پایان قطعی جنگ های امپریالیستی-بورژوایی- ارتجاعی- در آینده؛ در گروه هژمونی طبقه کارگر است

پایان قطعی جنگ های امپریالیستی-بورژوایی- ارتجاعی- در آینده؛ در گروه هژمونی طبقه کارگر است

مهمترین چیزی که معمولادر مسأله جنگ بر آن چشم میپوشند، موضوعی اساسی که توجه چندانی به آن نمیشود و بحث های بسیار – و باید بگویم بیهوده، نومیدانه و بی اساس – در آن مورد جریان دارد، مسأله ویژگی طبقاتی جنگ است: چه چیزی سبب جنگ شد، چه طبقاتی در آن شرکت دارند، “جنگ ادامه ی سیاست” و “سیاست بیان فشرده ی اقتصاد است”. مبارزه طبقاتی بهترین ابزار علیه جنگ است. لنین در باره جنگ

 بدون شک از بدو پیدایش جامعه طبقاتی و تقسیم جوامع به طبقات متخاصم با منافع متضاد، جنگ و جنگ افروزی نیزیکی از ارکان سیاست و عمل قدرت های حاکم در تمام این ادوار  تاریخی و فرماسیو ن های مختلف اجتماعی بوده است.

 هانطورکه لنین به درستی بیان کرده است طبیعتا جنگ ها ناشی از منافع اقتصادی – سیاسیِ طبقات متخاصم با یکدیگر درجامعه و درسطح جهانی می باشندبه همین دلیل ، جنگ ها چیزی به غیراز بیان فشرده اقتصاد نیست؛ به این معنا که در تحلیل نهایی، منافع اقتصادی – سیاسی، استرا تژیک -طبقات گوناگون است که آنان را به درگیری نظامی و قهر مادی می کشاند. غیر از این،هر کس هرادعایی بکند، بی اساس و سالوسانه است.

در واقع ساده لویی وخیال باطل است که جنگ ها را از زاویه دیگری غیر از منافع طبقاتیِِ گرو ه های متخاصمِ درگیردر جنگ ارزیابی کنیم. چیزی که دولت های بورژوایی و امپریالیستی و استبدادیِ درگیردر جنگ ها و اپوزسیون ارتجاعی و قبیله ایناسیونا لیستی – مذهبی( سوریه)  آنها با تبلیغات گوش خراش شبانه روزی خودو نیز ژورنالیست ها ی خود فروخته ودارای منافع اقتصادی – سیاسی و مدیای بورژوا امپریالیستی سعی می کنندکه خلاف این را به افکار عمومی جهان و به طبقه کارگر کشور خود به قبولانند و ماهیت جنگ ها را چیزی غیر از آن چه هستند به جهانیان بشناسانند. همانطور که تاکنون نیزدر باره جنگی که از ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ در سوریه جریان دارد و به کشته شدن دهها هزار نفر انجامیده و خرابی و ویرانی عظیمی رابه بار آورده و به فروپاشی اساس و بنیان و شیرازه جامعه و فرار و در ماند ه گی و بی خانمانی و آواره گی هزاران هزار خانواده کارگر و زحمتکش منجر شده است.

