رژیم جمهوری اسلامی ماشین پیگیرکشتار و وحشت تا به آخر

اخیرا خامنه ای جلاد یکی دیگر از خر مهره های سوخته خود به نام روحانی را با چهر ای بزک کرده به میدان فرستاده تا به اصطلاح خود با شعار اعتدال و تعامل بتواند به بحرانهای بین المللی و داخلی سر و سامانی دهد. رزیم آدمکش آخوندی به سر کردگی خامنه ای که حدود ۳۵ سال است قمپز ضد آمریکایی در می کند، از ترس و هراس سرنگونی اش قرار است به پا بوسی آمریکا برود وتمام قی کرده های مثلا ضد امپریالستی اش را نوش جان کند. رژیمی که تمام تلاشش در جهت توسعه اسلام سیاسی میباشد و در این رابطه با تمام توانش به ارتجاعیون منطقه و جهان کمک رسانی می کند، از جمله حکومت فاشیستی بشار اسد که توسط خامنه ای همه گونه ساپورت می شود، به بن بست خورده است. با یک موضع گیری جدی آمریکا در رابطه با حمله به سوریه همه ماست هایشان را کیسه کرده و در نهایت افلاس و در مانده گی از عقب نشینی در رابطه با تولید سلاح کشتار جمعی و اتمی، گوی سبقب از همدیگر ربوده اند. به قول معروف چوب را بر میدار ی سگ دزد فرار می کند. ولی آیا این بدین معنا است که رژیم جمهوری اسلامی ازسیاسنهای جنایت کارانه و کشتار های جمعی خود عقب نشینی خواهد کرد؟
به نیک میدانیم که در جهت تلطیف کردن رژیم آخوندی چهار جبهه تلاش بیهوده می کنند تا چهره این وحوش قرون وسطایی را ملایم تر نشان دهند تا بتوانند با آن به توافق بهتر و بیشتری دست یابند. ۱٫ کشورهای امپریالستی که از وجود این رژیم حسابی توبره هایشان پر می شود، موضع گیری ها و عملکردهای آنها تا به حال این را به خوبی به اثبات رسانده است. ۲٫ کشور های مرتجع منطقه و هم کاری های وسیع آنها .۳٫ اپوزیسیون بیرونی از توده ای اکثریتی گرفته تا متواریان بخشی از رژیم .۴٫ اپوزیسیون به اصطلاخ داخلی از ملی مذهبیون تا دوم خردادی ها و مثلا اصلاح طلبان رژیم ولایت فقیح.
این جبهه فوق به هر امام زاده ای متوسل می شود تا اصلاح پذیری این آخوند های پلید را در اذهان عمومی جا گیر کنند، ولی خوف انگیز آن است که عملکرد جمهوری اسلامی تا به حال عکس این بینش و دیگاه را نشان داده است و انگشت بیلاخ خود را به آنها نشان داده است. با اشاراتی مختصر به صحت عملکرد رژیم کثیف آخوندی می پردازم.
