چرا شرکت کومەلەدر کنگرە ملی قابل پشتیبانیست؟ نقدی بر مواضع و عملکرد اخیر حزب حکمتیست!

چرا شرکت کومەلەدر کنگرە ملی قابل پشتیبانیست؟

نقدی بر مواضع و عملکرد اخیر حزب حکمتیست!

جمال بزرگپور

بدنبال تصمیم مسئولانە کومەلە برای شرکت در کنگرە ملی کردستان، بار دیگر و البتە همانطور کە انتظار میرفت این حرکت موجی از عکس العمل های متفاوتی را بر انگیخت کە متاسفانە  این عکس العمل ها از جانب  عمدتا حزب حکمتیست بە سبک همیشگی کار و فعالیت این جریان با جنجال افرینی بی محتوا یی همراە بود. فعالین  و کمیتەهای مسئول در این حزب  کلیشەهای تکراری و کسل کنندە را اینبار نیز کنار هم چیدند و از آنان عبارات و جملات بی مایە و مشمئز کنندەای ساختند. این عبارات و جملات را گفتند و تکرارش کردند،  گفتنی های بی خاصیتی کە  عمق  چرای درد مزمن این جریان، یعنی بی تأثیری در مبارزە سیاسی را بار دیگر و برجستە تر بە نمایش گذاشت.  اگر چە فعالین این حزب از چنین روش و منش در رفتار سیاسی  نە کار جدی و تأثیر جدی در مبارزە سیاسی بلکە فقط انتظار بە سر زبانها افتادن  واز اینطریق تامین امکانات لازم را برای قدرت گیری حزبشان  را تعقیب میکنند ،( پائینتر بە آن بر میگردیم )اما  اینبار از بد شانسی این جریان  علیرغم تکرار مدام آن این نیز بر آوردە نشد و آنها ماندند و  همان درد مزمن  بی تأثیری و بی خاصیتی در مبارزە سیاسی. واقعا آخر و عاقبتی تاسف بار یست اما چە باید کرد این  راهیست کە این عدە برای فعالیت سیاسی خود انتخاب کردەاند. آنها انتخاب کردەاند کە بە جای  تعمق جدی در  اتخاذ مواضع سیاسی  و تامین یک فعالیت تأثیر گذار، بە جای مسئولیت پذیری در سیاست،  خود را  با سیاست جنجال آفرینی در دنیای مجازی سرگرم  نگە دارند. خوب البتە اینهم شغلیست ، اینروزها خیلی ها را در عالم سیاست از جملە این عدە  میتواند را راضی نگە دارد،

اما برای همە اینها اگر زمین و زمان بهم بخورد،  جامعە دچار هر تحولی گردد و کارگر و زحمتکس در این جامعە دچار هر مصیبتی بشود، اگر هر کس و ناکسی سرنوشت مردم  را از اینرو بە آن رو کند و هست و نیست شان بە بازی بگیرند، آری غافل از هر اتفاقی،  این عدە تصمیم گرفتند کە مسئولیتی را بر عهدە نداشتە و دخالتی مٶثری هم نداشتە باشند، کارشان در بهترین حالت این است کە در کنار و حاشیە بمانند و هی نق بزنند. نق زدنی کە حتی دیگر گوش شنوایی نیز برای آن نیست،  در ذهن و خیال خود آنرا بە عنوان مواضع کارگری و کمونیستی ” تعبیر کنند و بە خود  بقبولانند کە دارای مواضع این چنینی و آنچنانی هستند . اما در دنیای واقعی پس از گذشت بیش از دودهە از تکرار این مواضع  ” کارگری و کمونیستی ” هنوز کە هنوز است نمیتوانند بر کار و زندگی چند کارگر اطراف خود  تأثیری داشتە باشند و حتی نمیتوانند تعداد محدودی را حول یک خواست و مطالبە معینی بسیج کنند. واقعا جای تاسف است. تاسف بارتر این است  کە این سئوال سادە هنوز نزد این جریان  حتی سئوال هم نیست.  و اگر سئوالی در مقابل خود ببینند  جواب را نە از خود و بە قول مارکس  کە خوش گفت : گل همین جاست، همین جاست کە باید رقصید،    حکمتیان نیز  رقص را نە در اینجا  و در خانە خود  بلکە آنرا نهایتا پای  دیواری میبرند کە در برلین  فرو ریخت.  نمیخواهند در خانە خود برقصند چون تقصیر از اینان و سیاست و روش و منشی و فرهنگ و ادبیات سیاسی کە در پیش رو دارند نیست . مگر نە اینکە  هر روز کە میگذرد نظراتشان و تحلیل و ارزیابی هایشان “شفافتر و و روشنتر”  یا ” کارگری تر “میگردد،!! مگر نە اینکە یکی پس از دیگری تجمعات حزبی خود را با موفقیت!! بە انجام میرسانند. اینان  اما نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند  کە مابەازاء  اجتماعی این ” شفافیت ها در مواضع ” و تحلیل ها و ارزیابیهای ناب!! و موفقیت های حزبی!!  کە  بیش از دو دهە است مداوم تکرار میشود، در دنیای واقی چیزی نیست. اگر چە قبولش تلخ و سخت است.

