گفتمان اصلاحات با برافراشتن چوبه دار و بمباران شیمیائی و رگبار بستن دست بستگان

گفتمان اصلاحات با برافراشتن چوبه دار و بمباران شیمیائی و رگبار بستن دست بستگان

با ورود حسن روحانی رئیس جمهور به اصطلاح اصلاح طلب! نه تنها داغ و درفش و سرکوب دستگیریها در داخل کم نشده که افزایش پیدا کرده است و گشتهای سرکوب بانوان بعنوان زنان بد حجاب بسی وقیحانه تر از گذشته در چهار چوب اصلاحات و گفتمان تمدنهای تجربه شده نظامی ولائی عمل میکنند و آزادیخواهان را روزانه به بند و قل و زنجیر میکشد. دارها را روزانه در شهرهای مختلف کشور برای ایجاد رُعب و وحشت برمیافرازند تا بگویند هنوز میتوانیم به حکومت ننگین اسلامی ادامه دهیم.
رژیم اسلامی از ترس رو شدن دستش در بمباران شیمائی مردم بی پناه سوریه میگفت ما قبلا صدور سموم به سوریه را به اطلاع منابع سویسی مدافع منافع امریکا در ایران رسانده بودیم هر چند در روزهای اولیه بمباران شیمیائی نمایندگان رژیم اسلامی نشسته بسوی جامعه جهانی پارس میکردند.
امروز در لاک دفاعی فرو رفته و حتی رفسنجانی به میدان آمده و تائید میکند که بمباران شیمیائی توسط بشار اسد صورت گرفته و برای کشته شدگان اشک تمساح هم میریزند.
در ورود حسن روحانی اصلاح طلب! به قدرت همین بس که در حمله به افراد بی دفاع کمپ اشرف در گذشته آنان را با تیر از دور میزدند و یا با تبر میکشتند امروز بر طبق موازین اصلاح طلبی مدرن دستان این انسانها را از پشت میبندند و سپس برویشان رگبار میگشایند.
گفتمان تمدنهای دست بسته همراه چوبه های اعدام برافراشته روزانه و بمبارانهای شیمیائی هدیه جدید شیخ و ملای مسلمان متجری است که جز آتش سلاح خلق هیچ چیز را نه میشناسد و نه هیچ تئوری دیگری دوای درد رسیدن جامعه ایرانی به آزادی و دمکراسی و حقوق بشر است.
حالا با این اوصاف لابی ها و مزدوران رژیم را در کلیدور ها و مراکز قدرت بنگرید که برای هسته ای شدن این ملایای خونخوار دوندگی هم میکنند گویا اگر مردم ایران به خیابان آمدند و رژیم زورش از طریق لباس شخصی و پاسدار و بسیجی به آنها نرسید نه بر رویشان بمب شیمیائی میریزد و نه از سلاح اتمی برای حفظ و حراست از بیضه اسلام عزیز! استفاده خواهد کرد.

بعنوان یک شاعر که نه کارم نظامی و نه با سلاح اساسا میانه خوشی دارم جدا و رسما متاسفم که در طی ۳۵ سال حکومت ننگین ملایان اسلامی اجازه نیافتم حتی برای یک لحظه آتش سلاح خود را تئوریکمان بر زمین بگذارم و یا از روی این ولایت اسلامی ضد بشر بردارم و حتی نیم نگاهی بر روی آلترناتیو های دیگر بیندازم ،جدا متاسفم.

شیمائی شده ای شیخ چنین مضحکه بردار و برو
خون مردم به هدر دادی و این مضحکه بردار و برو
رو به سوریه به بشار بده سم و به حزب الله ات
تو نداری به جهان جای و این مضحکه بردار و برو
دست بستی ز خلایق و به شلیک و به تیر و به تبر
کشته ای مردم ما را تو چنین مضحکه بردار و برو
در همین شهر به پستی و رذالت پر داغ است و درفش
بر بچینیم همه دار و درفشت تو و این مضحکه بردار و برو
شیخ اصلاح دروغ است ندیدید بیائید به این بازارش
قُل و اعدام و سمومت همه این مضحکه بردار و برو
تیر جلاد ولایت و همین تیغهء روحانی و اصلاحاتش
میکُشد مردم ما را تو بگو شیخ تو این مضحکه بردار و برو
من به این اخگر شاعر و هزاران و هزاران گفتم
تا نروید ز تن شعله سلاحی تو خود این مضحکه بردار و برو

نوید اخگر
سوم ماه سپتامبر سال ۲۰۱۳ میلادی سوئد استکهلم