این جنگ؛ جنگی است به غایت ارتجاعی و علیه منافع طبقه کارگر و زحمت کش سوریه که  بیشترین قربانیان این جنگ نیز از میان همین طبقه و فرزندان آنان بوده است.جنگی که ابتدا داخلی و بین فراکسیون های مختلف بورژوازی در داخل و نیز ازخارج وابسته به امپریالیست ها و دولت های ارتجاعی گوناگون بوده ودولت بشار اسد و متحدانش ( ایران، روسیه، حزب الله لبنان) از یک طرف و مخالفان او (حکومت عربستان سعودی،ترکیه، قطر، بحرین، ) از طرف دیگر. اکنون نیز امپر یالیسم آمریکا و بخشی از متحدان اروپایی او علنا ( بیش از این در پشت صحنه و بکرات با دخالت در کشورهای دیگر، عراق و افغانستان و لیبی ووو) به این جنگ کثیف و ارتجاعی وارد شده اند. واضح است که در این جنگ ارتجاعی ضد مردمِ زحمت کِش، هر کدام از طرفینِ ارتجاعیِ درگیر سعی می کنند که حداکثر سود را از قربانی کردن طبقه کارگر و به نابودی کشاندن نیروهای انسانی بالنده ( کودکان و جوانان) و به یغما بردن ثروت و نابودی طبیعت کشور انجامیده وبه سودهای هنگفت و پیشبردِ منافع بورژوایی و امپریالیستی خود دست یابند. از طرف دیگر نیروهای ارتجاعی که در جناح اپوزسیون بشار اسد قرار دارند. (۱) (ارتش به اصطلاح آزادی بخش- فراریان از ارتش سوریه- اخوان المسلمین،القاعده، و دسته جات و باندهای بغایت ارتجاعی مسلمان به نام ها ی گوناگون، که هر کدام به یک دولت بورژوایی و امپریالیستی وابسته می باشند) و نیز متحدین و همراهان ارتجاعی دولت بشار اسد( ارتش و پلیس و نیروی دریایی و هوایی سوریه،حزب الله لبنان، سپا ه قدس،وابسته به سپاه پاسداران، بسیج ،سپاه مهدی، شبه نظامین شحبیه ووو)  و همچنین در جبهه ارتجاعی سوم، امپر یالیستم آمریکا و بخشی ازمتحدان اروپایی اودر جریان است. این جنگی بغایت ارتجاعی است که بین فراکسیون های بورژوازی و – بورژوا- امپریالیستی بیش از دو سال جریان دارد. هیچ کدام ازشرکت کنند ه گان در این جنگ  به هیچ وجه قابل دفاع و پشتیبانیاز طرف کمونیست ها نیستند،باید به شدت علیه آنان و مقاصد ضد کارگری اشان تبلیغ و فعالیت شود و ماهیت تمامی شرکت کنند ه گان درگیر در جنگ را از زاویه طبقاتی – مارکسیستی برای طبقه کارگر سوریه و جهان شکافت و افشاء کرد و از موضع طبقه کارگر و دانش مبارزه طبقاتی( مارکسیسم) به این جنگ برخورد نمود و به نفع هیچ کدام از جنا ح های در گیر در این جنگ ارتجاعی موضع طرفدارانه اتخاذ ننمود، زیرا که در تحلیل نهایی طبقه کارگر و خانواده های آنان هستند که در این جنگ ارتجاعی – بورژوایی و امپریالیستی،قربانی سود طلبیِِ اقتصادی سیاسی، استراتژیک و استثماری می باشند. ما کمونیست ها باید با تمام توان خود ماهیت این جنگ ارتجاعی را و ماهیت طرفین درگیر در این جنگ را _ ، دولت و حکومت ارتجاعی و سرکوبگر بشار اسد، و سایر نیروهای درگیر را ( نیروهای امپریالیستی و نیز ارتجاعی منطقه،منجمله ترکیه، ایران، قطر، عربستان، روسیه . مخالفان ارتجاعی دولت سوریه ) افشا ء کنیم.

از طرف دیگر نیروهای پرو امپریالیسم و پرو بشار اسد، و اپوزسیون ارتجاعی- مذهبی و ناسیونالیستی- بورژواییِ دولت سوریه،می خواهند هرکدام با تبلیغات ویژه خود، افکار عمومی جهان را به نفع اهداف ضد کارگری و ضد انقلابی خود جذب کنند.

