چند کلمه در مورد موضع ارتجاعی حزب کمونیست کارگری ایران!

قبل از هر چیزی لازم است بگویم که من به هیچ وجه تمایلی به وارد شدن به بحث و جدل با دو جریان سیاسی ندارم. یکی مجاهدین خلق که یک جریان ماجراجو با ایدئولوژی خشک و کثیف فاشیسم اسلامی است و دومی حزب کمونیست کارگری ایران به رهبری حمید تقوایی است که علیرغم اختلافات فکری و نظری با مجاهدین، اما از لحاظ پراتیک در یک راستا با این سازمان حرکت می کند. 
مجاهدین خلق یک سکت فکری بدون پایگاه اجتماعی و منزوی از جامعه است که هر کس کوچکترین نقدی علیه سیاست های ارتجاعی اش بنویسد، سریعا مهر مزدور و جاسوس بر پیشانی منتقد می کوبند، در صورتی که اسناد تاریخی نشان می دهد ، خود سازمان مجاهدین از همدستان اصلی جمهوری جهل و جنایت اسلامی برای به لجن کشیدن انقلاب ۵۷ بوده است. مسعود رجوی تنها مشکلش با خمینی بر سر سهم خواهی بود؛ اما ظاهرا خمینی به مراتب از رجوی زرنگ تر بود و به راحتی سر سازمان مجاهدین خلق را شیره مالید و بعد انها را تبدیل به یک اپوزیسیون منزوی کرد. مجاهدین برای مقابله با خمینی و برای سهم خواهی از جمهوری اسلامی و نه منفعت ” خلق” به مزدور و ستون پنجم رژیم فاسیست بعث تبدیل شد و تا امروز هم از ایدئولوژی پوسیده و کثیف اسلامی دفاع می کند.
مجاهدین معتقد است برای جنگ با جمهوری اسلامی باید با ایدئولوژی خود رژیم به جنگ این رژیم رفت!!
به مساله ی اصلی یعنی حزب کمونیست کارگری ایران برمی گردم.
حزب کمونیست کارگری ایران از نظر من نه کمونیست است و نه کارگری!
اما نقطه ی اشتراک این حزب با مجاهدین چیست؟
هر دوی این جریانات غرق در دنیای توهم هستند. هر دو خود را در مرکز عالم می بینند. هر دو علیرغم اینکه نمی توانند سنگی را در ایران جابجا کنند به مردمی که حتی یک درصدشان اسم این احزاب را یا اصلن نشنیده اند یا اگر هم شنیده باشند، کوچکترین اشنایی ای با سیاست های این جریانات ندارند، فراخوان بزن و بکش و بریز و انقلاب کن می دهند.
در صورتی که رهبری این سازمان ها نمی توانند نزدیک ترین رفقای خود را به خط کنند ، فراخوان های کارتونی می دهند و از مردم می خواهند که مثلا روز یک مه را به روز انقلاب تبدیل کنید. صندوق های رای را بسوزانید و بکشید و بزنید و روز مسابقات فوتبال را به روز انقلاب تبدیل کنید و از این چرندیات!
این دو نیرو هر دو غرق در دنیای توهم هستند. توهمی که این نیروها را از یک نیروی جدی به یک جریان دلقک تبدیل کرده است. توازن قوا برای انها معنی ندارد. انها فقط می خواهند بزنند و بکشند و انقلاب کنند! انقلاب به هر قیمتی ! مهم نیست ماهییت این انقلاب چیست! چه کسی رهبر است ! چه کسی قدرت می گیرد! چه کسی سرنگون می کند! با چه ابزاری و چگونه!
اگر برای یک فرقه ی مذهبی و خشک اندیش مانند مجاهدین هدف وسیله را توجیه می کند، برای یک ” کمونیست ها” و حزب ” کمونیست کارگری ” ایران، قاعدتا نباید هدف وسیله را توجیه می کرد! اما حزب کمونیست کارگری به دلیل خستگی ناشی از خارج کشور نیشینی ،انزوا در جامعه ی غربی ، نا امیدی از انقلاب کارگری به دنبال فروپاشی شوروی و عروج پست مدرنیسم به هر طناب پوسیده یی برای سهم بردن از قدرت اویزان می شود و خود را به هر رنگی در می اورد و به هر تئوری ارتجاعی و ضد کمونیستی پناه می برد و حاضر است با موسوی جنایتکار نخست وزیر قتل عام های دهه ی شصت و کروبی اخوند کثیف هم پیمان شود و کشتی نگیرد و از سوسیالیسم به اومانیسم شیفت کند و از انقلاب کارگری به انقلاب انسانی برسد و مبارزه ی ” انسانی” بخوانید حقوق بشری و پوپولیستی را به جای مبارزه ی طبقاتی می نشاند و لختیسم و برهنگی را به جای مبارزه ی رادیکال زنان کارگر برای رسیدن به برابری واقعی قرار می دهد و از کمونیسم به اته ئیسم پوپولیستی می رسد.
