منشاء قدرت جمهوری اسلامی

کیوان رضوى نیا
 
 
به راستى از تا به حال از خود خود پرسیده ایم با وجود تلاشهای زیاد مردم ملت ایران,چه داخل کشور چه خارج کشور  چرا جمهوری اسلامی ۳۰ سال است که دارد حکومت خونخوار خود را همچون اژدهایی هزار سر به جلو میراند و هر چیز و هرکس را که سد راهش قرار بگیرد به کام خود فرو میکشد.

براستی قدرت  این رژیم خونخوار از کجا سرچشمه میگیرد.
 
اگر کمی بیاندیشیم خواهیم دید که منبع رژیم برای پر کردن  جیب یک عده ارازل و اوباش که با اسمهای مختلف سپاهی و بسیجی و انصار حذب الله و… هم کنون در عرصه میدان هستند تا دیروز گاوچرانی بیش نبودند و اکنون مشغول سرکوب مردم ایران هستند, چیزی جز پول حاصل از فروش نفت در بازارهای جهانی نیست.
 
این پولی که رژیم دارد به سرکرده های خود میدهد از کیسه خلیفه است  وگرنه این رژیم حاتم طاعی نیست فقط دارد نقش آنرا بازی میکند وگر نه آنقدر دست بگیر دارد که جان به اضراییل هم نمیدهد.
 
نگرش کمونیست ها  به مقوله نفت متفاوت است.ولی برخی از احذاب و سازمانها بر این باورند که منبع طبیعی است.
گویا نفت همانند چشمه آبی است که بخودی خود از زمین بیرون می آید و کافیست در بشگه شده و به فروش برسد.
ولی به این فکر نمیکنند که آن چیزی که نفت را یک کالایی باارزش میکند خود کارگر است که آنرا از زمین استخراج کرده و در بشکه ها می ریزد و تا کشتی حمل و نقل میکند و…..وگرنه این طلای سیاه در داخل زمین بدون استخراج ارزشی ندارد.
 
 
کافیست چند ثانیه فکر کنیم اگر کارگران صنایع مادر از جمله: صنایع ذوب آهن – صنایع ماشین سازی       
صنایع پتروشیمی بخصوص کارگران صنعت نفت ایران  برای مدتی از دست از کار کشیده واعتصاب سراسری یا اعتصاب فعال بزنند چه بر سر رژیم خواهد آمد؟
 
همه مردم ایران بخصوص قشر کارگر از این واقعیت آگاهند و به خوبی این را میدانند که اگر چنین اتفاقی بیفتد کمر رژیم میشکند و دیگر قادر به برخواستن نخواهد بود.
 
 ولی مشکلی که هست اینست که در صورت دست کشیدن کارگران از کار,آنها چگونه این مدت را به سر کنند؟
 
در ثانی ترس از بیرون شدن از کار, باعث میشود بعضی از کارگران در این حرکت اعتراضی شرکت نکنند و گوشه گیری بکنند و شعاراغلب این گونه افراد برای توجیه کار خود چیزی نیست جز: ما به حق خود راضی هستیم
کم بخور همیشه بخور و……
 
ولی فکر این را نمیکنند که درطول این مدت آیا  به غیر از گرسنه نماندن آیا چیز دیگری عایدشان شده است؟
آزادی , رفاه , برابری , حقوق بازنشستگی کافی و بیمه بیکاری و……..
 
اینها چیزهایی است که باید از سیستم موجود به خاطر کاری که دارند انجام میدهند,خواستار باشند.
 
در کل کارگر ایرانی زندگی نمیکند تا از زندگی کردنش لذت ببرد
 بلکه فقط  زنده است و با دستمزد ناچیزی که دریافت میکند آن هم اگر شانس بیاورد  سر موقع دستمزدش را بدهند شاید قادر باشد فقط  شکم خود و  فرزندانش را از گرسنگی نجات دهد.
 
هم اکنون در سوئد پرستاران حقوقهایشان بر اساس تورم بالا نرفته است.
 به همین خاطر دست به اعتصاب زده اند.
 
اما حالا که دست به اعتصاب زده اند به خاطر حق عضویت هایی ماهیانه داده اند صندوق اعتصاب دارند و در این صندوق پول موجود است و تا موقعی که این پول هست میتوان اعتصاب را گسترش داد و کارفرما را زیر فشار گذاشت تا به هدف اصلی رسید.
در ایران هم به همین صورت باید کار صورت بگیرد با این تفاوت که در سوئد پرستاران خواهان افزایش حقوق بر اساس تورم هستند ولی در ایران کارگران نه تنها باید خواستار حقوق مزدی خود باشند بلکه چیزی که فراتر از آن است اینست که خواستار حقوق انسانی خود باشند که ۳۰ سال است که پرداخت نشده و با هیچ پولی قابل خریدن نیست.
به همین منظور کارگران بایستی تشکل های مستقل کارگری تشکیل دهند نه تشکل های فرمایشی رژیم آخوندی که یک مشت حزب الهی در آن جمع شده اند .
بایستی مجمع عمومی کارگران ایجاد شده و کارگران در آن دور هم جمع  شده و  نماینده گان  خود را از بین خودشان انتخاب کنند و مشکلاتشان را مطرح کنند و آنها را حل کنند
مجمع عمومی هم وظیفه دارد در مواقع لزوم فراخوان اعتصاب سراسری فعال بدهد و کارگران را برای رسیدن به اهدافشان راهنمایی کنند.
بایستی اعتصاب کارگران همه گیر باشد وکارگران  با قشر جوان از جمله دانشجویان همیشه در ارتباط  تنگاتنگ باشند چرا که ظلمی که این رژیم در حق جوانان ایران کرده دست کمی از کارگران نبوده است و مطمئن باشند که این اتحاد  و برابری و برادری است که پیروز است 
 
به همین خاطر است که  همیشه میگوییم :
 
مرگ برجمهوری اسلامی
زنده باد سوسیالیسم
کارگر دانشجو اتحاد اتحاد