گرایشات درونی جنبش انقلابی کردستان

فرشید شکری                                                                        

رو در روئی ملت تحت ستم کرد با حکومت مرکزی یکی از مشخصه های عینی اوضاع سیاسی کشور است. این جنبش اعتراضی- اجتماعی بمانند جنبشهای کارگری، زنان و دانشجوئی گرایشات گوناگونی را در خود جای داده است. گرایشات حاضر در این جنبش عبارتند از: گرایش ناسیونالیستی، ناسیونالیسم چپ و سوسیالیستی .

 بمنظور وارسی این سه گرایش در جامعه کردستان لازم است تا بطور جداگانه درباره " اهداف و استراتژی" هر کدام از آنها به بحث بنشینیم. گرچه کار تدقیق گرایشات حاضر در جنبش کردستان بارها صورت پذیرفته و مقالات روشنگرانه متعددی در یک شمای واحد حول عملکرد آن گرایشات برشته تحریر درآمده، با این احوال نوشتن اینگونه مطالب آنهم درمقطع حساس کنونی، کمافی السابق با اهمیت است. این ضرورت از آنجا منتج می گردد که همچنان برخی از اشخاص، گروه های اپورتونیست و جریانات شکست خورده جنبش ناسیونالیستی ( اعم از چپ و راست) در راستای منافع حقیر خود درصدد سردرگم ساختن توده ها می باشند. بدون شک حتی اگر این تحرکات با موفقیت همراه نشوند، باز میتوانند برای دوره کوتاهی فضای سیاسی جامعه را آلوده ساخته، و پیکارهای توده ای را با اخلال مواجه نمایند. نتیجتاً انتظار میرود تا هر کس در حد امکان به رسالت خویش در این زمینه عمل کند.

 

ناسیونالیسم و برخورد با مسئله ملی

 نیازی نیست تا از تاریخ پیدایش جنبش ناسیونالیستی در کردستان ایران حرفی زد زیرا خوانندگان کم و بیش با آن آشنائی دارند. آنچه در این گفتار مد نظر است، توضیح اهداف حقیقی جریانات منتسب بدین گرایش می باشد.

 عموماً اعمال ستم ملی در کشورهائی که از چندین ملل تشکیل یافته و دارای ترکیب جمعیتی متنوعی هستند منهای واکنش نیروهای پیشرو و انقلابی، همچنین با عکس العمل بورژوازی ملل ستمکش از طریق تهییج و شوراندن توده ها همراه خواهد شد. پاره ای مواقع هم در اثر سرکوب و وحشیگری حکومت های مرکزی، ناچاراً کار بدفاع مسلحانه خواهد کشید که مبارزه ای کاملاً مشروع است.

اما آنچه بسان ستمگری ملی آزار دهنده می باشد این است که نقض حقوق اقلیت های ملی « در هر نقطه ای از جغرافیای جهان » بخودی خود بستر مناسبی فراهم می کند تا بورژوازی محلی با استفاده ابزاری از احساسات و حق طلبی مردم تحت ستم « جهت فشار آوردن بر دولت های نژاد پرست و در نهایت راهیابی به قدرت سیاسی درمرکز» سود ببرد. چون بحث حاضرمشخصاً مربوط به جنبش انقلابی کردستان ایران است لذا از وارسی دیگر مناطق کردنشین در منطقه صرفنظر می کنیم.

 دهه های متمادی از حضور گرایش ناسیونالیستی در این جامعه می گذرد. با این وجود مورد چندان مقبولی در کارنامه نمایندگان این گرایش در جامعه کردستان یافت نمی شود. در ایندوره تغییر برنامه خودمختاری به  فدرالیسم (( در رابطه با کاستی های فدرالیسم در قسمت بعدی خواهیم نوشت.)) که مبین کوتاه آمدن از مواضع قبلی، نشان دادن حسن نیت به بورژوازی غیر کرد، و جلب رضایت پان ایرانیست ها و شوونیست های مخالف با حاکمیت بود، جنب و جوش خاصی از وابستگان این گرایش بسود مردم ستمدیده کردستان مشاهده نگردیده است. نا گفته نماند اعلام همسوئی با جنگ طلبی امپریالیسم آمریکا « در همآوائی با جریانات پرو آمریکائی از جمله سلطنت طلبان، » و امید بستن به حمله نظامی این کشور به ایران در ازای اتکاء به جنبشهای اجتماعی در زمره اقدامات اخیر آنان قرار دارند.

 با این موضع گیریهای سیاسی یکبار دیگر به همگان ثابت گردید که بورژوا- ناسیونالیست های مدعی دفاع از حقوق این ملت ستمکش تنها به کسب امتیاز و تأمین منافع خویش می اندیشند. فی الواقع اغراض اصلی اینان رسیدن به کرسی های قانونگذاری، اشغال میزهای وزارت، حکمرانی بر مردم و دریافت سهمی از تاراج درآمدهای کشور یا سود حاصل از استثمار طبقه کارگر ( کرد و غیره کرد) است نه کم کردن آلام مردم به جان آمده کردستان. بی تردید هر قدرت جهانی یا حکومتی در ایران قول جابجا کردن آمال بازگو شده را به ایشان بدهد پشتیبانش خواهند بود و چنانچه رژیم فعلی با برهم خوردن توازون قوا بنفع جنبش مردم کردستان از روی ناچاری به مسامحه با نمایندگان این گرایش « بهدف پراکندن بذر نفاق در کردستان و مقابله با گرایش سوسیالیستی » تن در دهد، خط قرمزی بر شعارسرنگونی خواهند کشید.

 با آنکه مردم مناطقی از کردستان (از طبقات تحتانی و فوقانی) بنا به دلائلی کماکان به این جریانات ناسیونالیستی توهم دارند، اما من حیث المجموع برای اکثریت نسل امروز و بخشی از نسل های پیشین مبرهن گشته که اینان همیشه برآن بوده اند تا از مبارزات برحق توده ها بسان پلی در راستای رسیدن به امیال خود استفاده کنند.

 

جنبش انقلابی کردستان و ناسیونالیست های چپگرا!

 قصد ما از پرداختن به این گرایش در جنبش کردستان، تشریح نقایص و ناکارآمدی برنامه های هواداران این نگرش هم درجهت نابودی ستم ملی و هم تأسیس جامعه ای برابر است. در میان این گرایش، دو عقیده متضاد در مورد حل مسئله ملی به چشم می خورد. طیفی از حاملان خرده بورژوا و بورژوای این بینش، فدرالیسم را راهکاری عقلانی می انگارند (فصل مشترک آنان با گرایش ناسیونالیستی) و طیف بعدی استقلال را یگانه راهبرد منطقی ارزیابی می کنند. هر دو طیف در امتداد این مدل های حکومتی مجزا، خود را به سیستم " سوسیال دموکراسی" یا همان نظام های " دولت رفاه " در اروپای شمالی که محل اقامت بعضی از آنان اس