حزب کمونیست کارگری حاضر است به هر قیمتی رژیم جمهوری اسلامی سرنگون شود! باتلاق خون در سوریه حزب کمونیست کارگری را امیدوار کرد که برای رسیدن به انقلاب انسانی باید این باتلاق خونین در ایران تکرار شود و شعار بعد از سوریه نوبت ایران است به یکی از شعارهای روز این جریان تبدیل شد. همان مساله یی که نیروهای مرتجع شرکت کننده در کنگره ی ملی کورد برای ان کنگره تشکیل داده اند، حزب کمونیست کارگری را به شکل دیگری به سیاه لشکر ارتجاع تروریسم دولتی امریکا تبدیل کرده است.
حزب کمونیست کارگری از نظر من یک جریان شدیدا ضد کمونیست است. یک جریان پرو غرب خالص است. یک جریان هوچی گر و پروکاتیو است. یک جریان اپورتونیست است. هر کس که ذره یی شرافت کمونیستی داشته باشد، نباید اجازه دهد، چنین ارتجاعی را به اسم کمونیسم به خورد مردم بدهند.
مواضع حزب کمونیست کارگری در مورد رویدادهای سوریه و حتی قبل از ان، به حدی ارتجاعی و ضد کارگری و حتی فراتر از ان ضد مردمی و پرو امریکایی است که باید از جانب دولت تروریست امریکا به حمید تقوایی رهبر این جریان و دیگر رهبران این جریان به خاطر لجن مال کردن کمونیسم ،بدنام کردن کمونیست ها و دفاع از نئولیبرالیسم و جنگ امپریالیستی ،لوحه ی تقدیر داده می شد.
اگر در دوره ی قبل از انقلاب اکتبر لنین در مقابل سوسیال دمکرات مرتجعی مانند کائوتسکی ایستاد و کتاب گرانبهای انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد را منتشر کرد، در این مقطع و مرحله هم از نظر من ضرورت کمونیست هایی چون لنین برای طرد کردن این نوع اپورتونیسم منسوخ و این تفکرات لیبرالی و پرو غرب که زیر پوشش کمونیسم، کمونیسم را بدنام کرده است، بیشتر از هر زمانی است.
مسئله ی دیگر که خیلی مهم است و جای خوشحالی است این است ، اگر در سالهای قبل از انقلاب اکتبر سوسیال دمکراسی و تعبیر کائوتسکیستی و پوزیتیویستی از مارکسیسم ، طرفداران فراوانی داشت و یک نیروی عظیم را پشت سر خود بسیج می کرد، حزب کمونیست کارگری یکی از بی پایگاه ترین نیروهای سیاسی درون طبقه ی کارگر ایران است و خوشبختانه این تئوری های ارتجاعی نتوانسته است روی این طبقه کمترین تاثیر گذار باشد.
از نظر من حزب کمونیست کارگری ، از این پس به جای پرچم سرخ ، باید پرچم شیر و خورشید نصب کند و حمید تقوایی به مداح مصدق و دیگر ناسیونالیست های” خوشنام “جنبش ناسیونال لیبرالی ایران تبدیل شود. این از نظر من به مراتب شرافتمندانه تر است.
مسئله ی دیگر که لازم است اشاره کنم، توهم تعدادی از محافل دو سه نفره ی سابقا منشعب از حزب حکمتیست به حزب کمونیست کارگری ایران و تعریف و تمجید از این حزب و تلاش برای تشکیل مجدد جبهه ی ” کمونیسم کارگری ” از جانب این دوستان و غیره است.
من اگر چه کمونیسم کارگری را به خاطر لجن مال شدن این واژه توسط اپورتونیست ترین نیروهای دست راستی موسوم به کمونیست ، تحت هیچ عنوانی واژه و قالب مناسبی برای فعالیت خود ندانسته و نمی دانم، اما این دوستان که سالها قبل در دفاع از کمونیسم کانون تشکیل میدادند و هیئت های رفاقت دو سه نفره را به اسم جمع مبارزان کمونیست به خورد مردم می دادند ، با مواضعشان در مورد حزب کمونیست کارگری و نزدیک شدنشان، به این جریان سوپر پوپولیست بیش از هر زمانی راست روی کردند. دوستان مدافعین کمونیسم و مبارز کمونیست با این کارتان به پاشنه ی خود تیر شلیک کردید. حزب کمونیست کارگری هم اکنون در” کنار ارتش ازادی “ایستاده است و از لحاظ موضع گیری تفاوت چندانی با” ارتش ازادی ” ندارد.
به زودی منتظر قدردانی مسعود بارزانی و اوجلان از زندان و اردوغان و ابراهیم علیزاده و اوباما و عبدالله مهتدی و خیل عظیم لیبرالیسم چپ و راست از حزب کمونیست کارگری به خاطر مواضع ارتجاعی اش در مورد سوریه تعریف و تمجید خواهد شد.