کپی رایت قانونی ارتجاعی است!

بهزاد جواهرى

"تمامی مطالب این وبسایت تحت محافظت قوانین کپی رایت قرار دارد"، این جمله ای است که بکرات آن در بسیاری از وبسایتها دیده ایم.  معنای این جمله این است که مطالب موجود در آن وبسایت دارایی خصوصی هستند و بکارگیری مجدد، نمایش، توزیع و یا حتی استفاده از محتویات سایت با اهداف تجاری و عمومی امکانپذیر نیست. محتویات سایت را نمی توان تغییر داده و در سایت اینترنتی و یا شبکه کامپیوتری دیگری مورد استفاده قرار داد، مگر آنکه مجوز کتبی از گردانندگان وبسایت اخذ شده باشد.

جای تعجب نیست که وبسایت شرکتهای معروف مانند مایکروسافت، یاهو و … تحت حفاظت قوانین کپی رایت قرار دارند، اما برایم سوال بر انگیز بوده است که چرا وبسایتهای احزابی که خود را با مارکسیسم تلقی می کنند باید تحت قوانین کپی رایت باشند.  نمونه این مسئله وبسایت حزب اتحاد کمونیسم کارگری (۱) است که در انتهای آن جمله "تمامی مطالب این وبسایت تحت محافظت قوانین کپی رایت قرار دارد" قرار دارد.  آیا استفاده از حربه کپی رایت توسط کمونیست ها با مارکسیسم در تناقض نیست؟

سرمایه داری از مقوله کپی رایت برای ایجاد انحصارهای موقتی در جهت افزایش سوددهی استفاده می کند.  کپی رایت را بعنوان مشوقی برای کارگران برای ثبت ایده های خویش در جهت افزایش تولید معرفی کرده اند.  در عصر حاظر ثروتمندترین سرمایه دارها اشخاصی هستند که مالکیت بسیاری از خلاقیت های فکری را دارند و قویترین کشورهای امپریالیستی کشورهایی هستند که صادرکنندگان اصلی خلاقیتهای فکری می باشند.  بعنوان مثال صنعت سینما و موزیک و آموزش دانشجویان خارجی در کشورهای اروپایی و آمریکایی میلیاردها دلار در سال ارزش دارند. 

سرمایه داری بر این نکته تاکید دارد که خلاقیت فکری یک نوع "کالا" است که باید استفاده عمومی از آن توسط عموم مردم ممنوع یا محدود شود.  در واقع حقوق معنوی یا کپی رایت تبدیل خلاقیت فکری و تمامی کارهای غیر مادی به یک نوع کالا است.  زمانی که کالاهای محافظت شده تحت قانون کپی رایت خرید و فروش می شوند، در واقع این خلاقیت فکری است که همانند کالاهای مادی معامله می شوند.  مالکیت ایده های فکری نوعی از ثروت مادی است و قوانین مربوط به سرمایه درباره زمین و طلا در مورد آن نیز صادق می باشد.    

سرمایه داری با استفاده از چندین استدلال کپی رایت را توجیه می کند که در اینجا به عمده ترین آنها می پردازم.

 

نقد توجیهات برای کپی رایت

اولین توجیه برای کپی رایت این است که است که انسانها شایستگی مالکیت محصول خویش را دارند.  این استدلال در نظر اول منطقی بنظر می رسد اما واقعیت این است که ایده های فکری محصول تنها یک شخص نیستند و می توان محصولات فکری را دستاورد کار گروهی و اجتماعی دانست.  تصور کنید که مقاله ای نوشته اید یا با استفاده از ایده شما محصولی مادی اختراع گردیده است.  بدون کار قبلی و استفاده از منابعی که دیگران در ایجاد آن سهم داشته اند شما نمی توانستید ایده خویش را پرورش دهید.  منابع شما می تواند معلم، خانواده، نویسندگان و مخترعینی باشند که پایه اصلی ایده فکری شما از آن گرفته شده است و شما در پرورش آن نقش داشته اید.  نکته من در اینجا این است که ایده فکری شما با استفاده از و روی ایده های دیگران ساخته می شود و بدون کار قبلی توسط دیگران ارائه ایده خاصی توسط شما غیر قابل تصور است.

 

اما آیا شما می توانید با منطق اینکه این مقاله، وبسایت، کالا یا ایده فکری توسط شما ارائه گردیده است ادعای مالکیت آن را بکنید؟ بنظر من جواب به این سوال منفی است.  به این دلیل که بسیاری از اشخاصی که شما ایده خود را از آنها گرفته اید احتمالا در قید حیات نیستند و شما نمی توانید بتنهایی ادعای تمام اعتبار برای آن ایده را از آن خود بدانید.  ایده ارائه شده توسط یک نفر نباید محدود به آن شخص شود و دیگران باید این حق را داشته باشند که از ایده شما استفاده کنند. 

 

توجیه دیگری که برای کپی رایت می شود این است که انسانها حق دارند که محصول ایده فکری خویش را دریافت کنند.  این استدلال هم در نظر اول منطقی بنظر می رسد اما سوال این است که معیار تناسب پاداش در مقابل ایده مورد نظر چیست؟ آیا بیل گیت، رئیس شرکت مایکروسافت و یکی از ثروتمندترین اشخاص دنیا، شایستگی پاداش دریافتی در مقابل ایده خویش یعنی همکاری در توسعه سیسستم عامل ویندوز را دارد؟ همچنین این استدلال فاکتهای دیگری را در نظر نمی گیرد، منجمله اینکه تمامی اشخاص در جامعه دارای یک سطح هوش فکری نیستند و سطح کار انسانها را بدون در نظر گرفتن ارزش تجاری کالای تولید شده در نظر می گیرند.  ۲ انسان را در نظر بگیرید که هر دو ۸ ساعت در روز کار می کنند، محل کار یکی از این دو کارخانه مواد غذایی است و دیگری طراح نرم افزارهای کامپیوتری، با در نظر گرفتن اینکه هر دو شخص نیازهای برابری در جامعه منجمله مسکن، غذا و آموزش دارند، در اینصورت منصفانه نیست که کارگر کارخانه در فقر زندگی کند و طراح نرم افزارها زندگی مرفهی داشته باشد.  در واقع شخصی که با استفاده از استعداد خویش و ایده های دیگران در پرورش ایده خویش موفق به تولید محصولی جدید  شده است سزاوار پاداشی نامتناسب با کار خویش نیست!

 

اما توجیه اصلی در سرمایه داری برای کپی رایت این است که کپی رایت مشوقی برای پرورش ایده های جدید است.  این استدلال را می شود به دو دلیل رد کرد، اول اینکه بسیاری از دانشمندان یا استادان دانشگاهی بیش از آغاز بکار در موسسات تحقیقاتی یا آموزشی باید موافقت نامه ای را