 اینان سرمست در دنیای “سیاستهای روشن و شفاف خود ”  نمیتوانند بپذیرند کە واقعا سیاستهایشان علیرغم هر نیت خیری کە داشتە باشند، در کار و زندگی مردم بی تأثیر است، هر کس بە راە خودش است. حکمتیست ها باید جسارت سئوال را بە خود راە دهند و بپرسند ، باید بپرسند واقعا چرا چنین است، چرا باید یک عمر  سیاست های “شفاف و روشن”  مواضع “رادیکال و گارگری ” داشت اما نتوان بر زندگی واقعی تأثیری داشت. حکمتیست ها همانطور کە گفتم نە سئوال دارند و  نە اینچنین بودن جریان خود را میپذیرند. آنها   دنیایی را متصورند کە در آن جایی برای لحظە بە لحظە از حرکت باز ایستادن و بە چیزی کە بە نظر میرسد انجام یافتە است دوبارە بپردازند و تلاش را از سر گیرند، نیست. همە چیز برای آنها در حال پیشروی و همە آنچە را کە انجام دادن با موفقیت همراە بودە است!!

همچنان  دردنیای ارائە “نظرات شفاف و روشن” خود سر مستند و نمیخواهند از این سر مستی کە در راستای مبانی فکری خود یعنی ” حزب و قدرت سیاسی ” و برای تامین همان پنج در صد کە لازمە  قبضە قدرتشان است بیرون آیند.  پیش گرفتن این فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی کە شاهدش هستیم اساسا ربطی بە نیت آدمها ندارد، همە آنرا را از این مبانی نتیجە گرفتە و تعقیب میکنند و واقعا فکر میکنند کە دارند کاری میکنند و همە آنچە را کە انجام میدهند واقعا بە جای کاری مٶثر سیاسی گرفتەاند و برای بسیاری شان میتوان با تاکید گفت  صمیمانە فکر میکنند کە چنین است.

