تشدید سرکوب وحشیانه زنان و جوانان در خیابان ها

بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu

حکومت اسلامی ایران، از همان روزهای نخست قدرت گیری اش با تعرض به انقلاب و نیروهای انقلابی و انقلابیون و سرکوب دستاوردهای انقلاب و آزادی های فردی و اجتماعی، سرکوب سیستماتیک زنان را نیز آغاز کرد و در این سی سال آپارتاید جنسی، یکی از سیاست های غیرانسانی حکومت است. اما زنان نه تنها مرعوب این سرکوب های وحشیانه نشده اند، بلکه زنان و مردان آزادی خواه و برابری طلب روزبروز مبارزه خود را در جهت رهایی زنان رشد و گسترش می دهند.

یکی از شگردهای وزارت اطلاعات و بی دادگاه های حکومت اسلامی این است که هر کسی را دستگیر می کنند اتهامی که به آن می زنند این است که: «امنیت ملی» را به خطر انداخته است. این امنیت ملی حکومت اسلامی به حدی شکننده و ضعیف است که حتی مثلا اگر زنی دو تار موی خود را از زیر روسری اجباری بیرون بیاندازد بلافاصله «امنیت ملی» در معرض خطر قرار می گیرد؟! برای مثال، کسانی که برای کمپین یک میلیون امضا در خیابان امضا جمع می کنند به مجلس و ارگان های دیگر حکومت ارائه دهند تا تغییراتی در وضع زنان به وجود آورند به «اتهام» اقدام علیه امنیت ملی دستگیر و زندانی می کنند. در حالی که کمپین یک میلیون امضا، کاری به دولت ندارد، حاکمیت را به رسمیت می شناسد و تلاش می کند از طریق مجراهای «قانونی» یک میلیون امضا جمع کند تا از این طریق مجلس ارتجاع اسلامی قوانینی را به نفع زنان تصویب کند. در کمپین یک میلیون امضا، گرایشات مختلف از نمایندگان مجلس، جناح دوم خرداد، فمینیست های به اصطلاح اسلامی و سکولار و متوهمین به حکومت اسلامی فعالیت دارند، بنا به بافت و ماهیت و اهداف آن، این کمپین نه تنها هیچ ضرری به حکومت اسلامی نمی رساند، بلکه در افکار عمومی این توهم را نسبت به حاکمیت دامن می زند که گویا با امضا جمع کردن می توان قوانین ضدزن حکومت اسلامی را تغییر داد. چنین سیاستی جز توهم پراکنی و دل مشغولی چیز دیگری نیست و ربطی به جنبش واقعی زنان ندارد. جنبش زنان باید خودش را در کارخانه، محلات با دخالت دادن زنان خانه دار، در ادارات، مدارس، دانشگاه ها با استراتژی سوسیالیستی سازمان دهد. از طریق مبارزه جمعی و فشار از پایین گام به گام مطالبات بر حق و برابری طلبانه خود را به حکومت اسلامی تحمیل نماید. با خزعبلات آیت الله صانعی، منتظری و دوم خردادی و فمینیست های «اسلامی» نمی توان جنبش زنان را سازمان داد. اما با این وجود، حکومت اسلامی حتی تحمل کمپین یک میلیون امضا را نیز ندارد و فعالین آن را به بهانه «اقدام علیه امنیت ملی» دستگیر و زندانی می کند. یا امام جمعه های مرتجع، با الفاظ زشت و شنیعی حرمت زنان را لگدمال می کنند و از این طریق از نیروهای ضدانسان و ضدآزادی از انصار حزب الله تا نیروهای سرکوبگر انتظامی و لباس شخصی و غیره می خواهند که در خیابان ها و مراکز کاری و اداری به دختران و زنان یورش ببرند. با نگاهی به اعمال وحشیانه آپارتاید جنسی حکومت اسلامی، به جرات می توان گفت که در هیچ جای جهان، چنین سیاست هایی دست کم از زبان سران و تریبون های رسمی حکومتی تبلیغ و ترویج نمی شود. از این رو، جهل و جنایت حکومت اسلامی، در جهان بی همتاست!
