حملۀ آمریکا به ارتش سوریه نزدیک است!

بزودی حملات هوایی و موشکی ارتش مخوف ایالات متحده بر علیه رژیم ناسیونال سوسیالیسم بعث عربی سوریه آغاز خواهد شد و هیچکس هم قادر به جلوگیری از آن نیست. در ضمن، از دست سردمداران جبون و بزدل جمهوری اسلامی نیز بجز زوزه کشیدن و به اطراف پارس کردن ؛ عملا کار دیگری ساخته نیست. این هم از خصوصیات روحی و روانی پیروان خمینی ملعون و گور به گور شده است که به هنگام احساس خطر در مقابل قوی تر از خودشان؛ حاضر به هراقدام شرم آوری هستند. هنوز یک هفته دیگر تا شروع حملۀ سهمگین آمریکا و احتمالا فرانسه به ارتش سوریه باقی مانده است؛اما با اینوجود بشارالاسد نازیست در یک گفتگوی بی سر ته و ترس آلود با شبکۀ تلویزیونی CBS(آمریکا) بطور ضمنی اعتراف کرده که از سلاحهای شیمیایی بر علیه انقلاب مردم مبارز سوریه استفاده کرده و از این عمل خود نیز ابراز “پشیمانی” نموده است!!! معلوم نیست افراد و سازمانها و گروههایی که تحت عنوان پر طمطراق ” چپ” و “انقلابی” در غالب وکیل مدافع دولت جنایتکار اسد و جمهوری اسلامی در سایتهای مجازی ظاهر شدند و به تبرئۀ او پرداختند؛ چگونه رویشان می شود از حقوق ستمدیدگان در برابر ستمگران دفاع کنند. اینک که آمریکا تصمیم گرفته است بعد از دو سال نیم جنگ داخلی تمام عیار و کشته شدن بیش از صد هزار نفر؛ به نیروی هوایی سوریه حمله کند؛ صدای جیغ و داد جمهوری اسلامی و همدستان و هم خطانش را در آورده است.
البته هستند آقایان و خانمهایی که در قلب کشورهای دمکرتیک و مرفه امپریالیستی غرب جا خوش کرده اند و با برگزاری تظاهرات و راهپیمایی مشترک با طرفداران خامنه ای و پرچم جمهوری اسلامی، پیشاپیش برای نابودی نیروی هوایی و موشکی سوریه دل می سوزانند و آه و ناله سر می دهند. این خانم ها و آقایان صلحدوست و متمدن و “بشردوست”؛ از طریق بحث های صد من یک غازی پالتاکی؛ اینترنتی و فیس بوکی و فراخوان های سرکاری، از کارگران و زنان و زخمتکشان ایران و سوریه خواستار آنند تا حکومتهای خود را هر چه از طریق اعتراضات صدرصد شهری و “سناریوی سفیدی” هرچه زودتر سرنگون نمایند و سوسیالیسم و سیستم لغو کار مزدی را برقرار کنند و از طریق قوانین سفت و سخت حقوق کودکان, ممنوعیت حجاب؛ ممنوعیت مجازات اعدام؛ آزادی مشروط سقط جنین؛ ساختن شیرخوارگاه برای کودکان فقیر و… به مورد اجرا بگذارند و آزادی کامل انسانها از قید و بندهای نظام سرمایه داری را بواقعییت تبدیل نمایند !!! این نسخه هم برای سوریه و سومالی و بنگلادش و نپال قابل تحقق است و هم برای آلمان, آمریکا, سوئد، فرانسه و ژاپن! به هرحال؛ این هم نوع خاصی از برداشت و تفسیر مارکسیسم است!