تمام تلاش این جریان و جاروجنجالی کە این مدت حول شرکت کومەلە در کنگرە ملی براە انداختند، در ادامە همین نگرش بە سیاست و مبارزە طبقاتیست. اینها پس از این همە بلا و مصیبت کە جلوی چشمشان در منطقە دارد بر سر کارگر و زحمتکش میاید نمیتوانند بپذیرند کە کمونیسم جنبشی برای  افشا کردن و انتقاد کردن و جنبشی تنها برای  ارائە نظرات “روشن و شفاف” از اوضاع نیست، نە اینکە ندانند یا نخواندە یا نگفتە باشند اما در دنیایی کە سیر میکنند و برای خود و از خود و حزب خود ساختەاند، معنای عملی آن را  درک ندارند. آنها میدانند کە  کمونیسم جنبش اعتراضی و دخالتگر است کە باید با آنچە کە در توان و امکان دارد بکار گیرد و با چنگ و دندان نگذارد کە سرنوشتش را دیگران رقم زنند. اما نمیدانند یا اسیر دنیای اوهام خود نمیخواهند بدانند کە چنین جنبشی نمیتواند در کنار بماند و کارش  افشاگری و تفسیر و تعبیر کردن تصمیمات دیگران باشد. با این روش حتی آن پنج در صد طلایی هم برای قبضە قدرت نیز تامین نمیشود، در غیر اینصورت میبایست تا کنون در پس این همە سیاست و مواضع “روشن و شفاف”  نیرویی اجتماعی از مرز پنج در صد هم گذشتە باشد. نمیخواهند از خود چرای این موقعیت را  بپرسند و نگاهی بە خود داشتە باشند . اما ایا بە موقعیت خود واقفند تا سئوالی هم داشتە باشند؟

 حکمتیست ها همان بلایی کە در نتیجە همین مواضع ” کارگری و کمونیستی ” بر سر چپ در کردستان عراق آوردند، آنها را از تحولات سیاسی در این جامعە دور و از تاثیر گذاری بر زندگی کارگر و زحمتکش این جامعە محروم کردند،  چپ در کردستان عراق را بە سبک خود بە حاشیە جامعە سوق دادند تا جائیکە  متاسفانە امروز منشأ هیچ اثر جدی در این جامعە متحول نیستند، همین نسخە را در پس “افشاگری ” هایشان از شرکت کومەلە در کنگرە ملی، برای کومەلە هم در نظر دارند. بە کومەلەایها  توصیە میکنند کە در کنار بمانید و فقط  تصمیمات دیگران را نقد و افشا کنید.!! چرا در تجمعی شرکت کردید کە ناسیونالیست ها در آن دست بالا دارند و میخواهند سرنوشت دیگری را برای مردم کردستان رقم بزنند!! اگر رفتید کمونیست نیستید و کارگر و زحمتکش کرد را میفریبید!!

   کومەلە بر خلاف ماهییت جریان حکمتیست ، جریانی سیاسی جدی و مسئول در کردستان است. کومەلە صاحب واقعی جنبش انقلابی در کردستان است  و نمیتواند فقط نظارەگر تصمیمات دیگر جریانات و گرایشات سیاسی باشد کە سرنوشت کارگر و زحمتکش کرد را رقم میزنند و در بهترین حالت فقط از بیرون شروع بە نق زدن کند، افشا کند!! نقد کند !! و بە خود ببالد کە گویا مواضع کارگری و کمونیستی اتخاذ کردە است. از طرف دیگر کومەلە در چنین توهمی نیست کە گویا میتواند روند واقعی کنگرە ملی را بە سمت دیگری سوق دهد. اما کومەلە با شرکت خود، کمونیسم دخالتگر و کومەلە کمونیست را معرفی میکند . سیاست دیگر و روش و رفتار دیگری از برخورد بە جنبش رفع ستم ملی، درمقابل سیاست تسلیم طلبی جریانات ناسیونالیستی عرضە میکند. کومەلە با شرکت خود در این کنگرە نشان داد کمونیسم یک واقعیت انکار ناپذیر در کردستان است و نمیتوان بە آن بی توجە بود. کومەلە با شرکت خود در کنگرە بار دیگر خواستها و مطالبات اجتماعێ اکثریت ساکنان کردستان ، مطالبات کارگری، مطالبات زنان در کردستان و… را کە میتوانست در زیر آوار سنگین افکار ناسیونالیستی خفە گردد،  حداقل بار دیگر بە میان کشید و عرضە کرد.

