داستان زندگی سیاسی “حزب” طرفداران نظرات کورش مدرسی

ثریا شهابی، که از طرفداران نظرات کورش مدرسی است، نوشته ای در باره فعالین ضد جنگ دارد که نشان از این است که این دوستمان نظرات کورش مدرسی را خوب متوجه نشده است. 
واضح است که بخش عظیمی از مردمی که در تظاهرات و آکسیونهایی که توسط “علیه فعالین ضد جنگ” سازمان داده می شود شرکت می کنند، هدفی کاملا متفاوت از این “فعالین” دارند. حتما دوستمان ثریا شهابی هم می داند که افسار “جنبش ضد جنگ” در همان بریتانیایی که ایشان مثال زده است، در دست اس دبلیو پی و جورج گالووی است که آنها هم برای حسن نصرالله و حزب الله لبنان و حماس غش می کنند. من اینجا و فعلا وارد این بحث نمی شوم.
اما تا جائی که به نظرات کورش مدرسی برمی گردد که ثریا شهابی مدافع آن است، از زمانی که ایشان راهش را از کمونیستها جدا کرد، تحت عناوین متفاوت و مختلفی هر جا که امکان دست داده، از اسلام سیاسی دفاع کرده است. من اینجا چند نمونه می آورم:
١) کورش مدرسی سیاه بر سفید نوشته است که در عراق اعضای حزبشان می روند عضو دستجات آدمکش اسلامی مقتدی صدر می شوند.
٢) کورش مدرسی سیاه بر سفید نوشته است که در لبنان مردم می روند برای حزب الله اسلحه برمی دارند، چرا که حسن نصرالله برای آن جامعه مدرسه و خانه درست می کند و رهبر آن جامعه است.
٣) کورش مدرسی سیاه بر سفید، و البته درون تشکیلاتی، نوشته است که اعضای حزبش در آکسیونهای خارج کشور شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر ندهند.
۴) محمد فتاحی به دفاع از جناح ضدآمریکائی جمهوری اسلامی (احمدی نژاد و حسین شریعتمداری) در مقابل جناح طرفدار آمریکا رژیم اسلامی (موسوی و کروبی)، فرمان صدور آتش بر روی کارگرانی را به بسیجیان داد که به خیابان رفته و اعتراض می کردند.
اینها فقط چند فقره از دفاعیات زمخت و زبر کورش مدرسی و شاگردانش هستند که بنیان “حزب” حکمتیست ثریا شهابی بر آنها بنا شده اند. ثریا شهابی همانقدر آلت دست تزهای کورش مدرسی شده است که بخش اعظم شرکت کنندگان در جنبش ضد جنگ، آلت دست “فعالین ضد جنگ” شده اند. توصیه من به دوستمان ثریا شهابی این است که بجای داستانسرائی بروند در داستان “حزب” خودشان کمی تعمق کنند.
۴ سپتامبر ٢٠١٣