بهرام ولدبیگی و کنگره ملی کُرد

بهرام ولدبیگی یکی از سرسپرده ترین و قدیمی ترین مزدبگیران جمهوری اسلامی در کردستان، در گفتگوئی با روزنامه “روداو” پروسه تدارک و برگزاری کنگره ملی کرد را مورد انتقاد قرار داده و خواهان شرکت هئیت هائی به نمایندگی از طرف جمهوری اسلامی در این کنگره شده است. 
ولدبیگی همراه “جلال جلالی زاده” و “محمد رئوف قادری” طی نامه ائی حسن روحانی را در جریان برگزاری این کنگره قرار داده اند. ولدبیگی از برگزار کنندکان کنگره گله مند است که چرا بدون اطلاع به جمهوری اسلامی و عدم توجه به موقعیت سیاسی آن، زمان برگزاری کنگره را تعیین کرده اند، و “می فرماید” ما باید تلاش بکنیم که مسئولان ایران را راضی کنیم که در این کنگره شرکت کنند، و فرمایشاتی دیگر از این نوع را به زبان آورده است.
عملکرد بهرام ولدبیگی و دنبالچه های جناحهای حکومتی در کردستان، در قالب آرایش هایی چون محمد رضا رحیمی و بهرام ولدبیگی بعنوان طرفداران جناح رفسنجانی و محافظه کاران، و مثلث جلال جلالی زاده، عبدالله رمضانزاده و سید هاشم هدایتی طرفداران خاتمی و بنام اصلاح طلبان حکومتی را از همان آغاز شکل گیری این جناح بندیها در کردستان رصد کرده، و به مناسبتهای گوناگون در باره عملکرد آنها در راستای پیشبرد استراتژی سرکوب جنبش انقلابی مردم کردستان در ایران و عراق توسط جمهوری اسلامی دست به قلم برده ام. بطور مشخص تر در باره سابقه ضد انقلابی و همکاری مسلحانه و مشاورت غیر مسلحانه بهرام ولدبیگی با جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۸ تا مدیریت انستیتوی فرهنگی کرد در تهران، و زمانیکه به عنوان ابزار پیشبرد سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی از طریق احزاب اسلامی در کردستان عراق تعیین شد، مطالب افشاگرانه ای را نوشته ام که از جمله آنها مطالبی است تحت عنوان ” ولدبیگی پاسدار دیروز و کارشناس امروز مسئله کرد” که در نیمه اول آبان سال ۱۳۸۱، و مطلبی تحت عنوان “محافظه کاران کرد با روزنامه آشتی به صحنه برمی گردند” که در نیمه اول فروردین سال ۱۳۸۳ منتشر شده است. در همین روزها یکبار دیگر برای آشنائی بیشتر مردم کردستان و مدافعین جنبش انقلابی مردم کردستان با سابقه و عملکرد بهرام ولدبیگی این مقالات را منتشر خواهم کرد، اما برگردیم به گنده گوئیهای بهرام ولدبیگی در باره کنگره ملی کرد.
ولدبیگی با این نوع اظهارات و ادعای نامه نوشتن به روحانی و تشریح موقعیت جمهوری اسلامی در آستانه برگزاری این کنگره میخواهد نشان دهد که همچنان سری در سرها دارد و به حساب می آید، اما او از درک شرایط امروز در کردستان عاجز است. در کردستان ایران تاریخ مصرف این افراد و حتی اصلاح طلبان و ” جبهه متحد کرد” در تعیین سیاست های جمهوری اسلامی در کردستان اگر بسر نرسیده باشد محدود به دو مقطع است، “دوره نمایشات انتخابانی” و ” زمان نیاز جمهوری اسلامی به تعرضات نظامی” آنهم بشکل ابزاری. جمهوری اسلامی زمانی حاضر به دادن امتیاز و سهم به امثال ولدبیگی ها بود که خود هنوز از نقطه نظر نظامی بر کردستان مسلط نشده بود، امروز و در حالیکه سپاه پاسداران کلیه حوزه های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کردستان را در انحصار خود دارد، تمام سیاستهای امنیتی داخلی و منطقه ای جمهوری اسلامی را خود و از کانال دستگاه فرماندهی سپاه قدس و سپاه بیت القمدس مستقر در کردستان و در هماهنگی با شورای عالی امنیت ملی تعیین و تدوین می کند. بهرام ولدبیگی باید متوجه شده باشد که تاریخ مصرف او در این زمینه