تمام این نیروها با هم تلاش می کنندکه ماهیت جنگ را چیز دیگری جا بزنند. و با دلایل جعلی و نادرست و سالو سانه و مزورانه ای؛چون به خطر افتادن امنیت و ثبات منطقه، تهدید بشریت، برقراری دموکراسی، دفاع از شهروندان بی گناه ( دلایل طرفداران حمله امپریالیست آمریکا و متحدان او به سوریه) از یک طرف و از طرف دیگر مدافعان دولت بشار اسدو اپوزسیون ارتجاعی او،در نهایت علیه منافع طبقه کارگر عمل می نمایند و تمام این جناح های درگیر در جنگ ، از طرف کمونیست ها مطرود و غیر قابل دفاع می باشند. آنها با آوردن دهها دلیل بی اساس  دیگر سعی می کنند، علت اصلی جنگ ها را که برای کسب قدرت و سود در عرصه های اقتصادی- سیاسی – استراتژیک و استثمار بیشتر نیروی کار طبقه  کارگر و مانع شدن از وقوع انقلاب کارگری و برقراری سو سیالیسم می باشد را بپوشانند.

سیستم درحال گندیده گی سرمایه داری هر روز بیشتر و بیشتر در منجلاب تورم، بحران، جنگ، کشتار، بی افقی ، بی حقوقی، فقرو استثمار طبقه کارگر و زحمتکشان ب فرو می رود. جنگ های امپریالیستی – بورژوایی و میل طبقات حاکم ارتجاعی به جنگ افروزی، فقط از  منظر منافع طبقاتیِ آنها و میل سیر ناپذیری اشان به کسب سود بیشتر از استثمار نیروی کارطبقه کارگر است که انجام می گیرد و ادامه دارد. در مقابل این نیروی ارتجاعی تا به دندان مسلح به ماشین آدمکشی، تنها آلترناتیو انقلابی طبقه کارگرآگاه  متشکل خواهد بود که با کسب هژمونی سیاسی- اقتصادی در جامعه به جنگ و ویرانی در آینده خاتمه خواهد داد، هر آلترناتیوی دیگری غیر از این چرخیدن در دور باطل بحرانجنگ، بحران و ویرانی و نابودی بیشتر جامعه می باشد.

در تمامی جنگ هایی که تاکنون اتفاق افتاده است، مسئله بر سر کسب سود و نیز سودبیشتر و هژمونی اقتصادی – سیاسی – منطقه ای و جهانی هر چه بیشتر بورژوازی و امپر یالیسم بوده و می باشد ،و نیز پیش گیری از انقلاب سو سیالیستی. هر چند که  بورژوازی و امپریالیسم و دولت های حاکم و مستبد و ارتجاعی، آنرا در هر پوشش کارگر فریبی که پوشانده باشند ماهیت این جنگ ها همیشه و در اساس مشابه می باشد.. ودر تحلیل نهایی برای کسب سودبیشتر از نیروی کار طبقه انقلابی( طبقه کارگر) و پیش گیری از نابودی سیستم استثماری سرمایه داری و مانع شدن از انقلاب کارگری است

 تنها آلتر ناتیو پیشرو و بالنده و رو به جلو و مترقی و انقلابی و انسانی در مقابل این جنون جنگ خواهی امپریالیسم و بورژوازی های محلی( در هر پوششی) به میدان آمدن طبقه کارگر در سطح بین المللی و همبستگی کارگران و طبقات فرودست جوامع و استثمار شده گان در مقیاس میلیونی و در سطح جهان برای دنیایی بدون طبقه و بدون استثمار می باشد.

    زیرا که در دوران معاصر، امپریالیسم و دست نشانده گان و مرتجعین بومی شان علیه توده های کارگر و زحمت کش، جنگ را برای استثمار بیشتر طبقه کارگر جهان به راه می اندازند، جنگ هایی ارتجاعی که در جهت به بند کشیدن و استثمار آنان و همچنین به یغما بردن منابع طبیعی و انسانی آن ها به پا می شوند

  همانطورکه جنگ های جهانی و منطقه ای، تاکنون نیز علیه طبقه کارگرو زحمت کش و نیز علیه کمونیست ها در بیشتر کشورهای جهان بوده که علت آن رشد تضادهای بین امپریالیست ها و ( بورژوازی منطقه ای) و به جهت ضرورت تقسیم مجدد جهان و بدست آوردن بازار فروش و نیروی کار ارزان در گرفته بود و بعد از این هم تا نابودی سبستم سر مایه داری در خواهد گرفت. به همین دلیل راه دیگر ی بجز برقراری سو سیالیسم در مقابل بربریت سرمایه داری وجود نخواهد داشت.

