تقلاهای رژیم اسلامی برای بیرون زدن از انزوای جهانی , در حاشیه مانورهای اخیر روحانی

مقدمه:

در مقاله قبلی (۱)توضیح دادم که نتایج بجران عمومی نظام سرمایه و خصوصا شکستن قدرت نظام امپریالیستی تک قطبی به رهبری حکومت امریکا ، عروج اوبامائیزم را موجب شد که دیگر نمی تواند بطور یکطرفه صحنه سیاست دنیا را طرح ریزی کند.لذا بخشی از سیاست خارجی حکومت امریکا این است که بیشتر به سیاست “همزیستی” و “همکاری” گرایش یابد.

بحران سوریه ، صحنه مهمی ایجاد کرد. نبرد قطبهای امپریالیستی در سوریه بطوری شکل گرفت که مجبور شدند به توافقی برسند که در آن قطبهای امپریالیستی غرب ، بنوعی حوزه قدرت جناح روسیه-چین و بخش حکومت یافته اسلام سیاسی را که حکومت ایران سردمداراش هست ، به رسمیت بشناسند. سوریه محل سازش جناح های امپریالیست جهانی و ارتجاع منطقه ای است که قطب بندی رژیم اسلامی-بشار اسد از یکسو و حکومت عربستان و ترکیه (بطور مشروط) و بخش القاعده ای اسلام سیاسی را تشکیل داده اند.

وضعیت موجود در سوریه هنوز وضعیت نهائی نیست و امکان شکستن موازنه موجود وجود دارد. اما هر چه هست ظاهرا تمایل به توافقها برای نگه داشتن بشار اسد در قدرت و محدود کردنش و سلاح های کشتار جمعی را ازش گرفتن فعلا برنامه حداقل حکومتهای غرب است که اگر بهش برسند بطور آبرومندانه ای حاضرند حوزه روسیه-رژیم اسلامی-بشار اسد را به رسمیت بشناسند. طبق معمول هم سری که بی کلاه خواهد بود، جامعه جنگ زده و متلاشی شده سوریه است که باید سرکوبها و کشتارها را همچنان تحمل کند.

اما بخشی از صحنه تحولات ، مربوط است به تحرکهائی که اخیرا رژیم اسلامی ایران در کانتکس فضائی که بوجود آمده شروع کرده.این رژیم در تلاش است از وضعیت موجود استفاده “بهینه ” ببرد و همانطور که روسیه در حال تلاش برای باجگیری از حکومت امریکاست، این رژیم اسلامی هم قدمهائی به جلو بردارد.هدف این مقاله بیشتر اینست که از این زوایه به ماجرا پرداخته شود:

(۱)مانورهای اخیر روحانی

احمدی نژاد ، دوره هشت ساله حکومتش را در شرایطی ترک کرد که بحران اقتصادی و سیاسی ، انزوای بین المللی و فشار تحریمهای اقتصادی، رژیم اسلامی را در موثعیت بسیار ضعیفی قرار داده بود. رژیم اسلامی با جلو کشیدن روحانی و زدن همفکران احمدی نژاد و جناح های “تندرو تر” درون حکومتی ، بواقع نشان داد که این خطر را احساس کرده که باید مسیری دیگر را شروع کند، تقلای جدیدی بکند و چون نمی توانست روی جناح های نزدیک به موسوی سرمایه بگذارد ، صلاح دید به سمت جناح رفسنجانی و گرایشات نزدیکتر به او چرخش کند تا مگر بتواند این تنگنای تاریخی را هم پشت سر بگذارد و چند صباحی هم که شده با کمک ضمنی غرب روی کار بماند.

