کردستان ای چهرۀ همیشه خون آلود! / محمدامین کمانگر

کردستان ای چهرۀ همیشه خون آلود!
تند بادِ مرگ، باز وزیدن گرفت،
باریده بارانی ز اجساد،
بر قامتِ بلند ت،

“و” گهواره است،
گورِ فرزندانِ مثله شده ات،
در بارگاهِ خشک و رذالتِ خدا و سرمایه،
شعله های سرکشِ جهل،
فتاده به تارو پودت،
زیرِ نفسهای داغ آفتاب،
محروم، محروم از نوازشِ یک رهگذر،
حتا، در تابشِ طلوعی جهانی آن!

کردستان، ای چهرۀ همیشه خون آلود،
پیوسته به خاطر نگهدار،
چرا با صدای هر جغدی ،
سر نوشتت تغییر می کند،
با هر تغییری،
دشتِ شقایقِ تو دِرو،
“و”
سیلابِ خون ز پیکرت جاریست؟

این غروبِ سردِ غم انگیز،
توهمِ توست،
چنین گوژ پشت بارِ غم بری،
نه، زبیگانه، خنجر ز پشت بر کتفِ خود خوری.
عمرهای سوخته، چنین دویدی،
بس کن ، هشدار،
تو هستسی و تمامی تنهایی،

بر خیز طلوع کن با تنه ات
با ریشه های نو بیعت نما،
با جسارتِ سرخ گونِ هزاران جوانه نو،
افقهای امروز را بنگر،
طلوعِ فرزندانِ نو را،
درآسمان سّرخ
به آغوش گیر.
ای زیبا ترین سپیدهِ صبحِ آیندگان!

محمدامین کمانگر ۳۰٫ یولی ۲۰۱۳