تهاجم لفظی حکمتیستها به حزب کمونیست ایران ناشی از چیست؟چند توصیە بە ‌آقای اسد گلچینی

دو واژە “افشاء و انتقاد” در دستگاە فکری و ادبیات زمخت و کسل کنندە جریان حکمتیست بە وفور دیدە می شود. آنها هر توهین، بی حرمتی و ناسزایی را “انتقاد” و هر خیالپردازی، دروغپردازی و جوسازیهای مسموم کنندە را کە زادە ذهن و فرهنگ حزبی آنها است، “افشاگری” می خوانند. در خلوتگاە آنها دوست و دشمن مشخص نیست. از نظر آنها هر کس کە با آنها نیست، برآنهاست. اما انتقاد چیست و چگونە باید صورت بگیرد.

انتقاد از دیگران در صورتی که هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش‌های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیانبار خواهد بود. هر فرد و جریان مسئول و صادق، بایستی بعد از یک دورە مشخص، از متد انتقاد گرفتن خود، بە ارزیابی کارکرد آن و بە تجدید نظر در روش انتقاد کردنش فکر کند. این کاری است کە متاسفانە احزاب و افراد وابستە بە حزب کمونیسم کارگری با همە شاخەهایش، بە نظر نمی رسد انجام دادە باشند. انتقاد درست آن است که ضمن تأکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد یا سازمان نیز اشاره کند و با ارایه راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد.*

برای همە و بە ویژە کمونیستها آگاهی از شیوه های انتقاد و ایراد گرفتن ضروری است، زیرا در بسیاری از موارد ناآگاهی از این شیوه ها باعث سوءتفاهم ودر نهایت منجر به بحث وجدل بیهوده، نارضایتی و کینه ونفرت می شود.

  کلمه انتقاد از ریشه نقد کردن و در فارسی معادل آشکار و پدیدار کردن است. در اصطلاح این کلمه چندین کاربرد دارد. معنای مشهور و متداول آن در بین عامه مردم ایراد و اشکال گرفتن به گفتار و رفتار دیگران میباشد. مردم معمولاً‌ تمایل دارند انتقاد را به شکل منفی به کار برند و تعبیر و تفسیر کنند و یا به دلیل منفی بودنش از انتقاد کردن خود داری نمایند. در انتقادهای متداول، انتقاد کننده معمولاً به شکلی غیرمنصفانه فقط روی نقاط ضعف انگشت می‌گذارد.

 انتقاد، امری پیچیده، مهم و ضروری است. باید به یاد داشت که هیچ عمل و کار و شغلی، از انتقاد معاف نیست. انتقاد در کار، وجه مشترک همه ما است که نتایج مطلوبتر را به همراه دارد. انتقاد وسیله‌ای است برای آموختن و آموزش ، توسعه، و ایجاد روابطی قوی، تبادل اطلاعات، تاثیر گذاشتن و برانگیختن.

 اما در معنای علمی، انتقاد یعنی آشکار کردن و بازگو کردن زوایا و نکات مهم در یک سخن یا نوشتار یا رفتار. به تعبیر دیگر انتقاد عبارت است از انتقال اطلاعات به دیگران به نحوی که افراد مورد انتقاد بتوانند آن را در جهت مصالح خود به کار برند و یا انتقاد وسیلەای است برای تشویق و افزایش رشد فردی و روابط اجتماعی.

  آنچه که معمولاً ازکلمه انتقاد کردن رایج است، بیشتر به معنای نقاط ضعف و عیب یک موضوع را بیان کردن است. اما واقعییت چیز دیگری است. بیان نقاط قوت و ضعف یک موضوع، به قصد اصلاح اشکالات و معایب آن و نشان دادن راە پیشرفت و ارتقاء، تعبیر و معنی و هدف علمی و درست انتقاد است.