ماههای اول حکومت روحانی به گسترش اعدامها و سرکوبها گذشت. مثل شطرنجبازی کارکشته، اینها سعی کردند ابتدا با گسترش اعدامها جامعه را چند قدم به عقب بکشند تا بتوانند در فضائی که ایجاد می کنند به یک “عقب نشینی ظاهری کنترل شده” دست بزنند. در حدی نیستند که بتوانند “رفرمهای مدل خاتمی” را تکرار کنند اما برای مصرف خارجی هم که شده به طراحی یک نمایش کنترل شده “گلاسنوستی-پروسترویکائی” دست زدند که هدفش در مرحله اول شل کردن حلقه های تحریم اقتصادی و سیاسی بین المللی است.

لذا امواج اعدامها و سرکوبهای ماههای اول، در مقطعی در چند محور تغییر جهت داد:

اول: نمایش باز کردن اینترنت و فضای “مجازی” تا بدنیا نشان دهند دارند “فضا را باز می کنند”

دوم: آزاد کردن برخی زندانیان سیاسی شناخته شده از میان فعالین رفرمیست و متمایل به سیاستهای حکومتهای غربی

سوم: در پیش گرفتن سیاست “ستیز سر مسئله اتمی”

چهارم: تلاش برای میانجی گری در بحران سوریه و کاهش فشار موجود بر حکومت امریکا که در بن بستی بزرگ گیر کرده است

از دید من این ۴ محور را روحانی به نمایندگی از کلیت نظام اسلامی دارد پیش می برد که بتواند با کاهش فشار غرب، تحریمهای اقتصادی و سیاسیش را کاهش دهد و نفسی بکشد و اگر پذیرفته شود ، به جامعه “جهانی” (نظام جهانی سرمایه) راه یابد.

(۲)نگاهی به “مقاله روحانی” در واشنگتن پست در آستانه سفر روحانی به نیویورک:(۳)

مقاله انتشار یافته از سوی روحانی در واشنگتن پست، یک تلاش جدی و شاید جدی ترین تلاش علنی حاکمیت رژیم اسلامی است برای “تشنج زدائی” با حکومت امریکا . در این مقاله ، رژیم اسلامی اعلام می کند که سیاستهای دهسال گذشته اش را قرار است پس بگیرد. “رویکرد یکجانبه” ای که جناح اخمدی نژاد و خامنه ای دوران طولانی پراتیکش کردند را ، بخش حاکم رژیم اسلامی رد می کند و قول می دهد که سیاستش را بر اساس “تدبیر و امید” و “تعامل محتاطانه” پیش بگیرد.رئوس این سیاست چیست؟

همانطور که در بالا گفتم، قرار دارند به حکومت امریکا و غرب اطمینان دهند که سلاح اتمی نمی سازند . می خواهند در رفع بحران منطقه و کاهش دردسرهای نظام امپریالیستی “کمک” باشند، (همانطور که در افغانستان و عراق هم کمک بزرگی برای حفظ اقتدار حکومت امریکا بوده اند!) و در عوض؟ البته در مقاله روحانی نیامده!

حکومت رژیم اسلامی از زبان روحانی دارد تلاش می کند به یک توافق پایدارتر با حکومت امریکا که در بحرانی جهانی دارد به گل می نشیند، برسد. حتما طلب می کند که تحریمها از روی دوشش برداشته شود. حکومت عراق با دست به سر کردن “قرارگاه فرقه مجاهد” چراغ سبزی به رژیم اسلامی نشان داد. در ادامه این مسیر، رژیم اسلامی حتما طلب خواهد کرد که پروژه پذیرش این رژیم بعنوان یک طرف همکاری در امریکا و اروپا دنبال شود. همانطور که گفتم این بخشهای مطالباتی در نامه روحانی نیامده!

(۳) در مدیای امریکا و غرب، در حال زمینه چینی برای “بهبود روابط با رژیم اسلامی ” هستند:

هنوز مرکب نوشته روحانی در واشنگتن پست خشک نشده، در آلمان، به “استقبال” پیشنهادات او رفتند! در مدیای امریکا منجمله سی ان ان، صحبت از اینست که “حداقل اوباما به روحانی در حبسه عمومی سازمان ملل دستی بدهد اگر مذاکره رسمی را شروع نمی کند!”