 
بنا به نوشته اعتماد، یک شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷ – ۲۵ می ۲۰۰۸، امام جمعه مشهد در خطبه های نماز جمعه این شهر، با کلمات رکیکی خطاب به فعالین کمپین یک میلیون امضا، گفت: «من نمی دانم چرا یک عده خود فروخته و سست عنصر اصرار دارند که ما از خدا و امام زمان صحبت نکنیم. کشور ما کشور امام زمان است. ما شکست های خود را به امام زمان نسبت ندادیم بلکه پیروزی های خود را مدیون ایشان می دانیم.» احمد علم الهدی در ادامه با هرزه و خودفروخته خواندن زنانی که برای تغییر برخی از قوانین تلاش می کنند، خواستار برخورد با آنان شد. به گزارش ایسنا، وی گفت: «بعضی از عناصر هرزه و خودفروخته ورق پاره ای را در دست گرفته بودند و برای لغو قوانین کشور و لغو حجاب در کشور تلاش می کردند، این ها جریاناتی است که عناصر خودفروخته و جاسوسان استکبار به راه انداخته اند و این کار جریانات جاسوسی بوده است.» وی افزود: «باید با این جریانات برخورد کرد. این ها قضایایی نیست که ما در برابر آن کوتاه بیاییم.»

امیر یعقوبعلی، از اعضای کمپین یک میلیون امضا به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شد. نسرین ستوده، وکیل مدافع یعقوبعلی با اعلام این خبر به سایت «تغییر برای برابری»، گفت: «امروز ۵ خرداد ۱٣٨۷ رای آقای امیر یعقوبعلی به اینجانب ابلاغ شد. ایشان به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام به تحمل یک سال حبس محکوم شده اند.
ستوده، درباره دلیل صدور چنین حکمی گفت: «چون موکلم در حال جمع آوری امضا در پارک بازداشت و روانه زندان شد، و جمع آوری امضا به موجب هیچ یک از قوانین موجود جرم نمی باشد و اقدامی کاملا قانونی محسوب می شود لذا اینجانب به اتفاق دو وکیل دیگر این پرونده خانم شیرین عبادی و لیلا علی کرمی حتما در مهلت قانونی اعتراض خود را به حکم دادگاه تجدید نظر اعلام خواهیم کرد»
امیر یعقوبعلی، از اعضای کمیته پسران کمپین یک میلیون امضا در ۲۰ تیر ماه ۱٣٨۶ هنگام جمع آوری امضا در پارک اندیشه تهران بازداشت شد و  ۲۹ روز در زندان اوین بود و با قرار وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد شد.
شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب حکومت اسلامی، هم چنین پروین اردلان، برنده جایزه اولاف پالمه را به «اتهام»، تبلیغ علیه نظام به دادگاه احضار کرده است. پروین اردلان از فعالان کمپین یک میلیون امضا و روزنامه نگار است. او ۱۳ اسفند ماه گذشته، در حالی که برای دریافت جایزه «اولاف پالمه» عازم سوئد بود، هنگامی که سوار هواپیما شد به او اعلام کردند که ممنوع الخروج شده است. قرار است اردلان، در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۸۷ در جلسه دادگاه حضور یابد.
در حالی که دادگاه انقلاب پیگیرانه فعالان کمپین یک میلیون امضا و به طور کلی فعالان جنبش زنان را به دادگاه احضار و برای آن ها احکام زندان و شلاق صادر می کند، اما با گذشت ماه ها از ضرب و شتم
ناهید جعفری، فعال کمپین یک میلیون امضا توسط پلیس، نیروی انتظامی روز چهارم خرداد ماه، اعلام کرد هنوز پلیس ضارب خانم جعفری شناسایی نشده است.
ناهید جعفری، روز ۱۳ اسفند ماه ۱۳۸۶، هنگام تجمع زنان در مقابل دادگاه انقلاب، توسط یکی از افراد پلیس به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. اما به رغم آن که وکیل او نسرین ستوده، نام و مشخصات ضارب را در اختیار نیروی انتظامی گذاشته است، اما برخورد با وی تاکنون به نتیجه ای نرسیده است.
ناهید جعفری در همین رابطه به رادیو فردا گفته است: «ضربه بدی به من زدند و لثه هایم خونریزی کرد و حتی تا مدتی از نظر شنوایی نیز مشکل داشتم. چون صدمه بدی دیده بودم شکایت کردم، ولی تاکنون جوابی به من نداده اند و می گویند ضارب شناسایی نشده است.»