باری؛اینان که مخالف حملۀ غربی ها به نیروی هوایی و موشکی دولت ضد بشر سوریه می باشند؛ بطور مشخص نمی گویند؛ آلترناتیو و گزینۀ آنان برای پایان دادن به این همه خشونت و ددمنشی و جنایت که از سوی نیروهای اسد و حزب الله و آخوندهای شیعی و خمینی صفت اعمال می شود چیست؟ اگر به انقلاب کارگری در سوریه اعتقاد دارند؛ بازهم بطور کنکرت و مشخص بنویسند و بگویند در حال حاضر طبقۀ کارگر سوریه در چه وضعیتی قرار دارد و کی قرار است وارد صحنۀ نبرد شود! اگر به رهبری انقلاب کارگری توسط یک حزب کمونیست با برنامه و با نقشه اعتقاد دارند؛ لطف کرده و بنویسید این حزب در شرایط جنگ داخلی سوریه در کجای معادلات سیاسی قرار دارد و نقش آنان در ایجاد عملی آن چیست! آیا اصلا چنین حزبی وجود دارد؟ برای نمونه لنین کبیر به هنگام شروع جنگ جهانی اول بسال ۱۹۱۴ بجای گریه و زاری و آه و ناله کردن و تکرار شعارهای پاسیفیستی و منفعلانه؛ با قاطعیت بلشویکی شعار تبدیل جنگ خارجی به جنگ داخلی برای سرنگونی دولت تزاری و مناسبات حاکم را سر داد و در نهایت توانست رهبری انقلاب کارگران و دهقانان را در دست بگیرد و بسال ۱۹۱۷ انقلاب کارگران و دهقانان را به سرانجام برساند و مهر پایانی بر جنگ و کشتار امپریالیستی بگذارد. اما؛ در سوریه بیش از دو سال و نیم است که یک جنگ داخلی بی پایان در جریان است؛ اما هیچ نشانی از وجود یک حزب کمونیست رزمنده که بتواند رهبری جنگ بر علیه حاکمین مرتجع را بر عهده بگیرد و قدرت دولتی را به کمک اکثریت مردم بدست گیرد, نیست! زیرا؛ دولت فاشیستی و نژادپرست بعث سوریه در عرض این چهل و چندسال صدای معترض و منتقدی را به وحشیانه ترین شکل ممکن به خاک و خون کشیده است و از شکل گیری هرگونه تشکل و نهاد مستقل و آزاد از حاکمیت حاکم جلوگیری بعمل آورده است. نمونه اش قتل عام و کشتار حزب کمونیست سوریه در دهۀ ۶۰ میلادی می باشد. پس بی جهت نیست که قیام مردم سوریه که جرقه های آن در مارس ۲۰۱۱ زده شده بسرعت به یک انقلاب مسلحانه وهمه گیر در مقابل ماشین قتل و کشتاراسد تبدیل شد و بسرعت فراگیر گشت. دقیقا بر خلاف اعتراضات و حرکات مردم مصر و تونس که بعلت رهبری رفرمیستی و ملی ـ اسلامی اش در چارچوپ نظم موجود محبوس شد و شکست سختی خورد. در این کشور واقع در شمال آفریقا؛ ارتش و نیروهای سرکوب دست نخورده و سالم باقی ماندند تا بعد؛ دمار از روزگار مرد م درآورند. در سوریه وضع بگونه ای دگر رقم خورد. بخش عظیمی از ارتش و دستگاه بورکراتیک دولتی درهم شکسته و داغان شده اشت. بنابراین؛ حملۀ ارتش های آمریکا و فرانسه که قرار است بعد از دو سال و نیم جنگ داخلی در سوریه، شروع شود؛ تا حدودی بخاطر ترس و هراس از قدرت گیری مردم مسلح سوریه در قالب ارتش آزاد با شاخه ها و فراکسیونهای گوناگون آن می باشد و از سوی دیگربرای کم کردن روی دولت آشغال و تزاریست روسیه است که بتازگی ها پایش را از گلیم خویش فراتر نهاده و حرفی های نامربوطی در بارۀ دادن نقش بیشتری به خود اصرار می ورزد. نتایج جنگ پیشارو هرچه باشد؛ شعله های آن باعث تضعیف و نحیف تر شدن جمهوری اسلامی و خوشحالی و روحیه گرفتن خلقهای ستمدیدۀ ایران خواهدشد که از نابودی دوستان و همراهان رژیم خوشحال؛ و از تقویت و قوی شدن آنها ناراحت و غمگین می شوند. سوریه بمانند عراق نخواهد شد. زیرا؛ فرق کیفی میان عراق سال ۲۰۰۳ با سوریۀ ۲۰۱۳ هست. بواقع؛ اکثریت خلقهای ایران از نابودی و سرنگونی دولت بشارالاسد و حزب الله لبنان شادمان می شوند و به جشن و پایکوبی می پردازند. متأسفانه یکسری از گروهها و جریانات ” چپ مدار” و ” اینترنتی خارج کشوری از شادی مرد م ناراحت می شوند و با تمام وجود خواهان حفظ دولت “سکولار” و ” مدرن” سوریه هستند! عجب دولت سکولاری که حزب الله لبنان برهبری آخوند بد ترکیب و رذلی به اسم حسن نصرالله به همراه پاسداران جمهوری اسلامی برای بقای آن شربت خریت را سر می کشند و راهی دیار عدم می شوند! سیامک دهقانی