 کومەلە از همان ابتدا با شرکت  فعال خود در جنبش کردستان  کە گرایش ناسیونالیستی در آن  قوی ، صاحب سیاست و سنت و روش جاافتادەای بود ، نشان داد کە  سیاست وسنت و روش دیگری در کردستان جا دارد  و میتواند عرض اندام کند و افق دیگری را در مقابل این جامعە گشود. اینبار هم  میبایست بە همان طریق با دخالت خود، سیاست و سنت و روش دیگری را بە جامعە عرضە کند و افق دیگری را در مقابل افق بورژوا ناسیونالیست در کردستان  معرفی کند و عرضە کند، تا مردم کردستان تامین خواستها و مطالبات خود را تنها از یک دریچە نبینند.  اینکە آیا  این یا آن سیاست کومەلە بە تصویب کنگرە میرسد یا نە، بحث دیگریست و کسی در اینمورد دچار توهمی نیست و همە میدانند کە کومەلە در این تجمع برای دفاع از منافع کارگران و تامین خواست و مطالبە واقعی مردم ستمدیدە کردستان تک و تنهاست. اما همین مسئلە مانع از دخالتگری این جریان نگردید. میبایست نە تنها در محل کار و زندگی بلکە در مجامع تصمیم گیری خود را تحمیل کرد و در آنجا نیز صدای تامین آزادی و برابری را در شکل و فرمی معقول و ممکن عنوان کرد.

در نگاهی بە سیر رویداها دورە اخیر در منطقە، اینکە جریانی کمونیستی توانستە راهی بە مجامع تصمیم گیری بر سرنوشت مردم باز کند، نکتە ظریف سیاسی و طبقاتی است  کە حکمتیست ها از درک اهمیت آن عاجزند. این نە کومەلە بلکە کمونیسم در کردستان  است کە خود را بە این کنگرە تحمیل کردە است . این حاصل فعالیت همە آن رزمندگان کمونیستی است کە در کردستان برای تامین خواستها و مطالبات کارگری و تودەای جانفشانی کردە و میکنند ، حاصل کار همە آن کسانیست کە در کردستان افق آزادی و برابری را درمقابل افق تسلیم طلبی بورژوا ناسیونالیست ها فریاد کردە و میکنند . اما همە اینها در سیستم فکری و قالبهای کلیشەای از پیش تعین شدە جریان حکمتیست نمی گنجد . متوجە نیستند یعنی چە.

 اگر از طرفی جریان حکمتیست   با تاختن بە کومەلە و بە قول خود شان “افشا کردن ” کومەلە، در واقع تاختن بە کمونیسم در جنبش انقلابی  کردستان را در اولویت کار خود قرار دادەاند، از طرف دیگر جریانات چپ  و سراسری هم  کە مدام از جدایی کمونیست ها از خواستها و مطالبات مردم گلە دارند، با سکوت خود،  عملا بی تفاوتی در مقابل این امکان محدود دخالتگری را بە نمایش گذاشتند . گویی این عرصە از مبارزە سیاسی وطبقاتی در کردستان بە آنها مربوط نیست. در حقیقت نمیتوان در تحلیل و بررسی تحولات سیاسی در ایران و در منطقە از غیبت کمونیسم گلەمند بود اما همینکە در جایی و در نقطەای ، کمونیستها علیرغم  اختلاف در این یا آن تاکتیک سیاسی توانستند خود را تحمیل کنند ، سکوت اختیار کرد. سئوال این است آیا نمیباید هم اکنون با دخالت فعال از شرکت جریانی کمونیستی در این حرکت سیاسی استقبال کردە و بە سهم خود تلاش کرد کە موقعیت کومەلە را در این حرکت با پشتیبانی از مواضع آن در قالب ارائە پیشنهادات و انتقادات کار ساز تقویت کرد؟ بە جای سکوت و بی تفاوتی در قبال این امکان، انتظارات و توقعات مردم را از جنبش خود و کنگرە منتسب بە آن بالا برد و میدان را برای پیشبرد سیاستهای تسلیم طلبانە در این کنگرە محدود  کرد؟