 روش صحیح انتقاد کردن از دیگران، از رفقای خود، از خود و کارکرد تشکیلاتهای حزب و کل جنبشهایی کە ما در آنها فعال و برای آنها برنامە داریم، بسیار کم مورد استفادە قرار گرفتە است. مهمترین هدف در نقد و انتقاد، اصلاح کردن است. انتقاد زمانی ارزش دارد که بوسیله آن بتوانیم گفتار و رفتار کسی را اصلاح کنیم. انتقاد شنیدن ذاتاً تلخ و گزنده است و مانند داروی تلخی است که به مذاق شخص ناگوار و از طرف دیگر لازم و ضروری است. از زاویه دیگر انتقاد کردن آسان و انتقاد شنیدن سخت است، ولی اگر دقت کنیم انتقاد صحیح کردن نیز سخت است و نیاز به مهارتهای خاصی دارد که اگر افراد این مهارتها را ندانند، عملاً انتقاد آنها نه تنها اثر سازنده ندارد، بلکه باعث موضع گرفتن، کینه و دشمنی بین افراد میشود.

 بخش زیادی از کدورتها و نارضایتی های بین افراد،  ناشی از انتقاد نادرستی است که از یکدیگر میگیرند، در حالی که اگر افراد شیوه درست انتقاد کردن را بدانند، این کدورتها و دشمنیها بوجود نمیآید. در فرهنگ افراد و سازمانهای سوسیالیستی سنت انتقاد گرفتن از دیگران و نقد خود در شکل عامیانەاش جا افتادە است، اما ناکافی و ناقص و ناصحیح است. ما در بە کارگیری ترم انتقاد رو بە مخالفان خود، رفقای حزبی و یا هر کس دیگری سعی داریم پارامترهای واقعی و مثبت را نادیدە بگیریم و بە جای انتقاد، انقلاب بکنیم علیە طرف مورد انتقادمان. گاها مسئولین درجە یک احزاب سوسیالیست (بحث راستها جداست، چون اصل ترم و فرهنگ انتقاد کماکان پدیدەی غریب و غیرە قابل هضم است برایشان) رو بە درون تشکیلات خود هم عملا در رفتار و گفتارشان، البتە بیشتر غیر مستقیم، انتقاد را یک روش و ابزار منفی و ناپسند جلوە می دهند و با بایکوت کردن و غضب گرفتن بر منتقد روزنەی هر نوع دیالوگ و اصلاح و پیشرفتی را مسدود مینمایند. در اینجا بە کمک منابع مرتبط تلاش میکنم بە ترم انتقاد، متد و مهمترین شرایط تاثیرگذار انتقاد بپردازم.

 انتقاد تهاجمی و صریح:

رک بودن نشانه صراحت و صداقت است ولی همیشه برای مخاطب خوشآیند نیست بخصوص اگر خیلی ناپخته بیان شود. این نوع انتقاد نه تنها هیچ نوع سازندگی در بر ندارد بلکه شنونده را هم در موضع تدافعی قرار می‌دهد. بهتر است که انتقاد با بکارگیری یک سیاست درست انجام شود. روش انتقاد خط فکری کە آقای اسد گلچینی آنرا نمایندگی میکند، تهاجمی و خود تحمیل نمودن است. این روش انتقاد و سبک برخورد بە مخالفان داخل و خارج از تشکیلات بە یک فرهنگ نامیمون در گرایش کمونیسم کارگری ایران تبدیل شدە و از نگاە این گرایش اگر کسی خود را “کمونیست”میداند، بایستی از این روش علیە مخالفان خود استفاە کند، در غیر این صورت منتقد “دیپلماسی”گر، محافظەکار و متوهم و… است.

فرهنگ انتقاد در دستگاە فکری این گرایش مخاطب را در یک دادگاه یک طرفه محاکمه و محکوم کردن است. تقریبا” در تمام نوشتەهای این دوستان کە بر ضد حزب کمونیست ایران و کومەلە تئوریزە میکنند، به خود این حق را می‌دهند که در مورد ما هر طور کە خود تشخیص می دهند اظهار نظر کنند و الگوی فکری خود را با ادبیات خشن و ناصمیمانە بە ما تحمیل کنند. اینگونه برخوردها نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار نامناسب است. در تمام این نوشتەها و سخن پراکنیها، تاریخ و داستانهای گذشتە دور و نزدیک با روش انتقادی تهاجمی و خصمانە بە شیوەهای بسیار کسل کنند و غیرە علمی از نو کپی می شود، بە جای اینکە تنها از کار و رفتار مشخص اشتباه صورت گرفته یا حرف اشتباه زده شده انتقاد کنند. تازە در این روش نقد این عمل انجام گرفتە نیست کە مورد انتقاد و ایراد تند و ناپختە قرار می گیرد، بلکە بیشتر خود شخص یا اشخاص را به باد انتقاد میگیرند.