این نظام از اوایل قیام بهمن ۵۷ تا به حال در عمل ثابت کرده است که علا قه عجیبی در قتل عام و کشتار جمعی هر گونه حرکت اعتراضی و آزادی خواهانه دارد و به مدت ۳۵ سال است که بر سریر قدرت نشسته است و به شکل حرفه ای کشتار جمعی می کند. هنوز توده های مبارز و ستم دیده ایران در تب و تاب تحولات بودند که به فرمان خمینی لعنتی و کثیف چهره در تاریخ ۱۱ شهریور ۵۸ فرمان لشکر کشی به کردستان انقلابی و قثل عام روستا های قارنا و قله تان در نقده را صادر نمود و جنایت در تل زعتر را در کردستان تداعی نمود.این جلادان انچنان کشتار جمعی نمودند که هنوز هم ابعاد وحشتناک آن بر زبانها جاری است. بنا به قول جان به در بردگان،در آنجا به هیچکس رحم نکردند، بعضی ها را با تفنگ کشتند، بعضی ها را با کارد سر بریدند و کودکان را هم زیر لگد و پوتین خفه کردند و حتی شخصی به نام سید احمد ۹ نفر از اعضای خانواده اش را کشتند. دیری نپایید که چند ماه بعد به ترکمن صحرا حمله و خلق ترکمن را به سوگ عزیزانشان در کشتار جمعی دیگری نشاندند. خمینی گور به گور شده تنوره کشان با چشمانی دریده آستینهای خونین اش را بالاتر زد و در طی فرمانی دیگر در سال بعد یعنی سال ۶۰ زندانیان را به شکل وسیعی قتل عام نمود و چندین هزار نفر از رشید ترین فرزندان خلقهای ایران را اعدام و به جوخه آتش سپرد. به دنبال آن تمام اپوزیسیون انقلابی را اعم از مجاهدین خلق و کمونیستها و دیگر نیروهای دمکرات را قلع و قمع کرد و هم چنین زندانها را پر نمود. خمینی ابلیس قبل از این که از دست این همه انقلابی دق مرگ شود آخرین لگد مرده خود را زد و در مرداد سال ۶۷ طی فرمانی ضد بشری اعلام نمود: “کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پا فشاری کرده و می کنند، محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجته السلام نیری دامت افاضاته(قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی ( دادستان تهران) و نماینده ای از وزارت اطلاعات می باشد.” خمینی جلاد ادامه می دهد ” رحم بر محاربین ساده اندیشی است. قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام ، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند “اشدا علی الکفار” باشند. تردید در مسائل اسلام انفلابی، نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می باشد.” هم چنین خمینی ملعون در پاسخ به سوال موسوی اردبیلی در رابطه با چگونگی اجرای فرمان او برای قتل عام زندانیان سیاسی فرمان می دهد که” هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.( این فرمان به گفته حسینعلی منتظری جانشین مخلوع شده اش در تاریخ ۶ مرداد سال ۶۷ صادر شده است).
به دنبال این حکم ضد بشری در شهریور ۶۷ دهها هزار نفر از زندانیان سیاسی که وابسته به همه گروها، سازمانها و احزاب که بیشتر آنان از سازمان مجاهدین خلق ایران بودند را اعدام کردند. بعد از این فاجعه تاریخی خمینی در سال ۶۸ به درک واصل شد و افسارش به گردن خامنه ای سفت و سخت بسته شد. خامنه ای و نظام دد منش اش پیگیری عجیبی در این کشتارها از خود نشان داده است و می خواهد روی سلفش را هر چه بیشتر سیاه تر کند و الحق که در این سرکوب و کشتار کودن نیست.
همچنین سیستم وار این ماشین کشتار و سرکوب را روغن کاری کرده و به روز می کند. ملاحظه می کنیم که دامنه ترور و کشتار را به خارج از مرزها می کشاند و نیروهای اپوزیسیون را ترور می کند با این فکر واهی که مخالفین را از سر راه بردارد ولی عجیب کور خوانده است که این نیروهای انقلابی روز به روز تکثیر می شوند.در سال ۷۸ مجداد نیروهای انقلابی و روشن فکران و دانشگاها و سایر توده های کارگر زحمتکش وارد عرصه های مختلف مبارزه می شوند و دولت مثلا اصلاحات خاتمی زیر نعلین خامنه ای می خوابد و به اتفاق اعتراضات را به خون و کشتار می کشانند. دیگر به کسی رحم نمی شود حتی فرزندان ناخلف خود هم می بلعند و به دستمال کثیف تر از خودشان تبدیل می کنند. در سال ۸۸ جنبش اعتراضی توده های تحت ستم را خس و خاشاک می نامند و فرمان قتل و کشتار و تجاوز به آنها را خامنه ای جلاد صادر می کند. در لابلای تمام این مدت رعب و هراس را در دل مردم می اندازند و دست به اعدامهای خیابانی، سنگسار، شلاق زدنها، قطع عضو کردن ها و از حدقه در آوردن چشمها در ملاء عام مبادرت می کنند. این دستگاه کشتار و وحشت به هیچ کدام از این جنایتها بسنده نمی کند و در تلاش وافری است تا آخرین تیر ترکش خود را رها کند و سازمان مجاهدین خلق ایران را که تشکیلاتی وسیع و اپوزیسیونی سازمانیافه دارد نابود کند و برای این مهم به هیچ چیز پایبند نیست و تا کنون طی چند سال اخیر ۵ با به کمپ اشزف و لیبرتی با هم دستی جنایتکاران مرتجع و منطقه ای اش حمله کرده و آنها را قتل عام نموده است وآخرین حمله اش در کمپ اشرف که منجر به کشته شدن ۵۲ نفر و به گرو گرفتن ۷ نفر یعنی ۶ زن و یک مرد شد. فاجعه انگیز این که این جنایتکاران دستان بسیاری را هم در کمپ اشرف از پشت بسته و به شقیقه همه شلیک کرده اند. آنگاه مزدوران خامنه ای اعم از فرمانده هان سپاه و غیره این حمله و کشتار جمعی را که جنایت علیه بشریت است را افتخار آمیز نامیده و از عملیات مرصادشان مهم تر مینامند.