در غرب در حال تبلیغ برای روحانی هستند و از او برای اعلام “عدم تلاش برای ساخت سلاح اتمی” تقدیر می کنند! حتی صحبت از اینست که اجازه بدهند حکومت اسلامی به غنی سازی تحت نظارت اروانیوم ادامه دهد!

همینطور که می بینید بقول روحانی در نامه اش، “فضای جهانی در حال تغییر است”! در حکومتهای غرب ، همه دارند در مورد “دادن فرصتهای جدید به روحانی و رژیم اسلامی” صحبت می کنند!

(۴) قرار است این ماه عسل روحانی و حکومت اسلامی چقدر طول بکشد؟

تاریخ حکومت اسلامی حداقل در دو دهه اخیرش ، بطور دوره ای این دوران ماه عسل را طی کرده است. بخشی از این دوران ماه عسلها بخاطر خلاء قدرت منطقه ای پیش می آید همانطور که الان شاهدش هستیم. هر دوره که حکومت اسلامی به بن بست می رسد تلاش می کند چهره “عاقلانه تر و محطاطانه تر” و “مسالمت جوتری ” بخودش بگیرد، از “گفتگوی تمدنها” و سیاست “تعامل” سخن بگوید، جناحی از حکومتهای غرب برایش مدتی هم که شده هورا می کشند.

ظاهرا دوران دیگری از ماه عسل حکومت اسلامی شروع شده و تهاجم تبلیغاتیش برای خنصی کردن فشارهای اقتصادی و سیاسی آنرا واداشته که دست به برخی “اصلاحات نمایشی” بزند که از دوران خاتمی هم آبکی تر است.چه مدتی این بازی ادامه می یابد؟ چقدر اینها اینبار می توانند جلو بروند؟ به عوامل مختلف مشروط است.از جمله وضعیت ناپایدار  دینامیک جهانی  و نیازی که حکومتهای غرب به رژیم اسلامی برای حفظ تعادل خاورمیانه احساس می کنند. در نبود قدرت انقلاب مردم، عوامل موجود متاسفانه تعیین کننده می شوند. بعید است که این دوران ماه عسل زیاد دوام بیابد.تضادهای درونی حکومت اسلامی حل نشدنی است و پذیرش شروط حکومتهای غرب برای رژیم حکم مرگش را دارد.

منابع دیگر:

(۱)سعید صالحی نیا:عقب نسینی اوباما و شکل گیری نظم جدید جهانی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=43719

(۲)نوید اخگر: آیا رژیم اقدام به قطع فیلترینگ فضاهای اینترنتی کرده است؟

http://www.azadi-b.com/G/2013/09/post_466.html

(۳)عصر ایران:متن کامل مقاله روحانی در واشنگتن پست

http://www.rowzane.com/html/ایران/۲۹۹۰-عصر-ایران-متن-کامل-مقاله-روحانی-در-واشنگتن-پست.html

(۴)استقبال آلمان از میانجی‌گری ایران در بحران سوریه

http://www.rowzane.com/html/ایران/۲۹۸۶-استقبال-آلمان-از-میانجی‌گری-ایران-در-بحران-سوریه.html

(۵)حزب کمونیست کارگری ایران:کلیه زندانیان سیاسی باید فورا و بی قید و شرط  آزاد شوند!

http://www.rowzane.com/html/recent-announcements/2974-کلیه-زندانیان-سیاسی-باید-فورا-و-بی-قید-و-شرط-آزاد-شوند.html

(۶)”کارنامه دولت روحانی”: اصغر کریمی

http://www.rowzane.com/html/video/videos/2916-کارنامه-دولت-روحانی-اصغر-کریمی.html

(۷)سعید صالحی نیا: انتخابات رژیم اسلامی و ناتوانی چپ انقلابی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=41959