این جملات کە در سطر پایین ملاحظە می کنید از تراوشات ذهنی آقای اسد می باشند، کە بە قصد جوسازی و عوام فریبی و سرگرم کردن هم حزبیهایش سرهم بندی کردە است. آنها بعید بە نظر می رسد بە آسانی از این روش کار حزبی و زندگی سیاسی کە سالیان طولانی آنرا “افتخار کمونیسم کارگری”شان می دانند فاصلە بگیرند و واقعبینی را پیشە کنند.

 “ فعلا که بسیار بعید است کومه له و کادرهایش خطری از جانب کمونیستها ببینند و نیازی به این باشد که “زبان غیر دوستانه” و “زبر” را بخواهند در کردستان برایشان ترجمه کنند! اما کومه له این را میداند که بویژه در کردستان و ایران هم کمونیستهای کارگری از نوع حکمتیست آن بویژه در محل کار و زندگیشان چه ظرفیت هایی از خود نشان داده اند. میدانند که فرصتی است تا تحمل نکردن انتقاد هایی که با سیاستهای ناسیونالیستی کومه له خوانایی ندارد را به هر بخشی از بریده های حزب حکمتیست و یا حزب کمونیست کارگری به شکل و شیوه دیگری تحمیل کند. جنبه اجتماعی این مساله برای کومه له حیاتی است. کومه له فکر میکند که یک دستور همیشگی اش دور کردن منصور حکمت و سیستم کمونیسم کارگری از جنس چپ و کمونیستی است که انها از آن طرفداری میکنند. کومه له در صفوفش و در تشکیلات علنی اش بویژه همیشه با این “معضل” دست به گریبان بوده است.”**

آقای اسد گلچینی اعلام جنگ “کمونیستهای کارگری” علیە کومەلە “ناسیونالیست” را میکند و می خواهد با گرد و خاک برپا کردن، بر دکمە روش مبارزە احساساتی و فحاشی خود و همفکرانش فشار وارد کند و فضای سالم و همگرایی نیمە بند این دورە نیروهای سوسیالیست و کارگری را بە شیوەی دون کیشوت وار بە چالشی مخرب بکشد.

پرسش من از آقای اسد و کل گرایش حکمتیستها این است:

هدف شما از این سبک از نقد کە مرزی بین دوست و دشمن قایل نیست، چیست؟! در این روش تهاجمی  و غیرە دوستانە انتقاداتتان بە حزب کمونیست ایران و کومەلە، چە اهدافی را تعقیب می کنید؟ همرزمان دیرین خود را “حجاریانی” نام گذاشتن، حزب کمونیست ایران و دانشجویان سوسیالیست و مخالفان دیگرتان را متهم کردن بە”همکار پلیس رژیم اسلامی ایران” و کومەلە را ناسیونالیست و هم سطح حزب دمکرات دانستن، چە جور “نقدی” است؟ آیا این ادبیات و روش “انتقاد”، خود مستقیما “خفە” شود بهتر نیست؟ کدام ظرفیت و نیرو را شما “کمونیستها” علیە حزب کمونیست ایران بکار می گیرید “در آیندە”؟ از نظر روانشناسی، روش و برخورد و فرهنگی کە افراد در جمع و رو بە جامعە و علیە مخالفان خود از آن استفادە میکنند، در خانوادە هم همین روش تند و ناصحیح و غیرمسئولانە را خواە ناخواه پیش می برند. خانوادە و جامعە را با این ادبیات آموزش دادن، کار هر مرام و کس و گروهی باشد، نباید کار کمونیستها باشد. از اینکە شماهای نوعی مارکسیسم را با این افکار و افعالتان بە یک باور و فلسفی منتقد پاسیو و نفی همە چیز و بی عمل بە نمایش می گذارید، بسی جای تاسف است. مارکسیسم یک ایدە و روش مبارزاتی پویا و انقلابی است کە بنا بە ماهیت طبقاتی خود در هر دورەای بە روز می شود و جواب و راهای اصولی و واقعبینانە اجتماعی را برای حل و ریشەکن کردن انواع ستم و تبعیض و تضاد در جوامع بشری بنا بە موقعییت مشخص و محدودە جغرافیایی محیط، ارائە می دهد. معلوم نیست وقتی ما نتوانیم یک تشکیلات چند دە یا چند صد نفرە را همبستە و متحد و سازمان دادە نگاە داریم و هر روز بیشتر منزوی و بی عمل و عصبانی تر خواهیم شد. شما اگر چند روزی این دکە را قفل کنید، البتە با همە چیزش، ادبیات، سبک کار، نگاە بە جامعە، خوانشتان برای مارکسیسم و مبارزە طبقاتی و رفتار و برخوردتان نسبت بە نزدیکان و دوستان اجتماعی و… ( دوستان سیاسی را نمی گویم، چون دوستی ندارید در این عرصە) و یک جای دور از این جو و جمع خود بین بروید، متوجە می شوید کە کورە راهی کە شما در پیش گرفتەاید، هرگز بە آبادانی ختم نمی شود. کس و جمعی کە نتواند خود و نزدیکانش را متشکل و مسلح بە اعتماد بە نفس و باورمندی اجتماعی بکند، هرگز جای اعتماد و اطمینان نیست، آقای گلچینی! سعی کنید موقعیت لرزان نیروهای مارکسیست، شرایط اسفبار خیل کارگران و زحمتکشان، سیاستهای نئولیبرالانە نظامی- مالی بورژوازی داخلی و مرام و اهداف لشکرکشی امپریالیستهای جهانی را خوب بررسی، مطالعە و درک کنید و برای رویارویی و بە چالش کشیدن این مبارزە نابرابر سیاست و برنامە عملگرایانە و مسئولانە تدوین کنید. کاری کنید کە جبهە مشترک”انتقادی”تان را با نیروهای راست جامعە علیە حزب کمونیست و کومەلە، کە بیشتر تخاصمی و دشمنانە است، جدا کنید و بە متحد صادق و مسئولیت پذیر و واقعبین این حزب بدل شوید. البتە اگر منافع طبقە زحمتکش و مولد جامعە دغدغە شما است. چون خاطرتان جمع باشد، افراد و نیرویی کە در این تشکیلات (حزب کمونیست ایران و کومەلە) سنگر گرفتەاند، آگاهانە و بە تصمیم خود و واقعگرایانە این حزب و استراتژی و برنامە آنرا انتخاب نمودەاند و بە این نوع “افشاگری” و انتقادات” آبکی و تهاجمی و غیرمستند و منفی شما محلی نمی گذارند، بلکە فاصلەها و تشتت و کدورتها بیشتر خواهد شد. بخش اعظم تشکیلات ما بە شماها اعتماد ندارد. البتە بە درست. چون برای جلب اعتماد و تامین حداقل اطمینان برای برقراری و ثبات در هر رابطەای، باید گامهای عملی از صداقت و باورمندی بە سالم بودن این رابطە دیدە شود، در غیر این صورت اوضاع بە همان روال خواهد بود کە اکنون هست. بە نظر من هدف تلاش مسرانە و مخربانە شما و همفکرانت برای زدن کومەلە و حزب کمونیست در جهت بە اثبات رساندن تئوریهای دهە نود میلادی گرایشتان است کە گفتە بودید کە این سازمان دیگر هرگز کمر راست نخواهد کرد و بە خیال سادەلوحانەی خود تنها جریان “فعال کمونیست”در کردستان و ایران شما خواهید بود. اما شما باید از خیلی پیش این واقعیت را پذیرفتە باشید کە شما نوک کوە تشکیلات این حزب را منشعب کردید و اما ریشەها و ساز و برگ این درخت تنومند با این بادهای سرگردان فصلی نابود نخواهد شد. منتقد حزب کمونیست و کومەلە بودن، یک امتیاز و یک امر مثبت است در اساس و ما دست هر انتقاد کنندە دلسوز و روراست را کە صمیمانە و سازندە از تشکیلات ما انتقاد می کند بە گرمی می فشاریم، اما همزمان هر تهاجم و جوسازی و گل آلود کردن آب را کە بە ضرر منافع طبقە تهی دست و کارگر باشد پس خواهیم زد. صداقت کمونیستی از هر فرد و گروە پیرو آرمان مارکسیسم کارگری می طلبد کە اگر بە هژمونی سوسیالیستی طبقە کارگر و سرنوشت کمونیسم اجتماعی و انسانمدار توجە دارد و برای بە قدرت رسیدن این اکثریت عظیم زحمتکشان مبارزە می کند، از کومەلە حمایت بی دریغ و صمیمانە بکند و با حزب کمونیست ایران متحد و یک جبهە شود. شیوە نقد و متد برخورد شما بە کار و فعالیتها و تصمیمات حزب کمونیست تا بە امروز لبە زنگ خوردە دیگر قیچی غیرە دوستانە ای بود کە بورژوا راستهای جامعە لبە دیگر آنرا تشکیل می دهند. اگر حرف یا پیشنهاد و نقدی در فضای دوستانە و در سنگر همکاری و همگرایی مورد قبول واقع نگردد، متوسل شدن بە هیچ ابزار و روش دیگری نمی تواند کارساز باشد و نهایتش همان خواهد بود کە بین حزب کمونیست ایران و گرایش و طیف شما حکمتیستها برقرار است. البتە حملە و بە کار گیری ادبیات سبک و زبر از سوی اعضای حزب کمونیست ایران و کومەلە نسبت بە گرایش حکمتیستها ( همە طیفهای منشعب از حزب کمونیست کارگری ایران مورد اشارەاند) محکوم است، چون دستآورد آن همان خواهد بود کە طرف مقابل کسب کردە، کە آنهم سلب اعتماد و اعتبار از خود بودە است. من شخصا هیچ حساسیتی بە بکارگیری ترم “کومەلە ناسیونالیست” مانند گدشتە ندارم و بە نظرم استفادە از این واژە، هیچ سنخیتی با ماهیت و استراتژی کومەلە در کردستان ندارە و یکی از رنگ باختەترین مفاهیم مورد استفادە حکمتیستها است کە تنها جنبه بار روانی و خود ارضایی روحی برای کاربران آن دارد و شاید در بین طیفی از هوادارن و اعضای حزب کمونیست ایران و کومەلە مبنای رنجشی شود از این دوستان کە بعید بە نظر میاید کە آسان آثار مخرب روانی آن زدودە شود.