سالهاست بسر آمده و حتی آن موقعیتی که به یمن آن شرایط و با استفاده از امکانات و سرمایه، سرمایه داری چون بهاالدین ادب بعنوان سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی به کردستان عراق برایش فراهم آمده بود را دیگر ندارد، و بهتر است به همان سهمی که تحت عنوان مدیریت ویترین انستیتوی فرهنگی کرد بعنوان حق الزحمه سالها خدمت به استقرار نظامی جمهوری اسلامی در اختیارش قرار داده اند، رضایت دهد، و این بازیها را به بازیگران اصلی اش در کردستان واگذارد که امروز رهبری سپاه بیت المقدس سپاه پاسداران می باشد. ولدبیگی باید متوجه شده باشد که مجاهدتهای او و دیگر سر سپردگان جمهوری اسلامی در کردستان تنها جاده صاف کن چنین شرایطی بود و نه بیشتر. حتما فراموش نکرده که همین چندی پیش بود که “محمد رضا رحیمی” معاون اول احمدی نژاد، و استاندار کردستان که ولدبیگی مشاور او بود، در جریان افتتاح یک بخش جراحی قلب در سنندج در رابطه با دستگیری “یدی احه نجار ” مدیر عامل کارخانه ایستک، تولید کننده نوشابه های غیر الکلی ماء الشعیر پا روی دم سپاه پاسداران گذاشت با چه افتضاحی کردستان را بسمت تهران ترک کرد و آنجا نیز وادار به عذر خواهی از سپاه شد. ولدبیگی باید این واقعیت تلخ عاقبت سرسپردگی به رژیمهای سرکوبگر را لمس کرده باشد. دست اندرکاران حکومتی در دولتهای احمدی نژاد و روحانی ولدبیگی را سرکار گذاشته اند. این حتی آنها نیستند که در باره نحوه دخالت جمهوری اسلامی در کار این کنگره تصمیم می گیرند. برای به حساب آمدن باید سراغ دستگاه رهبری سپاه و شورای عالی امنیت ملی رفت. دری که امروز به روی نوکرانی چون بهرام ولدبیگی بسته است. گذشت آن دورانی که ولدبیگی اسلحه بدوش در کنار محسن رفیق دوست کوههای پاوه را به دنبال نیروهای مبارز کردستان گشت می زد و در معیت حجت السلام علی خامنه ای و ملا قادر قادری علیه نیروهای انقلابی در کردستان رجزخوانی می کرد.
گویا ولدبیگی خود را آماده میکند که به کنگره ملی کرد دعوت شود. در واقع سیاه ترین سناریو این کنگره می تواند حضور هئیتی به نمایندگی از جانب جمهوری اسلامی در نشست افتتاحیه کنگره باشد. کومه له اعلام کرده است که در چنین نشستی حضور پیدا نخواهد کرد. اگر بحثی بر سر حضور تشکلهای مدنی از کردستان ایران در این کنگره هست، منظور عناصری چون ولدبیگی که ابزار و مهره پیشبرد سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه بوده و هست، نیست. بلکه بحث بر سر تشکلهائی است که آلوده به سم سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی نیستند.
کومه له یکی از جریانات شرکت کننده در این کنگره و از اعضای کمیسیون تدارک برگزاری کنگره به نمایندگی از طرف احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان ایران است. کومه له به دنبال برگزاری اولین نشست تدارک کنگره، ضمن استقبال از برگزاری چنین کنگره ای، نگرانیهای خود را نسبت به برگزاری موفقیت آمیز این کنگره با مردم کردستان در میان گذاشته است. یکی از این نگرانیها امکان دخالت دولتهای سرکوبگر مردم کردستان از جمله رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در کارهای این کنگره بطور مستقیم و یا از کانال پادوهائی چون بهرام ولدبیگی هاست.
کومه له امیدوار است که اجازه داده نشود این کنگره به ظرف کسب اعتبار برای جنایتکارانی تبدیل شود که دستهایشان تا آرنج به خون مردم کردستان آلوده است. برعکس باید تلاش شود که کنگره به ظرف کسب اعتبار برای جنبش انقلابی مردم کردستان در ابعاد بین المللی تبدیل شود.