 اما  بە جریان حکمتیست برگردیم، مشکل این جریان تنها بە دور بودن از مبارزە سیاسی  نیست. خوب اگر در همین حد میماند کسی هم کاری بە کار آنها نداشت، چون کار آنها و فیل هوا کردنهای گاە و بیگاهشان هم کاری بە کار کسی ندارد و هیچ تأثیری بر روند واقعی آنچە کە اتفاق میافتاد یا قرار است بیفتد نداشته و ندارد، پس بگذار همچنان در دنیای مجازی جار و جنجال راە بیاندازند و خود را سر گرم نگە دارند . اما در دورە اخیر این جریان  از این فراتر با تلاش و دست و پا زدن برای دیدار رسمی با رهبری کومەلە و حزب کمونیست در واقع  دورویی و اپورتونیسم سیاسی را هم بە مجموعە خواص خود اضافە کرد، آنچە کە این قلم را واداشت تا نکاتی را بە عرض برسانم. اما قبل از آن نگاهی مختصر بە مواضعشان در قبال شرکت کومەلە در کنگرە ملی تا اپورتونیسم در عملشان بیشتر نمایان گردد.

اینمدت بدنبال  “افشاگریهای” بی مایە این و آن فرد در  جریان حکمتیست کە بە سبک خود و بە خیال خود “اگاهگری” کردە و علیە کومەلە و از اینطریق علیە جنبش سیاسی و طبقاتی کە با نام کومەلە در کردستان عجین شد است  چشم بستنتد و دهان باز کردند ، از اطلاعیە کمیه کردستان این جریان میخوانیم کە :  “کومەلە شرکتش در کنگرە ملی نە از سر خودفریبی و نە از سر اجبار ومراعات “دیپلماسی” بلکە کاملا یک انتخاب آگاهانە و حساب شدە است( چە کشف جالبی ) .. کومەلە با این انتخاب بە زعم اطلاعیە،  ادامە همان راهی را انتخاب کردە کە ٢٢ سال قبل و بعد از فاصلە گرفتن از کمونیسم و کمونیست ها اغاز کرد ( یعنی همان مقطعی کە حضرات برای فاصلە گرفتن و سلب مسئولیت کردن از یک مبارزە سیاسی و واقعی از کومەلە رفع زحمت کردند و با خود “کمونیسم”  نوع خودشان  را نیز  همراە بردند تا در تدارک انقلاب جهانی در پی ساختن حزب تک بنی بکارش گیرند ).. در اطلاعیە آوردەاند کە :  کومەلە با شرکت در کنگرە ملی راهی برای گریز و طفرە رفتن برای خود باقی نگذاشتە و دیگر نمیتواند بعنوان مدعی بظاهر کمونیست در مورد سودمندی کنگرە سخن بگوید ( عجب !!)….اصل موضوع برای کومەلە در این لفاظیهای چپ مابابە جا نماندن از قافلە و برای بیشتر کردن سهم خود از ناسیونالیسم کرد است… کومەلە برای اینکە سرش بی کلاە نماند و از صفوف جنبشی کە بە آن متعلق است منزوی نشود در این کنگرە شرکت میکند(واقعا  !!)… کومەلە در بیست و چند سال اخیر در برابر جنبش ناسیونالیسم کرد نبودە در درون آنان زیستە است و فقط لفاظی های چپ را نگە داشتە است(اینها شوخی نیست، در اطلاعیە کمیتە کردستانشان  آمدە است)  و اضافە میکنند کە کومەلە  با شرکت در این کنگرە گام بلندی در جهت ادغام نهایی در جنبش ملی کرد برداشتە است…. و دست آخر نتیجە میگیرند کە ” شواهد نشان میدهد کە تصمیم رهبری این جریان در این مسیر قطعی است…  و حکم صادر میفرمایند کە: آنچە در این میان حائز اهمیت است، طبقە کارگر و مردم آزادیخواە با شفافیت و آگاهی کامل لفاظی های چپ کومەلە را در مورد کنگرە ملی را  کنار زنند تا از اینطریق ( یعنی از طریق افشای سیاست  کومەلە و کنار زدن لفاظی های چپ مابانە کومەلە)  کل  پروژە ناسیونالیست های کردستان را خنثی و افشا کنند. (عجب نقشە جالب و کشف جالبی ، کومەلە نمیدانست کە تا این اندازە کل پروژە ناسیونالیسم در کردستان را میتواند بە دنبال خود بە خط کند کە تا با افشا شدنش توسط فعالین جان بر کف و همیشە  در صحنە  دنیای اوهام و خیالات درون حکمتیست کل پروژە ناسیونالیسم در کردستان ناکام بماند،!!). ..همە جا تاکید و پارانتزها از من است .

