دخالتگرى کمونیستى یا همراه شدن با جنبش ناسیونالیستى , در حاشیه شرکت کومله در “کنگره ملى کرد”

مدتی قبل موضوع “کنگره ملی کرد” اهداف و سیاستی که در مقابل خود قرار داده و شرکت کومله – حزب کمونیست ایران در این کنگره٬ مورد بحث و نقد ما قرار گرفت. به دنبال این مباحث بعد از گذشت مدت کوتاهی رفقایی از هر دو حزب حکمتیست هم وارد این بحث شدند و طبق سنت سیاسی زمختی که از مدرسی به ارث برده اند٬ سعی کردند آنرا از چهار چوب یک بحث سیاسی و جدی خارج کنند و به افشاگری بپردازند. ما با طرح دوباره و چند باره مباحث پایه ای و نقد مستدل خود تلاش کردیم این مباحث را نه به منظور افشاگری بلکه به عنوان یک بحث سیاسی و نظری از موضع جنبش سوسیالیستی در نقد سیاست نیروهای ناسیونالیستی توضیح بدهیم و تفاوتها را نشان بدهیم.

نادرستی سیاست کومله را مستدل کردیم. توصیه های لازم به کومله را علنا مطرح کردیم. اما کسانی از کادرهای کومله در دفاع نه چندان جسورانه ای از این سیاست یا دوپهلو حرف زدند و یا مثل جمال بزرگپور دست به انبان ناسیونالیسم کرد بردند و از آن خورجین استفاده کردند. بدون تعمق و استدلال٬ اتهام و ناسزا گویی را پیشه کردند و تاریخ را بدون ملاحظه اینکه شاهدان عینی هنوز زنده اند، دستکاری نمودند. پیشینه بحث از نوع جمال بزرگپور را ما میشناسیم در زمان خودش پاسخ لازم را به آن داده ایم. تکرار کسل کننده آن احکام کهنه و زنگ زده که امروز بیش از جمال٬ عبدالله مهتدی پرچمدار آن است٬ کمکی به کومله نمیکند و نفعی به حال کومله و حزب کمونیست ایران نخواهد داشت.

محافل ساکت و بی تاثیر دیگر چپ که حرفی برای گفتن در این زمینه نداشته اند و بعدها در نقش “منتقد” ظاهر شده اند، چندان جدی نیستند که به آن بپردازیم.

خوشبختانه اکنون فضای سیاسی از هیجانات بیمورد و زخم زبانهای بی خاصیت کادرهای کومله و کسانی از حزب حکمتیست فاصله گرفته است و بحث به جایی کشیده شده است که طرفین میتوانند مستدل و منطقی اگر حرفی برای گفتن دارند، مطرح کنند. رفیق ابراهیم علیزاده هم هر چند دیر اما تحت فشار ناچار شده است حرف دلش را در یک مصاحبه بزند. این نوشته بررسی نکاتی است که او در این مصاحبه گفته است. (نقل قولها از مصاحبه رفیق ابراهیم علیزاده را من از کردی به فارسی ترجمه کرده ام و مسئولیت ترجمه آن با من است.)

کومله در پاسخ به نقدهای ما که چرا در چنین کنگره ای که قرار است مثل یک ارگان و حزب فراگیر جنبش ناسیونالیستی عمل کند شرکت کرده و عملا در این مورد همراه جریانات ناسیونالیستی برای رسیدن به اهداف و سیاستی ناسیونالیستی شده است٬ چنین پاسخ داده است:

علیزاده: “شرکت ما در کنگره ملی کرد از استراتژی ما برای رفع ستم ملی بر ملت کرد در کردستان ایران که ملتی تقسیم شده در چهار کشور است ناشی میشود …”

در این نقل قول از ملت سازی و ملت بازی ناشیانه رفیق ابراهیم که زبان و ادبیات ناسیونالیستی را افراطی تر از حزب دمکرات بکار گرفته است، میگذرم. انگار در کردستان موضوع دیگری بجز این نیست و انگار “ملت” کرد همگی یک جنبش و یک منفعت دارند و شرکت در “کنگره ملی کرد” هم ظاهرا نه تنها مورد مناقشه برای کومله٬ بلکه جای افتخار است و برای موفقیت آن تلاش میکند. همه اینها جای بحث دارد و ربطی به جنبش کمونیستی ندارد. کمونیستها در نقد این ادبیات و افق و نه همسو با آن میتوانند ظاهر شوند. اما فعلا و در این چهار چوب اجازه بدهید به استدلالهای سیاسی رهبری کومله بپردازیم.