کومەلە در پروسە تشکیل ارگان و ظرفی بە اسم “کنگرە ملی کوردستان” شرکت کردە و امیدوارم تا اولین جلسەای کە نمایندگان رژیمهای اسلامی ایران و ترکیە در آن حضور پیدا میکنند پیش برود. در اولین روز و فرصت بە دست آمدە نظرات و برنامە خود را در مورد اهداف کنگرە، راهای حل مسئلە ملی، سیاست و برنامەی کنکرت کومەلە در این زمینەها و سخن و برخوردش نسبت بە شرکت دادن رژیم جنایتکار اسلامی در این کنگرە، سالن این نشست را برای همیشە ترک کند و بە مردم زحمتکش و مبارز کردستان اعلام کند کە کنگرەای کە قرار بود نمایندە و تریبون اعلام مطالبات و احراز حقوق پایمال شدە شما باشد، اکنون وسیلەای کارتونی و بی اعتباریست در دست جمع و تیمی کە میخواهد ازین راە برای خود کسب وجە کند و سنگین وزن تر در معادلات بدە و بستانهای مالی و سیاسی در عرصە جهانی حضور پیدا کند، و اضافە کند کە ما این ظرف و دستگاە را نمایندە واقعی و معتبر مردم رنج کشیدە کردستان نمی دانیم و هیچ حمایتی از آن نخواهیم کرد. کومەلە با حضور فعال در پروسە تشکیل این کنگرە با بحث و راهنمایهای دقیق و واقع بینانە و منتقدانەی خود، هم طبقە رنجبر و تهیدست جامعە را بیشتر از هر زمان دیگری هوشیار و دخالتگر در این پروسە و اهداف کنگرە نمودە و هم اعتبار و وجە سوسیالیستهای مارکسیست را بار دیگر بالا برد و بیشتر و شفافتر از قبل در مورد حل مسئلە ملی کرد و مسئولیت پذیری و دخالتگری عملی کمونیستها برای رفع تضادها و بی عدالتیهای موجود، در یک مقیاس وسیعتر برنامە و روش کار و راە حل کنکرت این مسئلە را معرفی کردە است. دیگر آنهایی کە می گفتند و کماکان می گویند کە کمونیستها و در صدر آنها کومەلە تنها ” انتقاد می کند و باور بە تعیین سرنوشت ندارد و حقوق و مطالبات ملت کورد را بە رسمیت نمی شناسد، فتیلەهایشان را پایین کشیدەاند و در خلوتگاەهای ذهنیشان سکوت عصبی حکمفرماست. از نظر روش کار مارکسیستی و بنا بە ماهیت مبارزە طبقاتی، شرکت نکرد در این مجامع و مباحث و پروسەها کە حول تعین سرنوشت انسانها در جریان نشان از پوچگرایی بودن و ترسو بودن در مبارزە سیاسی و اجتماعی بە شیوەی دخالتگرانە و مستقیم است. این پاسیویزم چپگرایانە کە شانە از زیر بار مسئولیت خالی میکند، منزوی و خیالپرداز است، نە کمونیسم عملگرا و اجتماعی.