حکومت اسلامی، پس از گذشت سی سال از حاکمیت خونین خود، هنوز در تلاش است جدایی دختر و پسر را در دانشگاه ها پیگیری کند. برای مثال، به گزارش شهاب ‌نیوز ـ سرپرست «واحد خواهران» دانشگاه قم از تشکیل «ستاد عفاف و حجاب» در این واحد دانشگاهی خبر داد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه قم، حسینی ‌الهاشمی سرپرست واحد خواهران این دانشگاه با اشاره به اهمیت تشکیل ستاد عفاف و حجاب گفت: «با توجه به اهمیت پرداختن به مقوله عفاف و حجاب در دانشگاه ها و تاکید مقام معظم رهبری در این خصوص و با توجه به راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در قالب برنامه جامع و ملی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، ضرورت تشکیل این ستاد در دانشگاه قم احساس می‌شد.»
وی افزود: در این راستا پس از ارسال وظایف و ماموریت های ستاد عفاف و حجاب از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، این ستاد با فعالیت مسئولان فرهنگی و تعدادی از استادان عضو هیئت علمی دانشگاه قم تشکیل شده است… توسعه حجاب و عفاف در دانشگاه منوط به یک برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری منسجم و هماهنگ است که بهترین بستر تحقق آن، فعالیت های ستادی است… حقیر و تمسخر فرهنگ بی ‌بندوباری و بی ‌عفتی، تجلیل و تعظیم پوشش و آرایش، عفاف و حجاب مناسب، یادآوری ارزشمندی اطاعت از دستورات الهی مربوط به پوشش، آرایش، عفاف و ارائه گزارش‌های خبری از گرایش جوانان به حجاب و عفاف از دیگر فعالیت‌های این ستاد است.»

حکومت اسلامی، در حالی سرکوب زنان را تشدید کرده است که بیکاری، تورم و گرانی و فقر به حد غیرقابل تحملی رسیده است. هدف سران حکومت اسلامی با تشدید سرکوب زنان و جوانان در خیابان ها راه انداختن رعب و وحشت و جلوگیری از اعتراضات اجتماعی و گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگران، زنان، دانشجویان، جوانان و مردم آزادی خواه است. حکومت اسلامی، در پی اعلام طرح هایی هم چون «طرح امنیت اخلاقی»، «مبارزه با اراذل و اوباش» و غیره پلیس و دیگر نیروهای سرکوبگر خود را بر سر هر کوی و برزنی مستقر می کند و با راه انداختن رعب و وحشت تلاش می کنند جامعه را مرعوب کند. این طرح ها، در واقع اسم رمز اعلام نوعی حکومت نظامی است. یورش نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی، به زنان و جوانان به حدی وحشیانه و غیرانسانی بوده است که حتی هاشمی رفسنجانی، این عنصر مهم خوف و رعب و وحشت و ترور نیز می گوید: «با ابزاری مانند ابزار نظامی و امنیتی نمی شود مشکلات را حل کرد.»

نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی سال گذشته، با اجرای طرح سرکوب اجتماعی، ده ها هزار نفر به ویژه زنان و جوانان را در انظار عمومی مورد ضرب و شتم قرار دادند و یا دستگیر و زندانی کردند.
در سالگرد اجرای طرح «ارتقای امنیت اجتماعی»، گزارشی توسط «کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر» در سایت های اینترنتی انتشار یافته است که به گوشه هایی از چگونگی انجام این طرح و وضعیت بازداشت شدگان و رفتار غیرانسانی صورت گرفته با آن ها پرداخته است.
اوایل اردیبهشت ماه سال گذشته، سردار رادان فرمانده کل نیروی انتظامی، با اعلام طرحی به نام «امنیت اجتماعی» خبر از برخورد با افرادی داد که از آنان به نام «اراذل و اوباش» یاد می کرد. کم تر از یک هفته پس از اعلام طرح فرمانده نیروی انتظامی، نیروهای سیاه پوش با نقاب، در حالی که با خشونتی زیاد، وارد منازل افراد می شدند، اقدام به بازداشت کسانی نمودند که به زعم نیروی انتظامی در ردیف «اراذل و اوباش» قرار می گرفتند. تصاویر این حملات، حتی با تبلیفات گسترده با هدف راه انداختن رعب و وحشت بیش تر از تلویزیون حکومت اسلامی نیز پخش می شد.