رفیق ابراهیم به صراحت گفته است شرکت آنها در این کنگره از استراتژی آنها برای رفع ستم ملی در کردستان ناشی میشود. این پاسخی به کادرهایی از خود کومله و افرادی خارج از کومله هم هست که فکر میکردند کومله ناچار است در این کنگره شرکت کند. گویا نان و آبش دست این احزاب حاکم است فعلا نمیخواهد در مقابل آنها قرار گیرد و فکر میکردند ابراهیم علیزاده مثل همیشه بخشی از سیاست اش دیپلماسی است و نمیتواند با صراحت حرف بزند و این اقدامی برای راضی نگهداشتن و رابطه دیپلماتیک با این احزاب حاکم در کردستان عراق است و … اینجا معلوم میشود که اتفاقا استراتژی کومله از این راه میگذرد و شرکت آن در تدارک “کنگره ملی کرد و تلاش برای موفقیت آن” از یک سیاست آگاهانه اتخاذ شده و اقدامی در جهت استراتژی سیاسیشان است. تا اینجا خود رفیق علیزاده هم تایید و تاکید میکند شرکت در کنگره ملی نه یک تاکتیک موقتی، نه از سر ناچاری و نه اقدامی سهوی بلکه حرکتی آگاهانه و در جهت استراتژی حزبش است.

اجازه بدهید اینجا از اسم “کنگره ملی کرد” آغاز کنیم. این اسم از سه کلمه تشکیل شده است که ثقل آن کلمات “ملی و کرد” است. کلمه کنگره که کاربردش معلوم است اما منافع ملی٬ مرزهای ملی٬ هویت ملی٬ راه حل ملی٬ کنگره و کنفرانس ملی با پسوند “کرد” و … از یک پیشفرض ناشی میشود که طبقات دارا و فریبکار منافع خود را تحت عنوان منافع جامعه و منافع ملت معرفی میکنند. اسم “کنگره ملی” در همین چهار چوب فریبکارانه به کار رفته است.

گویا همه آحاد مردم در یک جغرافیای معین ملتی را تشکیل میدهند که یک منفعت واحد دارند و این احزاب هم نماینده آن منافع میباشند و به همین دلیل اسم تجمعشان را “کنگره ملی” گذاشته اند. این ریاکاری طبقات حاکم و ادبیات جریانات ناسیونالیست است و تاریخی طولانی دارد. اینجا کلمات “ملی و کرد” هنگامی که با همدیگر بکار برده میشوند یعنی اجلاس و کنگره ای وجود دارد که منفعت همه مردم کردستان را نمایندگی میکند. در قدم اول این یک دروغ بزرگ است. برای مثال احزاب حاکم کردستان عراق احزب و نماینده سیاسی یک جنبش (جنبش ناسیونالیستی) و طبقه بورژوا در کردستان هستند و کومله هم فکر نمیکنم منکر آن باشد. در مورد دیگر جریانات ناسیونالیستی و اسلامی٬ هم این امر واضح و تا کنون امر غیر قابل اختلافی میان ما و کومله بوده است. کومله اما با هر توجیهی اگر بخواهد شرکت خود را در این تجمع را موجه نشان بدهد نمیتواند این واقعیت را انکار کند که کل این روند و جریانات دخیل در کنگره ملی کرد منبعث از جنبش ناسیونالیستی و اسلامی هستند.

بنابراین واضح است کسی که مدعی باشد “کنگره ملی کرد” منافع همه مردم کردستان و همه جنبشهای اجتماعی را نمایندگی میکند، یک دروغ بزرگ گفته است. اولا این احزاب نماینده مردم کردستان نیستند. کسی آنها را به عنوان نماینده خود در این کنگره انتخاب نکرده است. ثانیاهمه آنها احزابی با گرایشات ناسیونالیستی و اسلامی هستند. ثالثا مردم کردستان هم یک منفعت واحد به اسم “منافع ملی” ندارند که مجمعی به اسم “کنگره ملی” بتواند پاسخی به آن بدهد. منفعت طبقات مختلف اجتماعی نه در اتحاد با هم بلکه در تقابل و در نقد همدیگر قابل تشخیص هستند. کسی که بخواهد آگاهانه یا ناآگاهانه این اختلاف منافع و اختلاف جنبش و افق را تحت عنوان منفعت ملی و … مخدوش کند، به چشم مردم خاک پاشیده است و حقیقتی را نمایندگی نمیکند.

