکات ناسیونالیستهای منطقه نمی تواند و نباید عامل فشاری بر کارگران باشد. پیوستن به این تحرکات از هر زاویه ای و به هر بهانه ای، نه تنها موجب مفری و بهبودی در شرایط کار و زندگی کارگران در کردستان نیست، بلکه انحرافی از وظایف طبقاتی و مبارزاتی شان است. رفع ستم ملی درحال حاضر امر فوری و فوتی کارگران در کردستان نیست. موضوعیت ندارد و فاقد مبنای عینی، عملی اجتماعی است. احزاب ناسیونالیست و مسلح پشت مرزها، بی ربط به خواستها و نیازهای واقعی و عملی کارگران و مردم زحمتکش کردستان ا ند. آلترناتیو واقعی وضع موجود در کردستان  صفی متحد از کارگران سوسیالیست و کمونیست و متشکل در کمیته های کارگری در کارخانه ها و مراکز و محلات کار است. تحزب کمونیستی کارگران و سندیکاها و تشکل های  توده ای بر پایه مجامع عمومی کارگری، ضامن پیروزی و پیشروی کارگران به سمت  تحقق آزادی و برابری است.

مظفر محمدی

مهر ماه ۹۲ (سپتامبر ۲۰۱۳)

www.mozafar-m.com

mozafar.mohamadi@gmail.com