تصاویر منتشر شده از برخوردهای صورت گرفته، موج اعتراض فعالان سیاسی، اجتماعی و حقوق بشر در داخل و خارج از کشور را به دنبال داشت. با این وجود، این دستگیری ها توام با خشونت، طی چند ماه در تهران و شهرستان های اطراف ادامه یافت.
در سالگرد اجرای این طرح، گزارش مزبور به بررسی چگونگی انجام طرح و وضعیت کنونی بازداشت شدگان می پردازد. در این جا گوشه هایی از این گزارش را می آوریم.
خانواده بازداشت شدگان، که اغلب در جریان هجوم نیروهای انتظامی، مورد آزار قرار گرفته بودند و شاهد ضرب و شتم شدید فرزندانشان بودند، با مراجعه مکرر به دادگاه انقلاب و پلیس امنیت خواهان اطلاع از وضعیت فرزندان خود شدند، با این حال مسئولان از دادن پاسخ روشن به آنان خودداری کرده و با توهین و تهدید از آن ها می خواستند که از ادامه پیگیری های خود منصرف شوند.
مادر میثم لطفی، می گوید: «در طی زمانی که ما در برابر پلیس امنیت در میدان سپاه تجمع می کردیم، تنها با توهین روبرو می شدیم. به ما می گفتند پیگیری نکنید، هیچ کد
ام شان زنده باز نمی گردند.»
این جا جهنم است افراد دستگیر شده، به سوله کهریزک انتقال یافتند و طی مدت بازداشت در آن جا روزهای کابوس واری را پشت سر گذاردند. بازداشت شدگان می گویند: «تا دو هفته اول آب آلوده با گازوئیل به ما می دادند و یک سیب زمینی، جیره غذای روزانه مان بود.» و شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه ای که انگار تمامی نداشت. در این میان بودند کسانی که بیش از سایرین مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند، این افراد را معمولا کسانی که پرونده های سنگین تری داشتند و یا افرادی که اسم شان از سوی ماهواره ها اعلام شده بود، تشکیل می دادند.
م. ل می گوید: «روز تولد حضرت زهرا، آمدند و ما را به صف کردند و گفتند می خواهیم از شما پذیرایی کنیم و سپس درحد مرگ کتک مان زدند. ابتدا ما را در حیاط به صف کردند و یکی یکی به میان جمع ۲۰ نفره نقاب دارانی می بردند که آماده بودند برای ضرب و شتم ما، وقتی به این دایره نقاب دار وارد می شدی، کم تر از ۱ دقیقه طول می کشید تا به هر آن چه کرده و نکرده ای اعتراف کنی، هیچ کس نبود که فریاد غلط کردم را زیر لگدها و باتوم های ماموران سر ندهد. یا این که لخت مان می کردند و وادارمان می نمودند روی اسفالت داغ غلت بزنیم.» او ادامه می دهد، حداقل ۱۰ نفر را با چشم خود دیده است که بر اثر این ضرب و شتم ها و عدم رسیدگی پزشکی جان باخته اند. که از جمله این افراد، پسری حدود ٣۰ ساله است که میثم لطفی، در هنگام مرگ وی حضور داشته است. او می گوید «کبدش ترکیده بود، و روی زمین پر از خون شده بود، و اطرافش پر از مگس و بوی تعفن بود. یکی از نگهبانان مرا صدا زد و از من خواست که روی جنازه اش آب بریزم، بعد هم او را لای پتویی پیچیدند و بردند.»
یا دو برادر دوقلویی که پس از مرگ یکی از آن ها، دیگری با تزریق آمپول دیوانه شد. م. ل می گوید: «یک بار آمدند و ٣۰ نفرمان را جدا کردند و گفتند می خواهیم به پرونده هایتان رسیدگی کنیم، بعد برگه های سفیدی را به ما دادند تا امضا کنیم و ما هم به ناچار آن ها را امضا کردیم، سپس فهمیدیم که حکم اعدام مان بوده است. آز آن پس هر بار که صدایمان می کردند، فکر می کردیم برای اعدام می رویم.»