  در آخر

در زمان جنگ جهانی اول اکثریت احزاب سوسیال دموکراسی به مواضع دفاع طلبی و اتخاذ مواضع اپورتونیستی و شو نیستی و دفاع ازبورژوازی خودی و به طرفداری درشرکت در جنگ امپریالیستی در غلطیدندو به تبلیغ ناسیو نالیسم و میهن پرستی و به تحکیم ارتجاع حاکم در کشورخود،به نام کمونیسم و سوسیالیسم پرداختند.تنهاجریاناتی که در آن دوره موضع درست وانقلابی- کمونیستی دراین زمینه اتخاذ کردند،بلشویک ها به رهبری لنین و رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنخت – گروه اسپارتا کیست ها – در آلمان بودند که از منافع طبقاتی پرولتاریا علیه جنگ امپریالیستی و علیه سو سیال شونیسم ( بورژوازی کشور خودی) از مواضع کمونیستی– انترناسیونالیستی دفاع کردندو خواستار تبدیل کردن جنگ امپر یالیستی به انقلاب کارگری بودند.

    بلشویک ها به رهبری لنین، در برخورد به این مسئله توانستند با درکی کمونیستی، نه تنها مواضعی انقلابی اتخاذ نمایند، بلکه در عمل جنگ امپریالیستی را به انقلاب سوسیالیستی تبدیل نمایند.

     لنین در مقاله‏ی “جنگ و سوسیال دموکراسی” وظایف کمونیست‏ها را در قبال جنگ امپریالیستی جهانی اول چنین برمی شمارد: وظیفه‏ای که در برابر سوسیال دموکراسی قرار دارد،قبل از همه این است ‏که این معنای حقیقی جنگ را آشکار نماید و اکاذیب و سفسطه‏ جویی و عبارت ‏پردازی “میهن پرستانه ئی” را که طبقات حکمفرما یعنی مَلاکان و بورژوازی برای مدافعه از جنگ اشاعه می دهند، بی ‏رحمانه فاش سازند”.

      وی در همان جا می‏گوید که: تبدیل جنگ امپریالیستی معاصر به جنگ داخلی یگانه شعار صحیح پرولتاریائی است که تجربه کمون آن را نشان داد و “قطعنامه ی بال”(۱۹۱۲) آن را قید نموده . هر اندازه دشواری یک چنین تبدیلی در فلان یا به همان لحظه عظیم به نظر آید، باز هم در شرایطی که جنگ صورت واقعیت به خود گرفته، سوسیالیست‏ها هرگز از کار تدارکاتی منظم و مصرانه و مداوم در این زمینه امتناع نخواهند ورزید.  تنها از این طریق است ‏که پرولتاریا می‏تواند خود را از چنگ وابستگی به بورژوازی شووینیست برهاند و به شکل‏های گوناگون و با سرعتی زیاد یا کم در راه آزادی واقعی خلق‏ها و در راه سوسیالیسم با گام‏های مصمم پیش رود”.

نیروهای درگیردر جنگ در سوریه(۱)

مخالفین دولت سوریه

القاعده، مفتیان وهابی، شورای ملی سوریه، هئیت عمومی انقلاب سوریه، اخوان المسلمین سوریه

احزاب ناسیو نالیستی  کرد

ارتش آزادی بخش سوریه

موافقین بشار اسد

ارتش سوریه،  نیروی دریایی سوریه ،  پلیس سوریه ،جنگجو یان وفادار به بشار اسد

سپاه قدس( سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران)  حزب الله لبنان

دولت ایران، روسیه

سپاه مهدی، بسیج

http://www.newoctober.com

۴ سپتامبر۲۰۱۳