باری گفته و ناگفته پیداست که رژیم جلاد و سفیه جمهوری اسلامی به سر کردگی خامنه ای رذل در کل حیات ننگین شان عجیب علاقه مند به خون ریزی و اعدام و کشتار جمعی می باشند ودر این مورد هم بارها مجامع بین المللی و نهاد های حقوق بشری این وحوش را محکوم کرده اند از جمله: سازمان جهانی حقوق بشر، گزراشهای عفو بین المللی در باره ایران، گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر، گزارش کمیسیون بین المللی حقوقدانان، گزارشهای سازمان ملل، گزارشگران بدون مرز، فدراسیون بین المللی حقوق بشر، سازمان جهانی وکلا و……………….
تمام موارد مطرحه نشان از این دارد که رژیم آخوندی توجه به هیچ کدام از این موارد نمی کند و فقط می خواهد به هر وسیله ای که شده خود را نگهدارد تا بتواند به اهداف ضد بشری خود که همان توسعه اسلام سیاسی و حکومت دینی است، برسد. سئوال اینجاست که با این غده چرکین تاریخی چه باید کرد؟ آیا این رژیم اصلاح پذیر است؟ آیا رفرم را قبول دارد؟ آیا می خواهد با مخالفینش تعامل داشته باشد؟ آیا نسبت به اپوزیسیون داخلی و خارجی اش عقب نشینی کرده است؟ آیا از تولید سلاح های کشتار جمعی اش دست بر داشته است؟ آیا به اعدامها و شکنجه ها و کشتارهایش خاتمه داده است؟ آیا آزادی های سیاسی و مدنی را قبول کرده است؟ آیا زندگی عادی مردم را متلاشی نکرده است؟ آیا……………………
پس چه می شود و باید کرد؟ اپوزیسیون انقلابی و سرنگونی طلب اعم از سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت و نیروها و جریانات کمونیستی و چپ و دمکراتیک ایران باید در برابر اتحاد ضد انقلابی رژیم منحوس و ستم پیشه جمهوری اسلامی، اتحادی انقلابی و پیوندی محکم با حداقل ترین محورها ی ممکن بر قرار کنند تا بتوانند از این زاویه به سازماندهی جنبشهای اعتراضی توده های مردم ایران اعم از کارگران، زنان، دانشجویان و سایر زحمتکشان بپردازند و در جهت ایجاد جامعه ای دموکراتیک گام بردارند. این مهم به هیچ عنوان میسر نیست مگر فقط قهر انقلابی و جنگی تمام عیار و با استفاده از نیروی لایزال توده های قهرمان مردم ایران که تومار این جرسومه های فساد و تباهی را به هم پیچانده و به کثیف ترین بخش زباله دانی تاریخ برای همیشه پرتاب نمود. میتوان و باید، چنین باد.
هوشنگ اسدیان / ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ مطابق با ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳
Hoshang.asadian@gmail.com