باید پرسید آیا پرنسیب در مبارزە سیاسی بویژە برای جریاناتی کە مدعی منافع کارگر و زحمتکش  است  جایی دارد؟ اگر چە متاسفانە مثل خیلی از موارد دیگر همانطور کە کمونیسم مارکس بیشترین آسیب را از جانب مدعیان دروغینش خورد، همە مفاهیم  همراە آن و از جملە داشتن پرنسیب سیاسی در مبارزە سیاسی و طبقاتی نیز بە همین بلا گرفتار شدو اخلاق سیاسی هم رنگ و لعاب دیگری گرفت!

بلە، باید از حکمتیست ها پرسید اگر چنین ارزیابی از کومەلە و سیاستهایش دارید، اگر در بیان آنچە کە مدعی هستید حداقل با خود صادقید و فکر میکنید کە ” کومەلە گام بلندی در جهت ادغام نهایی در جنبش ملی کرد برداشتە است و اگر تصمیم  رهبری کومەلە در این مسیر از نظر شما قطعی است،   هر بار جلوی درب مقر رهبری کومەلە چکار میکنید؟ اصرا و پافشاری شما برای دیدار و کفتگو با این رهبری در چیست؟  ( اشارە بە دیدار اخیر بە دبنبال دیدارهای قبلی با رهبری کومەلە و حزب کمونیست ایران است  کەدر تاریخ ٢٣ اوت ٢٠١٣ صورت گرفتە و در نشریە کمونیست هفتگی  شمارە ١٩۵ درج گردیدە است ) تاکید جدی شما برای همکاری و همفکری با کومەلە در فعالیت سیاسی چە در ایران و  چە درکردستان  و تاکید بر ادامە این دیدارها چیست؟ آیا واقعا در دیدار با رهبری کومەلە و حزب کمونیست همان نگرش  و ارزیابی از کومەلە را صاحب هستید کە در اطلاعیە ها  میاورید و در سخنرانیها  تکرارش میکنید ؟ یا نە، از آن سلب مسئو لیت کردە و بیشتر آنها را بە نظرات شخصی این یا آن فرد ارجاع میدهید؟ اسم این نوع سیاست کردن را در فرهنگ سیاسی اپورتونیسم معنا کردەاند کە بە نظر میرسد بسیار برازندە این جریان باشد.

البتە توجیهات زیاد است ، چون اگر پرنسیب سیاسی رنگ باخت میتوان بە اشکال مختلف در مقام توجیە این نوع از سیاست هم بر امد، میتوان این اقدامات ( تلاش و تقلا برای دیدار با رهبری کومەلە و حزب را ) در ادامە همان سیاست افشاگری و کنار زدن لفاظی های چپ مأبانە کومەلە توجیە کرد!! میتوان آنرا تلاش برای ممانعت ادغام نهایی کومەلە  با جنبش ملی کرد و تقویت “گرایش چپ ” در درون رهبری  کومەلە تعبیر کرد!! و شاید اهداف حقیر دیگری… اما هر اندازە از این توجیهات و تعابیر نمیتواند اپورتونیسم سیاسی این جریان را بپوشاند. اپورتونیسمی کە باید از صفوف چپ انقلابی و کارگری طرد شود.

٢ سپتامبر ٢٠١٣