خلاصە کلام: این روش انتقاد درست و سالم و صمیمانە نیست و هیچ دریچەای از همکاری و همگرای و تاثیرگذار را باز نمی کند. این ‘انتقادات” مخرب و حملە گونە نشان از وحشت این نوع چپ خیالپرداز از گسترش و حضور فعال و موثر جریان معتبر و صادقی چون حزب کمونیست و کومەلە در عرصە مبارزە است. دلایل آن می توانند زیاد باشند، اما عمدەترین آن واقع بین نبودن، در انزوا قرار گرفتن و عدم وجود صداقت طبقاتی در فرهنگ مبارزاتی این احزاب چپ است. تخریب کومەلە و حزب کمونیست ایران، بریدن درختی است کە خود زیر سایە آن “خوابیدەاید”.

آریز زارعی

٠۵/٠٩/٢٠١٣

*چگونە خود را سازمان بدهیم، نقش فرهنگ در جوامع (اندرسن/یاکوبسن).این منبع مجموعە تحقیقی آکادمیکی در رشتە ادارە و مدیریت می باشد کە عمدەترین مسائل و مفاهیمی کە بە آن می پردازد بە شیوە کنکردت اینها هستند: آگاهی از انواع مختلف سازمانها ، اهداف، استراتژی ها و وظایف، فرآیندهای اساسی در سازمان، سازمان به عنوان یک سیستم اجتماعی،جایگاە افراد در سازمان، بهره وری از سازمان ها، سازمان ها و مناسبات محیط کار و فعالیت، قدرت، اقتدار و تضاد در سازمان، طراحی سازمانی و ساختار رسمی، رابطە سازمان ها، تغییرات در سازمان، نقش رهبری، مدیریت، نیروی کار و مدیریتی، فرهنگ سازمانی، شبکه های سازمان و هبستگی و نقش انتقاد در روابط سازمانها و..

** نوشتە اسد گلچینی، “فرهنگ ناسیونالیستی کومه له، یا دیپلماسی   یا خفه شو!”