بنابر این “کنگره ملی کرد” تجمع و ارگان هماهنگی جریانات منبعث از جنبش ناسیونالیستی و اسلامی است و منافع همه مردم کردستان آنجا نمایندگی نمیشود. این کنگره اساسا منافع بورژوازی کرد را نمایندگی میکند زیرا همه جریانات تشکیل دهنده آن احزابی ناسیونالیستی و اسلامی و سیاست ناظر بر آن هم طبعا ناسیونالیستی و اسلامی است. ناسیونالیسم و اسلام هم ایدئولوژی انتگره جنبش ملی کرد بوده است. در این کنگره هم روال همین است و کومله اگر نخواهد تماما در آن جنبش ادغام بشود یک مهمان نخودی است نه بیشتر.

در این مورد مشخص یعنی حاشیه ای بودن نقش کومله  در گفته های رفیق علیزاده تایید شده است. معلوم است که کسانی مهمان و کسانی میزبان و صاحب خانه هستند. از خود رفیق ابراهیم بشنویم: “از همان ابتدا نظر و رای هیچ کدام از احزاب کردستان ایران را نپرسیدند. تنها ۴۸ ساعت قبل از اولین جلسه دعوت نامه به دست ما رسیده است. دیگر احزاب کردستان ایران هم همگی کم و بیش به همین شیوه از موضوع کنگره ملی کرد مطلع شدند. آنها (صاحب خانه) حتی تعداد اعضا هیئت شرکت کننده در کنگره را هم قبلا تعیین کرده بودند. حتی به هیئت دو نفره بعضی از احزاب کردستان ایران راه ندادند که در جلسه مقدماتی شرکت کنند. به شکلی ناپسند عضو دوم هیئتها را به جلسه راه ندادند. چه کسی تعیین کرده بود که هیئت این احزاب فقط یک نفر باشد؟ و …”

(این نقد و زبان گله گذاری رفیق ابراهیم را که در نقد رفتار تحقیر آمیز دعوت کنندگان است را مقایسه کنید با لحن او علیه کمونیستها.)

علیزاده: نقدی که از جانب چپ به این سیاست ما مطرح شده است٬ نقد کسانی است که در مورد مسئله حق تعیین سرنوشت خود را بی وظیفه میدانند. به همین دلیل درگیر مسایل و جدالهای این موضوع هم نیستند. اینها کسانی هستند تا وقتی که از سیاست کمونیستی روگردان نشده بودند و به دلیل بودنشان در کومله هنوز خود را در قبال جنبش مردم کرد بی وظیفه نمی دانستند٬ درخواست میکردند که تلاش کنیم “برنامه مشترک خودمختاری” به حزب دمکرات کردستان ایران پیشنهاد کنیم. آن هم در شرایطی که تنها چند ماهی بود جنگ دمکرات و کومله عملا تمام شده بود. ولی هنوز رسما آتش بس امضا نشده بود. سیاست اینها نمونه ای از بی ربط بودنشان به جامعه کردستان و مشکلات آن جامعه است. این سیاست و موضعگیری اینها هیچ ربطی به نگرش و سیاست چپ و مارکسیستی ندارد. منزه طلبی است. این دلیل و برهانی برای توجیه حاشیه ای بودن و پاسیفیسم آنها است.”

