فشردن گلوی ایران از طریق حمله نظامی به سوریه

آیا آمریکا به بهانه کشتار شیمیائی در دمشق و علی رغم تهدید سوریه درصدد تهاجم نظامی قریب الوقوع به ایران است.
برخلاف چنان تصوری داده های محیطی ناظر بر این واقعیت است که آمریکا تحت شرایط موجود به هیچ وجه به ایران حمله نظامی نمی کند. اما این نباید افاده معنای «آسایش خاطر» را نزد ایرانیان تداعی کند چرا که واشنگتن کوشیده و خواهد کوشید با توسل به «جنگ کثیف» ایرانیان را به همان استیصال و نکبتی بکشاند که جنگ گرم و نظامی می کشاند. با این توضیح که دلیل اجتناب آمریکا از تهاجم نظامی به ایران ناشی از «ترس» نیست بلکه ناظر بر «عقل» ایشان است!
قطعاً دو کشور از حیث قدرت و تجهیزات نظامی در ترازی نابرابر با تفوق چشمگیر طرف آمریکائی قرار دارند (ولو آنکه لشکریان ایرانی از ضریب بالای ایمان و روحیه شهادت طلبی برخوردار باشند)اما آنچه که اسباب احتراز کاخ سفید از توسل به گزینه نظامی علیه ایران می شود را می توان به:تفطن آمریکائی ها از ضایعات استراتژی «سیلی به ولایت فقیه» تعبیر کرد.عقل استراتژیک آمریکائی همواره تکیه گاه ایشان جهت ورود به آوردگاه های ایشان بوده و هست.
اگر آمریکا به عراق و افغانستان و لیبی حمله نظامی کرد دلیلش بازی کردن آمریکا در زمینی بود که در آن برخوردار از مزیت و تفوق پر فاصله با رقیب بود. نه صدام و نه طالبان و نه قذافی هیچ کدام برخوردار از مشروعیت و مقبولیت ملی و منطقه ای نبوده و همین فقر محتوا در کنار قدرت فائقه نظامی به آمریکا انگیزه منطقی می داد تا به جنگی با تضمین پیروزی بالا ورود کند.
برخلاف آنها ایران برخوردار از عمق فرهنگی و قوت معرفتی است و همین عمق فرهنگی، ایران را بیرون از شانتاژها و جوسازی های سیاسی، در داخل و منطقه برخوردار از اعتبار و وزانت و فرزانگی کرده که هر گونه حمله نظامی سلطه طلبانه به آن برخلاف تصور اسباب روئین تنی و اعتبار بیشتر آن از طریق دامن زدن به جو همدلی و مشروعیت و محبوبیت و مظلومیت را در منطقه و جهان برایش فراهم می کند.

بر همین اساس است که آمریکا طی سالهای گذشته در مواجهه با ایران از استراتژی احتراز از چالش مستقیم با «ولایت فقیه» پیروی کرده و متقابلاً کوشیده و می کوشد بجای جنگ مستقیم نظامی با ایران که منجر به تقویت عرق ملی و افزایش مشروعیت مردمی و منطقه ای و جهانی ایران می شود از طریق فشار اقتصادی و مستاصل کردن و به فلاکت کشاندن ایرانیان با فشار و مضیقه های مالی، از درون «کارآمدی نظام» را نزد «توده های حامی نظام» زیر سوال برده و با به زانو درآوردن مردم در عرصه معیشت، ضمن محروم کردن نظام از بدنه مردمی، آن «ولایت فقیه» را نیز به جرم خود باشی و استغنای فرهنگی، بدون شلیک گلوله به زانو درآورد!
حمله به سوریه را نیز باید در راستای افزودن فشار سیاسی و تنگ کردن قدرت مانور ایران در چارچوب استراتژی جنگ کثیف و اجتناب از سیلی مستقیم به «ولایت فقیه» ارزیابی کرد.

نویسنده مسعود نصرالهی پور