جنبشهای اعتراضی کارگران و زحمتکشان در کوران مبارزاتی خویش علیهی سرمایه در اقصا نقاط دنیا، علیرغم بر جایگذاری خسرانهای جانی و مالی، از دستآوردهای بسیار ارزندهای برخوردار میباشد که بی تردید نگاهِ دقیق بههر یک از این دورهها میتواند بر رادیکالیزم مبارزاتی تودهها بیافزاید. بهعبارتی دیگر، تاریخ مبارزاتی تودههای ستمدیده مملو از تحولات دگرگونهساز و نقشآفرینیهای بیدریغِ عناصر کمونیست و رزمنده، علیهی نظامهای ظالمانانه و سرکوبگر میباشد؛ عناصرئی که به امیال و منفعت فردی خود پشت پا زدند و به دنیایی اندیشیدند که مبلغ و مدافعی سعادت و خوشبدبختی انسانهای محروم بود. بی اغراق میتوان گفت که یکی از آن اسطورهها و کمونیستِ عاشقِ منافعی کارگران و زحمتکشان، «ارنستو چه گوارا» بود.
«چه گوارا"ئی که جنبش کمونیستی دنیا بدان مفتخر میباشد و نام و اعمال او را در تاریخچهی مبارزاتی خود به ثبت رسانده است. بهراستی مگر میتوان نام و نقش کمونیستهایی همچون «چه» را در انقلابات رهائیبخش نادیده گرفت و بر جایگاه واقعی وی واقف نهگردید؟ دنیای مخالف سرمایه و دنیای مدافعی رهائی و آزادی همواره بر راه و مقّام کمونیستهایی همچون «چه» واقف است و هرگز نام این رهروان انقلابات کارگری و مدافعین بی چون و چرای تودههای ستمدیده را فراموش نهخواهد کرد؛ از یاد نهخواهد بُرد که چگونه فرزندان کارگران و زحمتکشان علیرغم هزاران مشکلات و معضلات رو در رو، پای پیش گذاشتند تا خلقشانرا آزاد سازنند.
«چه» در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ در آرژانتین بهدنیا آمد و از همان نوجوانی مسیر واقعی زندگی خود را انتخاب نمود و بر خلاف بسیاری از هم سن و سالهایاش قدم در راهی گذاشت که چیزی جز بهرسمیت شناختن حقوق میلیونها انسان محروم نبود. بههمین دلیل مارکسیسم – لنینیسم را سر منشاء کاری خود قرار داد و علیرغم کمی سن به ریشهی اصلی مصائب و دشواریهای رو در روی زحمتکشان پی بُرد و با تمام وجود بهمبارزه با آنان برخاست. تماس با انقلابیون کوبا و شرکت عملی در مبارزاتشان علیهی حکومت سرکوبگر باتیستا و به تبع از آن پیروزی انقلاب از زمره فعالیتهای سیاسی – عملی بی وقفهی «چه گوارا» را تشکیل میداد.
«چه گوارا» بعد از به اهتزاز در آوردن پرچم کارگران و زحمتکشان بههمراه فیدل کاسترو و دیگر کمونیستهای راستین در سرتاسر کوبا، قصد انقلابی دیگر، در نقطهای دیگر از جامعهی نظامهای وابسته به امپریالیسم را در سر داشت و بر همین اساس، بدون کمترین چشمداشتی، با همه و با مقّام و منصب خویش در کوبا وداع گفت و با باوری عمیق به وظایفِ انترناسیولیستیاش، بهکمکِ دیگر انقلابیون شتافت.
«چه» علیرغم تعلق و وابستگی شدید به کوبا، قدم در راهی گذاشت که بهجرأت میتوان گفت جنبش کمونیستی جهان کمتر با چنین انسانهایی روبرو گردیده است؛ چرا که عمیقاً و عملاً بر این باور بود که: "هر کجا امپریالیسم چهره خود را نشان میدهد با او جنگ کن". بهراستی که بر اعتقادش پای فشرد و بهجنگ با آنان برخاست.
بیگمان و در چارچوبهی چنین واقعیاتی سرمایهداران و دشمنان طبقاتی تودههای ستمدیده بیکار نهنشسته و در تلاش بودند تا مانعی اوجگیری انقلاب و جنگی دیگر توسط فرزندان دلیر محرومان گردند. جنگی که «چه گوارا» بههمراه چند تن دیگر از رزمندگان بولیوی، علیهی دولت حاکم بر این کشور بهراه انداختند.
بالاخره دشمن با سازماندهی گسترده و با گسیل نیرو موفق میگردد تا پایگاه «چه» و یاراناش را کشف نماید و در نبردی نابرابر در منطقهی "نتاکروز" بولیوی وی را زخمی و سپس دستگیر نماید و در زمانی کوتاه قلب پر از کیناش را از حرکت باز دارد.
اگر چه مزدوران و سرکوبگرانِ سرمایه قادر گردیدند بر جسم «چه گوارا» غلبه نمایند؛ امّا هرگز نهتوانستند حقانیت و آرمانهای والای وی را تا ابد دفن نمایند. بی دلیل نیست که «چه» به تاریخ پیوست و دنیای انسانیت و آزادی، مرگ «چه گوارا" را به تولدی دیگر تبدیل نمود؛ تولدی که میلیونها انسان حقیقتجو، پرچم و تصویر او را در دست گرفته و همواره یاد او را گرامی میدارند و بر افکار و اعمال کمونیستی این انسان تحولگرا پای میفشارند.
در هشتادمین سالروز تولد «چه گوارا» جای دارد تا بار دیگر یاد این عنصر وفادار به آرمانهای والای کارگران و زحمتکشان را گرامی داریم و بر این امر خطیر تاکید گردد که در دنیای سراسر ظلم و نکبتبار، تنها ایدههایی میتوانند جامعهی سراسر اجحاف و نابرابر را در هم ریزند که منفعت و خواستههای کارگران و زحمتکشان را بر منافعی حقیر خویش تقدم شمارند. راه و آرمانی که «چه گوارا»ی کمونیست، مبلغ آن بود و تا آخرین لحظه از حیات خویش بدان وفادار ماند. بی دلیل نیست که «چه گوارا» در یادها باقی مانده است و همواره تودههای ستمدیدهی سرتاسر جهان از وی به نیکی یاد میکنند.