(در این متن ترجمه شده به “طرح مشترک کومله و حزب دمکرات برای خودمختاری” اشاره میکند. که همین چپهای مورد نقد ابراهیم علیزاده مطرح کرده اند ظاهرا رفیق ما خیلی رادیکال بوده و آنرا نپذیرفته است. اجازه بدهید آن داستان را آنطور که بود و اتفاق افتاد بازگو کنم: این پیشنهادی بود که آن دوره گرایش کمونیسم کارگری طرح کرد. طرحی در حد بحث و بررسی بود در مجادلات و مباحث حول این موضوع که ما در کردستان دو جنبش ناسیونالیستی و سوسیالیستی داریم نه یک جنبش به اسم “جنبش کردستان” یا “جنبش انقلابی کردستان” و یا “جنبش ملی کردستان” و … که گویا کومله جناح چپ آن و حزب دمکرات جناح راست آن است. منظور این بود که نباید برای اثبات رادیکالیسم حزب کمونیست ایران مرتب طرح خودمختاری را رادیکالتر کرد. بحث این بود که ما برنامه خودمختاری با محتوای بورژوایی و سوسیالیستی نداریم. تفاوت ما با حزب دمکرات این نیست که گویا ما خودمختاری نوع سوسیالیستی داریم و حزب دمکرات نوع بورژوایی آنرا نمایندگی میکند. این بحث تاکیدش این بود که ما دو جنبش و دو افق مجزا هستیم.  تفاوت طرح ما برای حل مسئله ملی و رفع ستم ملی با حزب دمکرات مضمون بورژوایی و کارگری ندارد. این یک حق پایه ای مردم کردستان است و میشود با حزب دمکرات بر سر آن به توافق رسید. تاکید گرایش کمونیسم کارگری این بود که اختلاف ما با حزب دمکرات در برنامه خود مختاری نیست. برنامه خودمختاری محتوای اقتصادی ندارد، ما دو جنبش هستیم. ما و حزب دمکرات جناح چپ و راست یک جنبش نیستیم. آنها جنبش ناسیونالیستی را نمایندگی میکنند و ما جنبش سوسیالیستی را. افق و استراتژی متضادی داریم. نقد ما به جامعه و مناسبات تولیدی از سر محتوای برنامه خودمختاری نیست. تاکید ما این بود که ما حتی میتوانیم و خوب است که طرح مشترک برای رفع ستم ملی با حزب دمکرات داشته باشیم. این مباحث در شرایطی مطرح شد که کسانی مثل عبدلله مهتدی و عمر ایلخانیزاده میگفتند “جنگ با حزب دمکرات را تا تثبیت هژمونی کومله بر جنبش کردستان” ادامه بدهیم. بحث مقابل این بود ما و حزب دمکرات دو جناح چپ و راست یک جنبش نیستیم که اختلاف ما بر سر هژمونی بر آن جنبش باشد و نباید در تقابل با این حزب شعار ما “جنگ٬ جنگ تا پیروزی” شعار ما باشد. بلکه تحمیل فعالیت آزاد احزاب سیاسی و رفع مانع حزب دمکرات که میخواست مانع فعالیت کومله بشود٬ کافی است تا با آنها آتش بس کنیم و یک طرفه جنگ را مختومه اعلام نمائیم و حتی میتوانیم برنامه مشترک برای رفع ستم ملی و حل مسئله کرد را هم با آنها در میان بگذاریم.)

رفیق ابراهیم در این نقل قول نیمی از حقیقت را بازگو کرده است.

از بازگویی این مجادلات سابق که بگذریم به موضوع امروز و نقد و زبان تلخ و تحریف آمیز علیزاده علیه کمونیستهایی که تاریخ مشترکی هم با حزب کمونیست دارند میرسیم. این زبان و این نقد را مقایسه کنید با زبان الکن و محترمانه او با ناسیونالیستها٬ تا متوجه عمق اختلاف کومله با کمونیستها و  یا همراهی او با ناسیونالیستها بشوید. رفیق علیزاده در نقد ناسیونالیستها به عنوان شریک و رفیقی که منصفانه به آنها برخورد نکرده اند، حرف میزند. اما علیه کمونیستهای منتقد سیاست ناسیونالیستی که دلسوزانه تلاش میکنند کومله را از سقوط قطعی و حتمی به دامن جنبش ناسیونالیستی مانع بشوند، با این زبان و ادبیاتی حرف میزند که تماما  ناسیونالیستی است و در رده شانتاژ و ضد حقیقت قرار میگیرد.

واقعا ابراهیم علیزاده فکر میکند کسی که در “کنگره ملی کرد” شرکت نکند و به فراخوان بارزانی لبیک نگوید و برای سازمان دادن ارگان همه گیر ناسیونال- اسلامیهای کرد که قرار است “یک سیاست و استراتژی و زبان واحد” سازش و همراه شدن با دولتهای منطقه را برای خود و جنبششان تدوین و تصویب کند منزه طلبی است؟ و یا چون در جمع ناسیونالیستها و همرنگ شدن و همراه شدن با آنها حضور ندارد بی نقش و حاشیه ای است؟  سوالی که مطرح میشود این است که: منزه طلب بودن از چه چیزی؟ حاشیه ای از چه و از کدام جنبش؟ واقعیت این است کمونیستها نه تنها از جنبش و ادبیات و افق ناسیونالیستی منزه هستند بلکه منتقد و در مقابل آن قرار میگیرند. اگر رفیق ابراهیم علیزاده در یک جاده دو طرفه جهتش را به سمت ناسیونالیستها تغییر داده و از جنبش و سیاست کمونیستی فاصله میگیرد انتخابی آگاهانه و آزادانه کرده است.