آن هایی که بازداشت در کهریزک را تجربه کرده اند، هنوز هم از یِادآوری آنچه بر آنان گذشت، به هراس می افتند. و مرتب می گویند: «چرا کسی از آن جا بازدید نمی کند، هنوز هم هستند کسانی که در چنان شرایطی زندگی می کنند، پس مدافعان حقوق بشر کجا هستند. آن جا جهنم است، آن جا آخر دنیاست.»
نگهداری متهمان در سوله کهریزک، در قفس هایی است که به آن قفس شیر می گویند، در هر قفس حدود ۴۰ – ۵۰ نفر نگهداری می شوند، بدون هیچ گونه امکانات بهداشتی. به طوری که نگهبانان برای فرار از بوی تعفن و آلودگی، ناچار به استفاده از ماسک می باشند.
م. ل می گوید: «نگهبانان برای تحقیر زندانیان، هر از گاهی با تمسخر از ما می پرسیدند که هنوز هم شیر هستید، و ما در جواب می گفتیم که دیگر موش شده ایم، آزادمان کنید.»
کسانی که مطابق با لیست نیروی انتظامی به اعدام محکوم شده بودند، حداقل یک بار تا پای چوبه دار برده شدند. میثم لطفی، حسین عشرتی، هانی خواندار، حامد اکبری و … کسانی هستند که اعدام مصنوعی را در طی این مدت تجربه نمودند. هانی خواندار در ملاقاتی به مادرش گفته است که ٣ بار ساعت ۴ صبح او را تا پای چوبه دار بردند، و پس از این که قران زیر بغلش گذارده و چشمانش را بستند، دوباره به بند بازگرداندند.
بازداشت شده دیگری می گوید: «ما را برای اعدام می بردند، در حالی که پیش از ما عده ای را اعدام کرده بودند، این طور وانمود می کردند که ما نفرات بعدی هستیم. حتی از پله ها بالا می رفتیم، اما…»
با این حال اعتراضات گسترده فعالان حقوق بشر، منجر به این شد که دادگاه انقلاب احکام اعدام خود در مورد تعدادی از بازداشت شدگان را به اجرا در نیاورد. اما برای از بین بردن این افراد، روش های دیگری اندیشیده شده بود.
هانی خواندار می گوید: «یک شب، در نیمه های شب، سه مامور مرا به بیابان بردند و بعد از این که دست ها و پاهایم را باز کردند، از من خواستند تا فرار کنم!» دیگر بازداشت شدگان نیز این حرف را تایید می کنند، آن ها می گویند: «نیروی انتظامی قصد داشت ما را این گونه بکشد و سپس طوری وانمود کند که ما در حال فرار کشته شده ایم.»
با این حال پس از آزادی از زندان نیز، تعدادی از افراد یاد شده به بهانه های مختلف مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جان باخته اند و در این میان، خانواده های این افراد وادار به سکوت شده اند.
از میان بازداشت شدگان سال گذشته، هم اکنون هانی خواندار و حامد اکبری، پس از گذشت حدود ۱۴ ماه هم چنان در بند ۲- الف (بند اطلاعات سپاه) نگهداری می شوند، و از شرایط پرونده آنان اطلاعی در دست نیست.
افراد آزاد شده از سوله کهریزک نیز خبر می دهند که تعدادی از این بازداشت شدگان سال گذشته، هم چنان در کهریزک نگهداری می شوند. مادر هانی خواندار که به دلیل پیگیری های متعدد خود برای روشن شدن وضعیت فرزندش، به مدت ۱ ماه بازداشت و در بند سپاه به سر برد، با ابراز ناامیدی نسبت به رسیدگی عادلانه به پرونده پسرش می گوید: «همه مواردی که در پرونده هانی وجود دارد، اتهام است و هیچ کدام ثابت نشده است.» هانی خواندار که در مدت بازداشتش در بند سپاه دچار بیماری «گری» شده است، در اخرین ملاقات خود به مادرش گفته است که در صورت انتقالش به بند عمومی، قرار است از سوی زندانیان دیگر کشته شود!
افرادی که با قید وثیقه از زندان آزاد شدند، با تش