واقعیت این است منظره هایی که در کردستان قابل دیدن است٬ صفهایی که در حال رژه رفتن در دو قطب ناسیونالیستی و کمونیستی هستند٬ منزه طلبی و حاشیه ای بودن و بی وظیفه شدن کمونیستها برای جوابگویی به مسئله کرد و ستم ملی و … را نشان نمیدهد. آنچه بارز و آشکارو قابل دیدن است نقل مکان کومله از سالن چپها به سالن ناسیونال اسلامیها است. اما کومله دل خودش را به این خوش کرده است که در جهت سهم خواهی بیشتر در “کنگره ملی کرد” با شرکایش رقابت کند. اینرا وظیفه کمونیستی و دخالتگرانه و غیر منزه طلبانه قلمداد میکند! تمام نوشته ها و نق زدنها و نارضایتهای کومله از کنگره ملی و شرکای دیگر این کنگره در این چهار چوب میگنجد. با این حال میزبانان کنگره یک صندلی مهمان و همراهی که از جناح چپ به این خیل پیوسته است برای کومله در نظر گرفته اند و به بقیه حرفها و توقعاتش تحت عنوان مصلحت کرد و منفعت ملی کرد و … اعتنائی نکرده و به این دوست ناراضی تذکر داده اند که ساکت باشد. کومله هم تا کنون مقررات آنها را رعایت کرده است.

از منظر کومله  اگر کسی در جنبش ناسیونال – اسلامی کرد شریک شد و برای تدوین و تصویب استراتژی و زبان واحد جنبش ناسیونالیستی تلاش کرد٬ دخالتگری کمونیستی کرده است!!! در غیر اینصورت منزه طلب و حاشیه ای و بی ربط به مشکلات مردم کردستان است! این تزهای تازه و بدیع معلوم نیست از کدام متد و کتب و سیاست نشات میگیرد بجز مکتب ناسیونالیسم کرد؟ من با دیدن این بیانات آن چنان تعجب کردم که ابتدا باورم نمیشد ابراهیم علیزاده این سیاست و گفته ها را متعلق به خودش بداند. اما هنگامیکه اعضای رهبری کومله این مصاحبه را منتشر کردند مطمئن شدم کومله پا در راهی گذاشته است که ممکن است برگشتنش به همان مواضع چپ سنتی قبلی هم سخت باشد. این سیاست هموار کردن راهی است که سقوط کومله به دامن جنبش ناسیونالیستی را فراهم میکند و این هشداری جدی به همه کسانی است که در کومله خود را کمونیست میدانند.

این دخالتگری در جنبش آزادیخواهی و جنبش مردم معترض به ستم ملی نیست. این شریک شدن در ارگان رهبری کننده جنبش ناسیونالیستی است. کنگره ملی کرد نه یک اجلاس موقتی است و نه یک جنبش اجتماعی حق طلبانه مردم علیه ستم ملی. به همین دلیل شرکت در آن نه مناظره با دیگران است و نه شرکت در جنبشی حق طلب که قرار است به مشکلات مردم یا بخشی از مردم تحت ستم کردستان، پاسخ بدهد. این کنگره قرار است نیروهای جنبش ناسیونال- اسلامی کردستان را به یک استراتژی و زبان واحد برساند تا با دولتهایشان وارد بده بستان بشوند. دخیل شدن و مشغول شدن در کمپ احزاب ناسیونالیست که قرار است وظایف و افق جنبششان را تدوین کنند٬ کوچکتری ربطی به دخالتگری در جنبشهای اجتماعی حق طلبانه ندارد. کومله نمیتواند شریک شدنش با احزاب ناسیونالیستی را تحت عنوان دخالتگری و تقابل با منزه طلبی به جامعه بفروشد. آنچه مشاهده میکنیم دخالتگری کومله در هیچ جنبش حق طلبانه ای نیست٬ شریک شدنش در جنبش ناسیونالیستی است.

محمد آسنگران

۱۲ سپتامبر ۲۰۱٣